کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ


دريچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

اظهار اندوه

 

شادروان نادیا انجمن

 

 

آسمان غمزده ای جامعه شعر وادب ستاره دیگری از افق های امید خویش را از دست داد .

سخن کوتاه بود، گفته شد نادیا انجمن شاعره ای که ٢۵ سال داشت در اثرضرب وشتم شوهرش به کاروان آرمان بدل رفتگان پیوست. وچقدر درد انگیز است ! جامعه ای که آتش خرمن سوز فرهنگیان را سالهاست نظاره میکند، جامعه ای که دیده است، ازمیان تعصب وجهل بدشواری دوشیزه و بانویی سربلند کرده وقامت استوار خویش را در عرصه هنر وادب معرفی کرده؛ تیغ بران زن ستیزی چه برحمانه گلویش را بریده است .

آری دشوار است گفت با کدامین قطره های خوناگین باید درین سوگ گریست. هنوز خون پارسای غزلخوان نخشکیده است که جامعه هنر وشعر وادب در سوگ مظلومی می نشیند که با انتشار نخستین دفترچه شعری اش نگین امیدها را دل نشانید .

کابل ناتهـ در حالی که اندوه خویشرا ابراز میکند، آرزوی روزی را دارد که دست ظلم وبیرحمی مردان از سر زنان نیز کوتاه گردد .

روح شاعره جوانمرگ را شاد میخواهیم

 

نمونه ای از شعر او

فریاد بی آوا

صدای گامهای سبز باران است
اينجا ميرسند از راه، اينک
تشنه جانی چند دامن از کوير آورده، گرد آلود
نفسهاشان سراب آغشته، سوزان
کامها خشک و غبار اندود
اينجا ميرسند از راه، اينک
دخترانی درد پرور، پيکر آزرده
نشاط از چهره ها شان رخت بسته
قلبها پير و ترکخورده
نه در قاموس لبهاشان تبسم نقش ميبندد
نه حتی قطره اشکی ميزند از خشکرود چشمشان بيرون
خداوندا!
ندانم ميرسد فرياد بی آوای شان تا ابر

تا گرودن؟
صدای گامهای سبز باران است!

 

                                                        **************

 بالا

دروازهً کابل

سال اول          شمارهً شانزده         نومبر  2005