کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

۲

 

۳

 

۴

 

۵

 

۶

 

۷

 

۸

 

۹

 

 

۱۰

 

 

۱۱

 

۱۲

 

۱۳

 

۱۴

 

۱۵

 

 

۱۶

 

 

۱۷

 

 

۱۸

 

 

 

۱۹

 

 

۲۰

 

 

 
 

   

ترجمه و تحشیه: نصرالدین سلجوقی
سال ۱۳۸۶ آیرلند دابلین

    

 
موسیقی افغانستان و هنرمندان حرفوی شهر هرات مولف : پروفیسور جان بیلی

 

پذیرایی زنان در عروسی:

با پذیرائی از مردان، مجلسی جداگانه برای زنان در حیاط مجاور برپا بود. موسیقی  را گروهی از زنان سازنده از کوچه گل پسند فراهم می­کردند، می­خواندند و هارمونیه و دایره می­زدند. در اینجا بد نیست که به نقش زنان سازنده بیشتر توجه کنیم چرا که تفاوت­های آشکاری با مردان دارد. مجلس زنان بسیار طولانی­تر بود و تا بعد از ظهر روز بعد ادامه می­یافت. صحن حویلی را زنان  فرش می­کردند و مانند مجلسی مردان ولی با ریخت و پاش کمتر تزئین و چراغانی می­شد. یک جایگاه ارکستر با تزئینات شاد و رنگارنگ برای زنان نوازنده فراهم می­شد، ولی آنها معمولاً بیشتر ترجیح می­دادند روی کف حویلی فرش شده  بنشینند و بنوازند. پذیرایی زنان در مقایسه با مردان حالت رسمی کمتری داشت و از سازماندهی کمتری نیز برخوردار بود. این مسئله تا حدودی به علت حضور نوجوانان زیاد در جشن بود. از آن جائی که زنان باید مدت بیشتری می­نواختند، یک نکته قابل توجه برای ایشان ذخیره انرژیشان بود و این یک دلیل برای تعدد نوازندگان در مجلس زنانه بود و همچنین لازم بود در مورد اینکه چه کسی چه سازی را بنوازد از خود انعطاف نشان دهند. مسئله دیگر این که نوازندگان زن کودکانشان را همراه خود به جشن­ها می­بردند.

زنان نیز مانند مردان میان موسیقی­ای که برای شنیدن بود و موسیقی­ای که برای رقصیدن بود، مرزی قائل می­شدند ولی در حین اینکه در مجلس مردانه این دو جنبه به طور واضحی از هم مجزا می­شدند، زنان در مجلس خود آنها را با یکدیگر مخلوط می­کردند.

در بخش نخست مجلس، موسیقی­ای برای گوش کردن می­نواختند تا آنکه رقص توسط میزبانان شروع می­شد. سپس رقص و آواز بر اساس توانایی و انرژی مهمانان، میان­شان پخش می­شد. زن­ها اجرای موسیقی را با یک قطعه عالی و مؤثر شروع نمی­کردند و اعتقاد نداشتند که حتماً باید در طول برنامه یک مقام را حفظ کنند، بلکه دلشان می­خواست که به تناسب از مقامی به مقام دیگر بروند. بیشتر اجرای آنها در مقام بایرامی، جوگ، پاری و کستوری بود و مجموعه آنها به طور کلی شامل آهنگ­های مشهور و هراتی بود. آنها مانند مردان هر آوازی را با یک فرد معرفی نمی­کردند.

یکی از انواع اصلی سرگرمی در پذیرایی زنان، رقص بود که عمدتاً توسط دختران و زنان جوانتر خویشاوند نزدیک داماد انجام می­شد. سازماندهی و ترتیب دادن رقص و هیجان بخشیدن به مهمانی به عهده آنان بود. عروس آرام در اتاق دیگری می­نشست و از خویشاوندان نزدیک او انتظار نداشتند که در جشن­ها نقش مهمی ایفا کنند. درست مانند مجلس مردان، کسی برای رقصیدن پیشقدم نمی­شد و باید به زور آنها را به صحنه می­آوردند. بعضی از رقص­هایی که در چنین پذیرایی­هایی انجام می­شدند عبارت بودند از: اتنی، یک رقص گروهی مشابه به رقص مردان که موسیقی مشابهی داشت؛ رقص­های تکی مانند توریستی، لوگری، شیش کبابی، شلنگی برای دو دختر، سه چکه گی برای چهار دختر، و کاغذ بادبازی برای دختران کوچک. بعضی رقص­ها سنتی بودند مانند اتنی، و بقیه پیرو مد بودند. نوازندگان جوانتر هم در صورت گرفتن انعام ممکن بود برقصند، نمایش رقص و آواز اجراء کنند، نمایش بدون کلام با رقص اجرا کنند، یا در طول بخش­های نغمه میان اشعار برقصند.

بخش اول مجلس زنان را رقص و آواز تشکیل می­داد که از ساعت ۶ عصر آغاز می­شد. مهمانان گروه­گروه چای می­نوشیدند، چلم می­کشیدند و رقص و آواز را تماشا می­کردند. غذای آنها مشابه به غذای مردان بود و سر هر ظرف گوشت و برنج سه زن می­نشستند. مراسم تخت داماد، رقص تک نفره و دیگر نمایش­های کمدی در مجلس پذیرایی مردان را، زنان از پشت بام­ها می­دیدند پس از تخت داماد، و معمولاً بعد از اتمام پذیرایی مردان، داماد را به جمع زنان می­آوردند. سپس در مراسم تخت دیگری شرکت می­کردند آنجا با عروسش روی تختی (کوسن، کاناپه، یا صندلی) می­نشست. روبه روی آنها بشقاب­های کیک و شیرینی، آئینه و قرآن قرار داشت. این آئین آئینه مصحف نامیده می­شد (استفاده از آئینه). آئینه را جلوی عروس و داماد می­گذاشتند، سپس پارچه سفیدی روی سرشان می­انداختند به طوری که بتوانند به تصاویر خودشان خیره شوند. عروس و داماد شیرینی و کیک دهان یکدیگر می­گذاشتند و به نوبت قرآن می­خواندند. در طول مراسم آینه مصحف نوازندگان آهنگ­های عروسی مانند: بادابادا، حتا باکارا، الانگ الانگ و آهسته برو، می­نواختند و مهمانان پس از هر آئین دست می­زدند. عروس و داماد سپس به اتاق خواب خصوصی خودشان می­رفتند. نوازندگان یک ساعت دیگر هم قبل از اینکه مهمانان برای شب جا بیفتند به نواختن ادامه می­دادند. روز بعد «تخت جمع کنی» نامیده می­شد یعنی جمع کردن تخت عروسی.

پس از صرف صبحانه، دوباره از ساعت ۹ یا ۱۰ رقص و آواز شروع می­شد و غالباً مهمانان بیشتری از راه می­رسیدند. نوازندگان متناوباً تمام صبح می­نواختند. وقت نهار، خوراک دیگر مشابه قبل یعنی همان گوشت و برنج صرف می­شد. بعداً، رقص و آواز تا ساعت ۴ بعد از ظهر یعنی زمانی که جهیزیه عروس را نشان می­دادند ادامه می­یافت. جهیزیه عروس شامل یک سری لوازم خانه، لباس و هدیه برای عروس و داماد بود که همه توسط پدر عروس فراهم شده بود. عروس و داماد روی تخت می­نشستند و هر تکه از جهیزیه به طور جداگانه نشان داده شده و توسط نوازندگان اعلام می­شد. این پایان پذیرایی بود و مهمانان شروع به رفتن می­کردند. مزد ارکستر را در پاکتی روی یک ظرف نقل می­گذاشتند و مقداری پارچه برای تهیه یک دست لباس (دست رفته) از جهیزیه عروس به آنها داده می­شد.

کنسرت­های رمضان:

اگرچه رمضان،ماه روزه­داری، به علت پرهیز از خوردن و آشامیدن در ساعات روز، با سختی همراه بود ولی دوره مهمانی­های شبانه نیز بود. من در هرات شاهد ۵ رمضان پی­درپی بودم  طی سالهای (۱۳۵۳ – ۱۳۵۷ ش )مطابق (۷۷-۱۹۷۳). در سال ۱۹۷۳ رمضان در ۲۸ سپتامبر و در سال ۱۹۷۷ در ۱۵ آگوست آغاز شد. در طول روز، مغازه­های زیادی بسته بودند و مردم بیشتر در حال استراحت یا خواب بودند. عصرها مغازه­ها را باز می­کردند و خیابان­ها شلوغ می­شد. مردها شبها دیر می­خوابیدند و صبح­ها برای یک سری مفصل بسیار زیاد از خواب بیدار می­شدند. گروه­هایی از جوانان شب هنگام به گردش در مناطق مسکونی می­پرداختند و آهنگ­های رمضانی می­خواندند، و در مساجد برای عیادت کنندگان قرآن تلاوت می­­شد. شب­ها در بعضی از دهکده­ها سرنا و دهل می­نواختند، و در شهرها نوازندگان سازهای برنجی این کار ا می­کردند. ایده کنسرت­های شبانه در ماه رمضان ممکن است از چنین موسیقی­هایی شبانه نشأت گرفته باشد. رسم اخیر کنسرت­های شبانه احتمالاً خیلی پیش از هرات در کابل به وجود آمده بود امیر جان به من گفته بود که رسم کنسرت­های رمضان را سال­ها پیش در هرات با نواختن در کافه­ای در شهر جدید آغاز کرده بود. در سال­های بعد گل پسندها راه او را ادامه داند. امیر محمد اولین کنسرت رمضان را در هرات  با گروهی از گل پسندها در سال  ۱۳۵۱ ش مطابق ۱۹۷۱ اجرا کرد. تا سال ۱۳۵۲ ش مطابق  ۱۹۷۲ امیر محمد دیگر گروه خود را در هرات سر و سامان داده بود و در ۴ سال بعد آنها جزء ثابت رمضان بودند.محلی که امیر محمد و دیگر گروه­های سازنده در آن می­نواختند، کافه­ای در یک ساختمان مدرن و جدید بود. میزها را برای اجراء کنسرت بر می­داشتند و جایگاه ارکستر را به سخاوتمندی با قالی، دیوار کوب­ها، تصاویر مذهبی، و پعکس های از رئیس جمهور وقت (محمد داوود) تزئین می­کردند. تمام این تزئینات با چراغ­های الکتریکی رنگارنگ، نورانی می­شد. همانطور که ماه رمضان رفته­رفته به فصل تابستان نزدیک می­افتاد، می­توانستند کنسرت­هایی در فضای باز، با حدود ۱۰۰۰ تماشاچی ترتیب دهند. ورودی چنین کنسرت­هایی معمولاً ۲۰ افغانی و مشابه ورودی تئاتر بود. گاهی یک چای خانه گروه نوازنده­ی دو تار می­آورد که شبها بنوازند و یا کنسرت دو نفره دو تار و زیر باقالی که آماتورهایی از میان مشتریان به طور رایگان اجرا می­کردند.

ساختار کنسرت رمضان امیر محمد مانند اجرای وی در جشن­های عروسی بود با این تفاوت که کوتاهتر بود و به جای ۶-۵ ساعت، ۴-۳ ساعت ادامه داشت. او چاشنی اول را با یک نغمه کاشال که با چند غزل دنبال می­شد شروع می­کرد، سپس با برنامه­ای از آهنگ­های محبوب و معروف، غزل و راگ ادامه می­داد. سپس آنتراکتی نیم ساعته بود. در کنسرت رمضان برای رقص، موسیقی نواخته نمی­شد گرچه نغمه­های لوگاری با ترانه­های خاصی نواخته می­شدند. پس از آنتراکت محمدرحیم و گدامحمد قطعاتی تک نفره همراه با ضرب طبله داشتند. رحیم یک نغمه کاشال به عنوان رنگ (قطعه رقص) می­نواخت. گدا نغمه کاشال یا نغمه ازبکی می­نواخت. پس از اجرای تک نفره که حدود نیم ساعت طول می­کشید، امیر محمد مقام آسا را شروع می­کرد که در آن غزل­های جدی روحانی مذهبی یا عرفانی می­خواند.

کنسرت­های رمضان به امیر محمد و گروهش این شانس را می­داد که بیشتر در سبک­های موسیقی مورد علاقه­شان مانند، عزل و راگ، بنوازند. به علاوه آنها مجبور نبودند برای رقص بنوازند. گاهی قطعاتی مانند دلربا، سرماندل، و تانپورا به گروه ظاهر کلاسیک­تری می­داد. تماشاچیان برای ورود به آن جا پول داده بودند و موسیقی علاقه اصلی و عمده آنها بود. مردم از دستفروش­ها کارت پستال می­خریدند و برای خواننده درخواست کتبی می­فرستادند که نشان می­داد آن شب مردم چه می­خواهند بشنوند. امیر محمد برای ایجاد یک حسن تفاهم و داشتن یک رابطه صمیمانه با تماشاچیانش بسیار زحمت کشید. هنگامی که مشتریانش و طرفدارانش از راه می­رسیدند، با سلام یا تعظیم در حالی که دستش روی قلبش بود به آنها خوشامد می­گفت و یا چایش را به افتخار آنها می­نوشید و در تمام مدت متبسم و خوش برخورد بود. او بی­وقفه سیگار می­کشید، چای می­نوشید و به محض خالی شدن چیاینک چای، جاینک دیگری جایگزین آن می­کرد.

در سال ۱۳۵۴ ش مطابق ۱۹۷۴ گروه استاد رحیم بخش وارد هرات شد و در سال  ۱۳۵۵ ش مطابق ۱۹۷۵ حاجی هماهنگ، در هرات می­نواخت. در سال ۱۳۵۶ ش مطابق ۱۹۷۶ هر دو استاد کابلی به همراه گروه شان کنسرت های رادر ماه  رمضان  اجرا کردند. کنسرت­های آنان موقعیت مطلوبی برای مشاهده و درک سبک استادی کابلی فراهم می­کرد. تفاوت جالبی بین آنها وجود داشت. گفته می­شد رحیم بخشی که در سال۱۳۵۵ ش مطابق  ۱۹۷۵ توسط دولت افغانستان به مقام رسمی استادی رسیده بود، بسیار شبیه استادش، استاد قاسم می­نواخت. برنامه او گرایش زیادی به سمت موسیقی هندی داشت. وی غالباً غزل را با خیال تند و کند می­خواند. همیشه در کنسرت­هایش دو نغمه کاشال، اولی در یمن و دومی در کوماج پس از آنتراکت می­نواخت. وی علاوه بر رباب و طبله، دلربا و تانپورا و یکسال هم نوازنده سارانگی داشت.

حاجی هماهنگ هم ترکیب مشابه از نوازنده­ها داشت ولی برنامه او کمتر از سبک موسیقی هندوستانی استفاده می کرد . او غزل­ها و آوازهای مشهور را به سبک غزل­وار می­خواند. مشخصه برنامه او استفاده از ردیف­های بلند دستکاری شده فرد بود که ظاهراً فی­البداهه بودند. و درباره محیط پیرامونش نظر می­دادند . بعض از این خود انگیختگی­ها روی صحنه نمایش داده می­شد: فردهای خوانده شده هنگامی که یکی از تماشاچیان دسته گلی به او می­داد یا وقتی که کسی برای رقص به پشت بام مجاور فرستاده می­شد، به همان صورت در کنسرت­های بعدی تکرار شدند. و همان فردها وقتی که پرندگان درون قفس که بالای جایگاه ارکستر بودند، شروع به خواندن می­کردند، دوباره تکرار شد. برخلاف رحیم بخش، هماهنگ تمایلی به اجرای کنسرت­در ماه رمضان  در هرات نداشت.

از نظر مالی و اقتصادی کنسرت رمضان هزینه­های زیادی در برداشت. در سال ۱۳۵۵ ش مطابق  ۱۹۷۵ هماهنگ قراردادی بست که به موجب آن برای یک ماه برنامه در هرات ۹۰.۰۰۰ افغانی دریافت می­کرد. البته یک اتاق یک نفره هم در اختیارش می­گذاشتند و روزانه ۵۰۰ افغانی هم برای هزینه نوازندگان می­پرداختند. هماهنگ می­توانست ۴۵.۰۰۰ افغانی که برای یک ماه کار مبلغ قابل توجه بود به دست بیاورد. هفته اول، حیاط پر از تماشاچی بود و برای هر کنسرت ۹۰۰ بلیط به قیمت هر کدام ۲۰ افغانی فروخته می شد و تهیه کنندگان برنامه سود زیادی را ازین کنسرت ها کمائی میکردند . امیر محمد در عوض یک ماه ۲۰.۰۰۰ افغانی می­گرفت، ۱۰.۰۰۰ افغانی آن را خودش بر می­داشت، سهم گدا  محمدومحمد رحیم هر یک ۳.۰۰۰ افغانی بود و نوازنده طبله که اهل کابل بود ۴.۰۰۰ افغانی می­گرفت. امیر محمد از سهم خودش مزد نوازندگان دلربا، تاپنورا و سرماندل (خویشاوندانی چون پسرش و پدر زنش) را داد.

 

 

اداهه دارد

در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:

 

 

۶۶ – تئاتر

۶۷ – میله های عنعنوی خارج از شهر

۷۰ – نوازندگان در میله ها

۷۱ – جشن ها

۷۲ – جشن های خصوص

۷۳ – مهمانی و شب نشینی

 

 

فصل نهم

۷۴ – سیستم ارزیابی از موسیقی در هرات

۷۵ – محکومیت موسیقی

۷۶ – اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی ازدیدگاه صحت وروانشناسی

۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان

۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی

۷۹ – محمد کریم دوتارنواز

۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی

۸۱ – موسیقی وتصوف

فصل دهم

۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات

۸۳ – نوگرائی ونوسازی

۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی

۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی

۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی

۸۷ – تضادها با مشهد

۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال

۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی

 ۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۳۲                          سال دهم                          جدی/دلو          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی          ۱۶ جنوری      ۲۰۱۵