کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آگاهی ها

در رابطه با پناهنده گان

و دیگر ...

1

 

2

 

3

 

4

 

5

 

6

 

7

 

8

 

9

 

10

 

11

 

12 تصاویر مارش

 

13

 

 

 

 

  سخن کابل ناتهـ

 

 

 

 

 

     سرنوشت مهاجرین 

                                                                                       

 

روزگار اکثریت مهاجرین کشورما، روزگاریست اندوهبار ومصیبت آمیز. در واقع، هنگام عطف به رویداد های چند دهه پسین با صفحاتی از خاطرات تاثر بار واشک آور مواجه می شویم. واین صفحات مانند بسا از بقیه ناگفته ها ونانوشته ها هنوز در قفس سینه های درد مندان بسیاری مانده است. آنچه شنیده ویا خوانده ایم، اندکی است از آن بیشمار.
 

باآنکه انگیزه وعامل بیرون شدن ازوطن برای همه یکسان نبوده ونیست و با آنکه همه مشکلات واحدی را ندیده نمی بینند و مسلم است که مهاجرین مواجه با ناتوانی های اقتصادی بیشترین مشکل را در ین ایام غربت لمس میکنند، اما یک مورد را میتوان نشان داد که  برای همه چهره واحد ویگانه خود را نشان میدهد. چهره اضطراب ودلهره آمیز چگونگی زنده گی مجدد در افغانستان. واین مشکل درین سالیانی پس از حضور فعال امریکا در افغانستان بیسشتر محسوس است.
 

تردیدی نیست که پس از دور کردن طالبان از قدرت انحصاری و تحت تاثیر بن لادن تروریست و نفوذ پاکستان، که ایالات متحده امریکا نقش تعیین کننده یافت ، ایجاد فضای متفاوت و بروز زمینه های تابعه آن  ازجمله مساعد شدن زمینه های رفت وبرگشت برای عده ای از هموطنان ما، نیت برگشتاندن مهاجرین افغانستا ن از کشورهای مانند ایران، پاکستان وکمشورها یاروپایی جنبه عملی وتهدید آمیز را گرفت.
 

اکنون آنانی که اندوحته های مادی فراهم کرده ویا پاسپورت قبولی شهروندی کشورهای اروپایی را در اختیار دارند از دایره این مشکل بیرون میباشند. آنانی که برای مقاصد اقتصادی، تفریحی ویا دیدار های خانوداه گی بسوی وطن میروند وبرمی گردند نیز وضع متفاوتی دارند. این ها را نباید بحساب مساعد بودن زمینه بازگشت برای مهاجرین در نظر آورد. سخن اصلی این است که ملیونها انسانی که برایشان در آسمان ستاره ای و در زمین خدا گیاهی نمانده است وهنوز بار قرض پول قاچاقبران انسانها را نپرداخته اند، آنانی که ده ها مشکل ناشی از شرایط مختلف بزرگ شدن فرزندان را درین کشورها با افغانتستان میبینند، آنانی که مریض اند وچه بسا آنانی که سخت در غربت دلتنگ آرزوی برگشت را داشته اند اما اکنون دست بیماری از گریبان شان بدور نیست وبا زهم برگردیم به روز و روزگار آنانی که پس از بازگشت نمیدانند بکجا بروند؟ در روی کدام سنگ کوچه ای سر بدارند، توته نان خشکی را ازکجا بدست آورند؟ . . . جواب این انسان ها را کی میدهد ؟

 

این سوالها ، در محدوده بی اطلاعی از سرنوشت آنانی نیست که برگشاتانده شده اند .

مسولان امور پاسخ بگویند که ده ها جوانی را که صبح هنگام پولیس دست بند زده و با همراهی سگ ها ، بدون اینکه لحظه ای فرصت سر خاریدن یافته باشند روانه افغانستان کرده است بکجا رفته اند ؟

 

اطلاعان موثقی در دست است که پس لز رسیدن بکابل نه روی کس وکوهی دیده اند ونه اطمینانی برای خوردن نان چند وقتی را .

 

چند تن از هندوان هموطن.ما را که روانه افغانستان کردند ـ بفرمایند بگویند که بکجا رفتند؟ اطلاع ما حاکی از آن است که زن مریض  ومحتاج رعایت پیشامدهای انسانی راکه متعاقب شوهرش بکابل فرستادند. در آنجا هیچ کس وکویی نداشتند . بلاخره در باورگاهی "درمسالی " پناه برده اند .

مشکل مهاجرین افغانستان در صحبت های زیرگوشی راه حل شرافتمندانه ندارد. راه شرافمندانه این است که مقالمات کشورما و اضح بگویند که ما ناتوان هستیم. راه شرافتمندانه است که به غربی ها چراغ سبز نشان ندهند.

 

نگویند که شما مهاجرین و درقدم اول جوانان را بفرستید. آرام وبدون سر وصدا بفرستید! بلکه این مشکل را منطقی وانسانی طرف توجه قرار بدهند . واین مشکل را با مخالفت آشکار با تصمیم برگشتاندن اجباری با کشورهای میزبان حل کنند.

غم هزاران انسانی را بخورند که سالهاست که در زندان های پاکستان و ایران بسر می برند و  از سرنوشت آنها خبری نیست .

 

آری، سرنوشت مهاجرین را بدست بی مسولیتی های سپرده اند که در آینده در پیشگاه تاریخ جواب دهی خواهد اشت.

 

اهالی کابل ناتهـ

********************

                               

 بالا

 

دروازهً کابل

سال اول          شمارهً هفده         نومبر  2005