کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

ترجمه و تحشیه: نصرالدین سلجوقی
سال ۱۳۸۶ آیرلند دابلین

    

 
موسیقی افغانستان و هنرمندان حرفوی شهر هرات مولف: پروفیسور جان بیلی

 

محکومیت خوانندگان و نوازندگان

بسیاری از نوازندگان آماتور و حرفه ای درباره نظرات تعصب گرایانه و انتقادی که بعلت گرایششان به موسیقی با آن مواجه شده بودند با من صحبت می کردند. این یکی از مسائلی بود که در یک سری از مصاحبات ضبط شده که در سال ۱۳۵۴ش مطابق ۱۹۷۸ با بعضی از نوازندگان آماتور و حرفه ای بعمل آمد، مطرح شد. تجارب آنها با توجه به سن و موقعیت، به کلی متفاوت بود: آنطور که نوازندگان مسن تر به خاطر میاورند در گذشته تعصبات بیشتر بود و حرفه ای آنها بیشتر در معرض انتقاد بودند.

کریم دوتاری درباره مخالفتهایی که با موسیقی می شد، مطالب زیادی برای گفتن داشت. اظهار نظرات او چنین بودند:

در گذشته روحانیون بسیاری به من می گفتند که موسیقی حرام است و از من می خواستند که دست از نوازندگی بردارم. آنها می گفتند که من مانند یک جت)هستم. یکبار در کابل، در حالیکه کت و شلوار بتن داشتم برای نماز به مسجد پل خشنی رفتم. آخوند آنجا به من گفت: «تو یک جت هستی که کت و شلوار پوشیده است، این کار زشتی است و گناه دارد. نباید اینکار را بکنی، تو خودت را هنرمند میخوانی، ولی هنرمند کسی است که یا خطا می کند، یا نویسنده است، بهرحال کسی است که چیزی می آفریند. ولی تو فقط یک جت هستی که کت شلوار پوشیده، آنجا پشت میکروفونت می نشینی، میزنی و می خوانی و آنوقت خودت را هنرمند هم میدانی!»

در این مورد آن روحانی فریب ظاهر نوازنده را که لباس افراد تحصیل کرده و طبقه متوسط را پوشیده بود نخورد و از تمام معانی ضمنی منفی واژه تت (فت) برای محکوم کردن موسیقی استفاده کرد. همانطور که قبلاً در فصل ۷ خواندیم تت (فت) واژه ای بود که هیچ نوازنده ای د وست نداشت که درباره اش به کار برند.

اسماعیل، پسر 17 ساله یک خانواده ثروتمند سید و از اهل تشیع، که بسیار تحصیل کرده بود و می خواست در دانشگاه فلسفه بخواند به طور آماتور دوتار میزد و نوازنده چهارتا هم بود. او هم چنین اظهارنظر می کند.

هیچ کس در این دنیا نمی تواند از موسیقی اجتناب کند حتی آنها هم که می گویند موسیقی گناه است نیز قادر به انجام این کار نیستند. احتمالاً محمد (ص) نیز از موسیقی لذت می برد، و آخوندی هم که روی منبر میرود و می گوید موسیقی گناه است نیز نمی تواند واقعاً از آن اجتناب کند و کاملاً آن را نادیده بگیرد. او موسیقی را دوست دارد. ولی بدلیل اینکه مذهبی و متعصب است از موسیقی واهمه دارد ولی در عین حال از آن لذت می برد. او از آن واهمه دارد زیرا مذهب به شدت به آن مخالف است. اگر موسیقی گناه است چراروحانیون در مساجد دعا را با قرائت می خوانند؟ و یا در ایام محرم در ایران روضه خوانی می کنند؟ و هنگامیکه قران می خوانند نیز، جملات را با آهنگ خاصی بیان می کنند. بیشتر مقامهایی که بهنگام خواندن قران استفاده می کنند همان مثالهایی است که در دستگاههای موسیقی ایران به کار میرود ...

خانواده من از دیگر خانواده های قوم من آزاد اندیش تر هستند. هنگامی که پدرم زنده بود من نی میزدم و او خیلی خوشش می آمد. هنگامی که نواختن دوتار را شروع کردم، او از دنیا رفته بود. برادر بزرگترم مشوق من بود، مادر و خواهرانم چیز زیادی از موسیقی نمی دانستند ولی از آن لذت می بردند. ولی دیگر خویشاندان دورمان وقتی صدای دوتار مرامی شنیدند می گفتند که بداست (بخصوص برای شهرت آنها بعنوان سید). آنها مستقیماً چیزی به من نمی گفتند، ولی پشت سرم حرف میزدند. هیچ آخوندی به من نمی گفت که سازم را ننوازم، البته خیلی دلشان میخواست که بگویند، ولی جرات این کار را نداشتند چون دائم به خانه ما می آمدند و خانواده ام به آنها پول و غذا و لباس می دادند و همچنین می دانستند که من از دست آنها عصبانی می شوم و چیزهای زیادی درباره موسیقی و مذهب به آنها می گویم. من اعتقاد ندارم که بر اساس دین اسلام آنهایی که با موسیقی سروکار دارند به جهنم میروند. اگر آنها طبق قانون جامعه زندگی کنند، مشکلی نخواهند داشت.

بعدها شنیدم که اسماعیل اخیراًبراثرعصبانیت دوتارش را در خانه شکسته بود، زیرا خانواده­اش به او گفته بودند که در ایام محرم تار نزند. بعضی از این نوازنده های دوتار پذیرفته بودند که موسیقی فقط کمی گناهکارانه و غیراخلاقی است. مگر اینکه برای یک دختر یا پسر رقصنده در یک مهمانی رقص نواخته شود زیرا در آن صورت است که مسئله حالت جدی تری پیدا می کند. اگر چه بسیاری از این نوازندگان دوتار از جانب خانواده ها و روحانیون مورد انتقاد قرار می گرفتند ولی این اظهار نظرات را نادیده می گرفتند و دست از موسیقی برنمی داشتند انها ادعا می کردند که موسیقی شوق آنهاست و اگر گناه هم داشت، خدا آنها را می بخشد، گناهان بسیار بدتری در دنیا بودند و این در مقایسه با آنها چیزی نیست. نوازندگان آماتور دوست نداشتند که با سازشان در خیابانها دیده شوند. اگر قرار بود جایی بنوازند، ترجیح می دادند سازشان را با قاصدی که معمولاً پسرجوانی از خویشاوندان بود به آنجا بفرستند، یا با تاکسی بروند. ابزار موسیقی را اگر می شد زیر کت و شال پنهان می کردند. نوازنده آماتور نمی خواست در انظار بعنوان یک نوازنده شناخته شود. یکبار من به همراه امیرجان و گروهش که سازهایشان را با خود داشتند، پیاده به سمت شهر قدیم می رفتیم. گروهی پسربچه در حالیکه نوازندگان را مسخره می کردند دنبال ما راه افتاده بودند و فریاد می زدند «دینگ آلینگ، دینگ آلینگ آلینگ!» این تجربه بسیار حقارت باری بود و گمان می کنم آنها به این کار عادت داشتند. گرچه جملات بالا همه، نظرات نوازندگان دوتار است ولی به طور کلی آنها نماینده تام نوازندگان بودند. بعنوان مثال در مصاحبه ای که امیرجان داشتم و پسرش رحیم هم اظهار نظرهای کرده بود، صحبتهای زیر رد و بدل شد.

-          امیرجان: در گذشته با روحانیون مشکلات زیادی داشتم، آنها همیشه به ما می گفتند که موسیقی حرام است. عقیده داشتند که حرفه ما حرفه کثیف و گناه آلودی است. ولی امروزه بیشتر آنها چنین چیزی نمی گویند. آخوندها می گفتند که موسیقی گناه است.

-          مصاحبه گر: چه فکر می کنید؟

-          امیرجان: ما نمی دانیم، خدا می داند. گناهان بدتر از این در دنیا هست. این که چیزی نیست. خدا ما را به خاطر آنچه انجام می دهم می بخشد. با موسیقی می توانیم برای خدا و محمد (ص) ترانه بخوانیم. آخوندها می گفتند: «نباید خدا را فراموش کنید» به همین دلیل بود که به ما می گفتند سار نزنیم.

-          رحیم: ما هیچوقت خدا را فراموش نمی کنیم. ما مذهبی هستیم، به خدا اعتقاد داریم و دعا می خوانیم. ولی این حرفه ماست که شیطانی است. چه کار دیگری از دستمان برمی آید؟ (برای امرار معاش)

-          مصاحبه گر: به آخوندها چه می گوئید؟

-          امیرجان: می گویم «بروید و هرچه دلتان می خواهد بگوئید».

-          رحیم: ما تحت فشار زیادی بودیم در گذشته مردم و آخوندها حرفهای زیادی می زدند. ولی ما کارمان را رها نکردیم.

-          امیر جان: اگر کسی به زور مرا از نواختن باز می داشت، بیمار می شدم. ما به آن عادت کرده ایم. باید موسیقی گوش کنیم و ساز برنیم وگرنه بیمار می شویم.

 

 

اداهه دارد

در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:

 

فصل نهم

 

۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی

۷۹ – محمد کریم دوتارنواز

۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی

۸۱ – موسیقی وتصوف

فصل دهم

 

۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات

۸۳ – نوگرائی ونوسازی

۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی

۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی

۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی

۸۷ – تضادها با مشهد

۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال

۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی

 ۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۳۶                      سال  یــــــــــــازدهم                        حوت/حمل         ۱۳۹۳/۱۳۹۴ هجری  خورشیدی         ۱۶ مارچ     ۲۰۱۵