کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نوشتهء نصیر مهرین

 

کمپنی هند شرقی

                        و

                                   مرگ وزیر محمد اکبر خان

 

قسمت هفتم

 

برای مطالعه بخش اول اینجا  کلیک کنید

برای مطالعه بخش دوم اینجا  کلیک کنید

برای مطالعه بخش سوم اینجا کلیک کنید

برای مطالعه بخش چهارم اینجا کلیک کنید

برای مطالعه قسمت پنجم اینجا را کلیک کنید

قسمت ششم

 

 

 

عنصر مخالفت با اشغال وطن، شکاکیت، تنفر، بی باوری در برابر متجاوزین نزد او کار را بدان جا کشایند که خشم او را هنگام قتل مکناتن میتوان دید. یکی از کارهای مشهور اکبر قتل مکناتن از طرف اوست. بهتر است ببینیم که جریان چگونه بود او چرا بقتل رسید؟ به عباره دیگر خواستگاه قتل در کجا بود؟

سرزمینی اشغال شده بود؛ بدون هیچ حقی. فقط نیاز منفعت جویی وموقعیت استراتیژیک افغانستان ازین خاک قربانگاهی ساخته بود تا قدرت بیگانه یی بیاید و اداره امور آنرا بگیرد. شاه شجاع پس از سی سال اقامت در هند، آورده و در بالاحصار (ارگ سلطنتی) بدون اخیار بنام پادشاه زنده گی میکرد. انگریزها، (آن نامی که مردم بکار برده اند) در کابل دست آزاد داشتند. اما مردم در سرتاسر کشور به مخالفت با آنها برخاسته و خواهان بیرون راندن شان بودند. عامل نفرت مذهبی علیه آنها نیز آتش مخالفت را تنز تر میکرد. مردم و پیشوایان، انگریزها را کفار می نامیدند. قیام علیه انگریزها کفار، بعد شرعی و الزامی یافت و فداکاری و ویژه گیهای جهاد را که شهادت یا بالاترین آرزو و درجه یی از قاطعیت در جنگ را دارد همراهی میکرد. مخالفت با حضور قوای متجاوز، زد و خورد های همیشه گی را در پی داشت. اما دستگاه نیروی مهاجم، در عرصه غیر نظامی و در سایر ابعاد نیز فعال بود؛ مثلأ: جواسیس خویش را بکار انداخته بود. تنی چند از آدمهای با نفوذ به آنها در بدل مقداری پول این خیانت ضدمردمی را روا میداشتند.[49] به منظور ایجاد شکاف در بین پیشوایان ویا دستگیری و اعدام آنها میکوشیدند. انگلیسها به منظور تحقق این آرزوها با مهارت تمام، رشته ارتباط را با عناصر دارنده نفوذ برقرار کرده بودند ویا لطایف الحیل، پیام های اغواگرانه و فریبنده میفرستادند. پیشکش نمودن رشوه و تهدید مخالفین و نشان قدرت بریتانیه، همواره کار آنها بود. این توطئه ها و دسایس تحت نظر وبه ابتکار مکناتن که صلاحیتدار اصلی امور بود، بکاربسته می شد. به این چند نمونه ببینیم:

مکناتن به سلطان احمد خان گفته بود:« چون بودن ما انگلیسها درین مملکت از برای افاغنه فایده کلی دارد، بگذارید درین  مملکت متوقف باشیم، تا هم شما را از شر دشمن ایمن داریم و هم از خواسته ها و سیم و زر توانگر سازیم.... خطا نروید و  مصالحه با ما کنید زیرا که زمین یکسره از توپ دولت ا نگلیس در تزلزل است و آسمان از صدمت گلوله آن در تخلخل.» [50]

مکناتن برای سوکوب قیام مخالفین، دستگیری و اعدام رهبران را میخواست. از همه بیشتر آرزو داشت، امین الله خان لوگری را از صنحه بردارد. [51]

مکناتن کرسی وزارت شاه شجاع را برای اکبرخان پیشنهاد کرده بود. وعده های پول و ادامه جبریی که بع شاه شجاه میدادند، در پیشنهادات او بود. در عین حال از خروج قوای مهاجم نیز صحبت داشت. و چنین آرزوی از طرف آنها نیز طبیعی بود. زیرا میخواستند، افغانستان را تحت حاکمیت خویش در پوشش شاه شجاع ببینند. وقتی شاه شجاع چنان وظیفه را انجام میداد و مانع شورشها از میان میرفت برای انگریزها بسیار به صرفه بود که افغانستان را ترک بگویند. رهبران قیام ازین دسایس مطلع بودند. بالاخره پس از چندین رفت و آمد پیک ها  در کابل، چند تن از طرف مبارزین به شمول اکبرخان و اشخاصی ازطرف انگریزها به ریاست مکناتن در هوای آزاد، در روی زمین نشستند و بنای گفت وشنود را گذاشتند. در حالی که محافظین مسلح آنها را همراهی میکردند، زد و خورد آغاز شد. گروه همراه با اکبرخان که ابتکار عمل را بدست داشت، دست به عمل خشم آگین زده، افرادی از آنها را به شمول مکناتن، به قتل رسانیدند. با داغان شده دستگاه رهبری انگریزها، نیروهای متجاوز به سراسیمگی بیشتر مواجه شدند.

مشهور است که مکناتن در لحظات آخرحیات خویش عذر میکرد که او نکشند.

در شماره های بعدی دنبال میگردد.

                                                                                                          ***********

بالا

 

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً پانزده                اکتوبر /نومبر  2005