کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

۲

 

۳

 

۴

 

۵

 

۶

 

۷

 

۸

 

۹

 

 

۱۰

 

 

۱۱

 

۱۲

 

۱۳

 

۱۴

 

۱۵

 

 

۱۶

 

 

۱۷

 

 

۱۸

 

 

 

۱۹

 

 

۲۰

 

 

۲۱

 

 

۲۲

 

 

۲۳

 

 

 

۲۴

 

 

۲۵

 

 

 

۲۶

 

 

۲۷

 
 

   

ترجمه و تحشیه: نصرالدین سلجوقی
سال ۱۳۸۶ آیرلند دابلین

    

 
موسیقی افغانستان و هنرمندان حرفوی شهر هرات مولف: پروفیسور جان بیلی

 

 

 

 

نوازندگان آباء اجدادی رده بالا

وقتی نوازندگان هراتی درسال ۱۳۱۰ ش مطابق  دهه ۱۹۳۰، موسیقی هنری کابلی را برگزیدند سیستمی از تشکیلات اجتماعی را نیز اقتباس کردند که در منطقه نوازندگان در کابل، میان گروهی از نوازندگان موروثی مرد متداول بود. این نوازندگان موسیقی هنری هندوستانی را اجرا می کردند و با نظریه موسیقی هندوستانی آشنایی داشتند. نوازندگان کابلی تاکید زیادی بر مقام و مرتبه داشتند و به رابطه استاد – شاگرد نیز اهمیت زیادی می دادند. آنها رسمیت این رابطه را با بستن نخی به مچ دست شاگرد در دیدار با نوازندگان نشان می دادند. این ارتباط به منظور انتقال دانش موسیقی بود. به شخص اجازه مشروعیت اجرا را بادرنظرداشت  به تفاوتهای سبکی می داد،  سازمان نوازندگان و موسیقی دانان در کابل شبیه نوازندگان مسلمان شمال هند، به خصوص دهلی می باشد. ( نیومان ۱۹۸۰ ) این تشابه اصلاً تعجب آور نیست. احتمالاً نوازندگان دعوتی هند اواخر قرن نوزده این سیستم را در کوچه خرابات بنیان نهاده بودند درباره اوضاع و احوال کابل آنقدر نمی دانیم که بتوانیم بگوئیم تحلیل نیومان با جداسازی تکنوازی و همنوازی و ساختارهای اجتماعی اش، با آن اطلاعات همخوانی دارد. کابل هنوز مرکز قرانا، که مدرسه سبک شناسی موسیقی هندوستانی است، نداشت. ولی آنچه داشت چیزی بیش از قرانا بود، چون از آمیختن عناصر و هندی موسیقی ملی افغان بوجود آمده بود. مشخصه ای که نوازندگان کابل را از دیگران متمایز می کرد تقسیم بندی آنان به نوازندگان هندی دعوتی و نوازندگان سلمانی بود. گروه دوم تحت تعلیم گروه اول بودند. ولی این موضوع الزاماً منجر به تبدیل نوازندگان –  به هم نوازان استاد نمی شد. تکنوازان و هم نوازان را می شد از خانواده های مشابه استخدام کرد. مثلاً استاد رحیم بخش، خواننده و نوازنده هارمونیوم دو برادر به نامهای آگین بخش و آذین بخش داشت که به ترتیب رباب و طبله می نواختند. استاد هاشم، بزرگترین طبله نواز افغانستان از سال ۱۲۴۰ ش مطابق ۱۹۶۰ به بعد، از اغلب نوازندگان دربار هندی  خواننده خیال و نوازنده سه تار و رباب  بودند. امیر محمد، نوازنده، ، به همراه بذل احمد فرزند استاد طبله، غزل و کلاسیک می خواند. استاد محمد عمر نوازنده رباب، از تبار نوازنده – سلمانی به عنوان بزرگترین استاد آوازه خوان از احترام خاصی برخوردار بود. نوازندگان –  می توانستند از طریق ارتباط با استادان به مقام آنها ارتقاء پیدا کنند. اوضاع و احوال هرات کاملاً مانند کابل بود با خصوصیات محلی خاص. تعدادی نوازندگان سازنده خیلی کم بود فقط دو نفر آنها امیر جان و برادرش کریم آنقدری از موسیقی هندوستانی می دانستند که از نظر سازنده کابلی، ماهر و کارآمد تلقی شوند. فاصله بین استاد و نوازنده – سلمانی را خانواده های گل پسند و خوش نواز ایجاد کرده بودند. نوازندگان دوتار و آماتورهای دیگری که حرفه ای شده بودند و در گروه سازنده هرات می نواختند، نقش مهم آماتورهای حرفه ای شده در کابل را منعکس می کردند. سازنده ها خواستار یک هویت اجتماعی رده بالا بودند که رابطه ای نزدیک با موسیقی هنری معتبری داشت. تفاوت میان این موقعیت جدید و موقعیت قبلی برای نوازندگان موروثی زمانی کاملاً روشن می شود که مردان گروه سازنده شهر را با نوازندگان سرنا و دهل مقایسه کنیم. افرادی که مظهر ویژگی های رده ای پایین اهمیت زیاد مراسم بودند و در بحث کلاسیک میریام درباره جایگاه و موقعیت نوازندگان، فاقد جایگاه شناخته شده بودند (میریام فصل ۷ : ۱۹۶۴).

بر عکس، استاد موسیقی هنرمندی بود مانند یک نویسنده، شاعر، خطاط، نقاش مینیاتور که می توانست محصولی هنری اش را تولید کند که مانند هنرهای دیگر شورانگیز باشد و حتی برای اهداف مذهبی نیز مورد استفاده قرار گیرد. (مانند آئین چیشتی)

این تحلیل پرتوی از نور بر اهمیت علم موسیقی می تاباند که کاملاً از نقش آن در حیطه شناخت موسیقیایی مجزاست. دانش این رشته بخشی مهم از جایگاه هنرمند و مرتبه رفیع وی بود و  و موسیقی دانی قابل احترام ارائه می داد: سخن درباره عناصر ساختاری موسیقی جایگاه آن را در یک جامعه اسلامی که موسیقی را با دیده تردید می نگریست تغییر داد. موارد قابل دانش در هرات، مانند دیگر قسمتهای دنیای اسلام، علم نامیده می شد. ویژگی و ماهیت علم دقیقاً همان درجة طبقه بندی و تدوین بود که مستلزم مفاهیم و اصطلاحات خاص بود و قلمرو افراد خبره و ماهر به شمار می آمد. گدا محمد به من گفته بود که سه نوع علم وجود دارد. علم قرآن مقدس، علم فنی و علم موسیقی. امیر جان می گفت که از نظر روحانیون ۱۴ علم وجود داشت که یکی از آنها موسیقی بود. وقتی از وی پرسیدم روحانیون که نظر بدی نسبت به موسیقی داشتند چگونه آن را علم می خواندند، پاسخ داد: احتمالاً آن را علم شیطان می نامیدند.

نواختن مانند استاد

از یک جهت می شد اینطور استدلال کرد که سازنده هراتی«از نواختن استاد تقلید می کرد». آنها نقش اجتماعی و موسیقیایی نوازندگان دربار هندی را تقلید می کردند ولی با توجه به هر گونه معیار عینی، اجرای آنها فرم ساده شده و مختصر شده «آن چیز واقعی بود». نظریه موسیقی آنها ناقص بود و با توجه به استانداردهای هنری دانش آنها درباره رگ و تال طیفی محدود و نادرست داشت. بیشتر سازنده های هراتی علیرغم اهمیتی که به رابطه معلم- شاگرد می دادند، رشد توانایی های موسیقیشان را نه مدیون کلاسهای رسمی موسیقی بلکه مدیون مواجه مستقیم با آن و تشویق های خانوادگی بودند، آنها زیاد تمرین نمی کردند. اجرای موسیقی هندوستانی آنها (اساساً در فرم نغمه کلاسیک با رباب) ساده و قدیمی بود. اما این تفاوتها، برای تحلیل گری که فرصت هرات و هندوستان را دارد مشهود بود ولی از نظر سازنده هراتی که با حیات موسیقیایی هندی تماس مستقیم کمتری داشت، اهمیت چندانی نداشت. اگر ایدئولوژی و تقلید از استاد را از مردان سازنده کنار بگذاریم می توانیم آنها را با سازه های زن هرات مقایسه کنیم که از اصطلاحات موسیقیائی کمی استفاده می کردند و به رابطه معلم- شاگرد اهمیت زیادی نمی دادند. دختران از طریق شرکت در نوازندگی های جشنهای عروسی، نوازندگی را یاد می گرفتند و کلاس نمی رفتند. شکی نیست که برنامه فرهنگی کردن موسیقیایی کردن آنها، در یک زندگی خانوادگی که برمدار نوازندگی واقع شده بود، نوازندگان بسیار ماهری بوجود می آورد.

ولی مورد دیگری نیز هست که می تواند بعنوان «تقلید از استاد» تلقی شود این مورد با تحلیل نقش امیرجان در اقتباس موقعیت استاد در هرات نشان داده می شود. امیرجان در زمان تغییر و تحولات و در روند مدرن شدن هرات به سن بلوغ رسید. تجربه مهم تعیین کننده در زندگی امیرجان در سن ۲۰ یا ۲۱ سالگی او اتفاق افتاد یعنی زمانی که شاگرد استاد نبی گل شد. اگر بتوان استاد نبی گل را معادل پیرصوفی دانست، پس می توان گفت که امیرجان مثل خلیفه استاد نبی گل و نماینده محلی او عمل می کرد و می توانست به نمایندگی از جانب او تشکیلات نوازندگان محلی برپا کند. این باعث می شد که امیرجان سالها صحنه موسیقی هرات را تحت کنترل داشته باشد.

این نفوذ و برتری او از جانب تبحر وی در موسیقی، که بعدها با تعالیمی که از نبی گل گرفت پیشرفت بیشتری هم کرد، حمایت می شد. تمام اینها از وی مردی آگاه به موسیقی کابلی و با استعداد و سریع در استفاده از علائم شفاهی (سیستم سرگام) ساخت. پدر او آماتوری بود که بعدها حرفه ای شده بود وامیرجان می توانست ادعای جایگاه شرقی داشته باشد. در عوض، او بر این نکته که پدرش یک جرفه ای بود تاکید می کرد و می گفت که خودش نیز یک نوازنده موروثی است که از حرفه خانوادگی محافظت می کند. قوم او شهرت بی بند وباری و فساد نداشتند و همین به او این امکان را می داد که «تقلید از استاد» کند و مردم هرات او را جدی بگیرند. امیرجان با تاکید بر ارزشهای سازنده کابلی، خواستار سیستم رده بندی نوازندگان هرات شد که خود وی در آن (به عنوان تنها شاگرد استاد کابلی) مقام اول را داشت با استفاده از نوازندگان دیگری که در گروه ها می نواختند و خودش رهبر آنها بود و با تعلیم آنها توانست تمام آنها را شاگرد خودش بکند و آنها مجبور بودند که او را استاد بشناسند. او ترتیبی داد که ادعای سازنده ها، تنها ادعای قانونی تامین کنندگان موسیقی برای دستمزد باشند. بدنام کردن آماتوری، به عنوان بخشی از ایدئولوژی کابل، به او اجازه داد که از رقابت آماتورهای حرفه ای شده دفاع کند حالتی کنایه آمیز چون پدرخودش هم دقیقاً چنین چیزی بود. به این ترتیب او رقابت را غافلگیر کرد و کنترل حرفه موسیقی را در دست گرفت.

همچنان که بزرگتر می شد و در اواخر دوران خوانندگیش، امیر محمد کابلی، که نقش برجسته استادی در هرات را داشت، به رقابت با او پرداخت. اگرچه امیرجان جایگاه پر افتخار خود را حفظ کرد. امیر محمد از جامعه ای می آمد که امیر جان دانش خود را از آنجا گرفته بود. او یک خودی بود و خیلی بیشتر از امیرجان می توانست رل «تقلید از استاد» را بازی کند. بعلاوه، او از یک خانواده نوازنده- سلمانی بود، نه از تبار نوازندگان دعوتی هندی و سلطه امیرجان بر رقبایش یعنی گل پسندها را دچار مشکل می کرد. در این مرحله بحرانی بود که من امیرجان  را دیدم.

افسوس! فرصتی نبود که شاهد ماجرای امیرجان و امیر محمد باشم.

هرات درگیر جنگ شده بود و در سال  ۱۳۶۳ شمسی مطابق ۱۹۸۳، خبر فوت امیرجان را شنیدم. اگرچه معلوم نبود در اثر جنگ مرده بود یانه. مرگ او فصل آخر تاریخ طولانی فرهنگ موسیقی شهر هرات رارقم می زند.

 

 

 

 

 

                                 ( مثال آهنگ ها ی شامل این اثر)

مثال یک: غزل درراگ کستوری آواز خوان  و هارمونیه نواز امیر جان خوشنواز نوازنده ها: »حمد رحیم خوشنواز رباب – غلام نبی دوتا چهارده سیمه.

مثال دو:نغمه ء کشال درراگ پیلو. نوازنده ها محمد کریم درانی دوتار نواز و محمد کریم حسن پور طبله نواز.

مثال سوم: نغمه کشال درراگ کوسیه. آواز و هارمونیه امیر محمد ونوازندگان محمد رحیم  رباب نواز – گدا محمد دوتار نواز و فضل احمد طبله.

مثال چهارم:خیال درراگ بیرمی . آواز و هارمونیه امیر محمد . محمد رحیم رباب نواز و گدا محمد دوتار نواز – فضل احمد طبله.

مثال پنج : نغمه کلاسیک درراگ دیس : محمد رحیم حوشنواز  نوازنده رباب – و محمد نعیم خوشنواز طبله.

مثال ششم : خواندن کابلی : آواز وهارمونیه توسط علی احمد امیر رباب نواز – غلام حیدر دوتار نواز- جلیل احمد دل آهنگ طبله نواز

مثال هفتم: چهاربیتی شمالی : آواز وهارمونیه توسط امیر محمد – محمدرحیم خوشنواز نوازنده رباب – گدامحمد نوازنده دوتار – فضل احمد طبله نواز.

مثال هشتم :خواندن فیلمی هندی : آواز و هارمونیه توسط محمود خوشنواز -  رباب نواز امیر جان – غلام نبی زنده دل دایره نواز – محمد نعیم خوشنواز طبله.

مثال نهم : خواندن ایرانی . آواز و هارمونیه امیر محمد.- محمد رحیم خوشنواز نوازنده رباب – گدا محمد دوتار نواز – جلیل احمد دل آهنگ طبله.

مثال دهم : خواندن ایرانی . گروه موسیقی زنانه گلپسند ها: انار آواز و هارمونیه – بی بی جان طبله نواز و اورک نوازند دایره.

مثال یازدهم: خواندن مزاری: آواز و هارمونیه امیر –  نواز احمد و گل احمد سوز دوتار نوازان- محمد صدیق بلبل هروی نوازنده زیربغلی.

مثال دوازدهم: نغمه ازبکی. نوازنده دوتار گدا محمد طبله نواز محمد نعیم خوشنواز.

مثال سیزدهم: نغمه بازی. آواز و هارمونیه محمود خوشنواز – امیر جان خوشنواز رباب- غلام نبی دوتار نواز- محمد نعیم خوشنواز طبله نواز.

مثال چهاردهم:آهنگ عروسی خنا بکارا:آواز و هارمونیه محمود خوشنواز. امیر جان خوشنواز رباب نواز – غلام نبی دوتار نواز – محمد نعیم خوشنواز طبله نواز.

مثال پانزدهم: آهنگ عروسی(اولنگ اولنگ ). آواز و هارمونیه امیر جان خوشنواز و محمود خوشنواز- محمد رحیم خوشنواز نوازنده رباب و محمد نعیم طبله نواز.

مثال شانزدهم : آهنگ هراتی های ربابه : آواز و نوازنده دایره غلام نبی زنده دل – گدا محمد دوتار نواز.

مثال هفدهم :نغمه هراتی . محمدرحیم خوشنواز رباب و محمد نعیم خوشنواز طبله.

مثال هجدهم: انسامبل جدید باختر به رهبری پروفیسور جان بیلی : نوازنده رباب جان بیلی – آواز ودایره – محمود پسر استاد آصف طبله نواز – هنرمند یونانی (                                 ) نوازنده لیره.

 

 

ادامه دارد

در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:

 

فصل دهم

 

 

- نهاد ها و مراکز آموزشی موسیقی در هرات

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۴۱                    سال  یــــــــــــازدهم                      جوزا         ۱۳۹۴ هجری  خورشیدی         ۰۱ جون     ۲۰۱۵