کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 

۲

 

۳

 

۴

 

۵

 

۶

 

۷

 

۸

 

 

 

 

۹

 

 

۱۰

 

 
 

   

 

    

 
حکایات و روایات
مؤلف:
داکتر عنایت الله شهرانی

 

از دانشمند گران‌ارج جناب فضل الرحمن فاضل،
سپاسگزارم که این اثر پوهاند شهرانی را در گرامیداشت آغاز چهاردهمین سال نشرات کابل ناتهـ
 به اخیتارم گذاشت. البته پاره‌وار خدمت شما پیشکش می‌گردد. ایشور داس
 


داستان های گوراوغلی

درنوشتۀ ذیل داستان های گوراوغلی را که درشمال افغانستان، مخصوصاَ بدخشان و تخارستان- که زمانی ولایت واحدی شمرده می شدند – مروج است، شرح خواهیم داد. همچنان به وجه تسمیۀ گوراوغلی و ارزش های مردم شناسانه و تاریخی این داستان ها نیز اشاره خواهد رفت . داستان های گوراوغلی را می توان بخشی از ادبیات عامیانۀ تاجیکی شمرد . اصطلاح « تاجیکی » را به این منظور به کار می بریم که تفاوت های بین آن و زبان گفتاری و کتب فارسی دری معیاری وجود دارد . درآنچه ادبیات عامیانه تاجیکی خوانده می شد می توان به وضاحت اثر زبان و اصطلاحات ترکی را دید . همچنان پیوند عمیق فرهنگی بین تاجیکان و تورکان را نیز می توان تشخیص داد . موقعیت جغرافیایی، کوهستانی بودن مناطق مورد نظر و فاصله آن از مراکز عمده فرهنگ رسمی، زبان رایج در بدخشان را از لهجه های دیگر زبان فارسی دری، بیش از پیش، متمایز ساخته است، نگارنده آرزومند است تا دراین زمینه، درآینده مقالۀ علیحده ای بنویسد .
زمانی که در صفحات شمال افغانستان – به خصوص بدخشان و تخارستان – از گوراوغلی نام برده می شود، منظور داستان هایی می باشد که نمایانگر شهکاری ها، شجاعت و دلاوری های یک فرد مشخص به نام گور اوغلی می باشد که بدون شک شنونده و خواننده را مسحور کار روایی های حیرت آور و اعجاب برانگیز این شخص، که قدرتی مافوق نیروی طبیعی یک انسان دارد، می سازد .
گوراوغلی خوانی
داستان های گور اوغلی عموماَ شب ها، و مخصوصاَ شب های زمستان، درقوشخانه ها با نواختن دمبوره خوانده می شود، این داستان طولانی و پرشاخ و برگ نمی تواند دریک ساعت و دو ساعت، و یا یک شب و دو شب، به پایان برسد، اقلاَ یک هفته را در بر می گیرد که پس از نماز خفتن و عشاء تا اذان صبحگاهان یعنی بامداد، این داستان به صورت مسلسل خوانده شود، بناءَ شنوندگان برای اینکه توانسته باشد تمام داستان را دنبال کند، و از شنیدن آن بیشتر لذت ببرند، ناگزیر اند تا چندین شب را پی هم سحر کنند، به همین منظور، گوراوغلی سرا و شنوندگان سعی می ورزند تا برای اینکه شب زنده داری کنند، روزها بخوابند . گوراوغلی سرایان باید مردمانی باشند دارای حافظه قوی و صدای بسیار مردانه و بلند، و یا به اصطلاح مردم « صدای غور » . اگرچه گوراوغلی گویان دراخیر هنر نمایی شان حق الزحمه و تحفه مناسبی دریافت می کنند، اما بازهم این هنرمندان در وسط سرودن، خاصتاَ در مواقع حساس گزارش روایت، وقتی احساس میکنندکه شنوندگان سخت به وجد آمده اند، با زیرکی دمبوره را به زمین می گذارند و خاموش می شوند، دراین حالت حساس، شنوندگان به هنرمند نقدینه و یا تحفه های خوبی را وعده می دهند، تاباشد که گوراوغلی سرا دوباره به هنر نمایی آغاز نماید، چون هنرمند گوراوغلی گوی بعد از چند دقیقه به گفتن داستان های حماسی و قهرمانی آغاز می نماید، شنوندگان با کلمات« واه، واه » « خیر ببینی » « نوش جان »، « قربانت » و غیره هنرمند را تشویق می نمایند، تشویق سامعین هنرمندان گوراوغلی سرا را واقعاَ به وجد می آورد، در گوراوغلی تا اندازه ای وزن و قافیه در نظر گرفته شده است، اما سراینده سعی دارد تا جملات بی وزن و قافیه را باکشیدن صداهای مخصوص و تاکید و تلفظ مخصوص کلمات، وزن و قافیه بخشد و آنرا مسجع سازد .
مردمان افغانستان بیشتر اوقات در آغاز افسانه گویی ها الفاظ «بود و نبود » و « یکی بود یکی نبود » و غیره را می آورند، اما محافل گوراوغلی خوانی به ترتیب خاصی افتتاح می شود، و چون مردم معتقدند که گوراوغلی واقعاَ یک سرگذشت حقیقی است، هرمجلس را با خواندن چند بیتی ازفلک های وطنی آغاز می کنند، داستانهای گوراوغلی چندین « شاخ » دارد، بعضی شاخ های آن را سی، تعدادی پنجاه و دو و جمعی اعداد دیگری شمرده اند، هرشاخ درحقیقت داستان جداگانه ای است که در مجموع باهم ارتباط روایی برقرار می کنند . با تاسف باید ذکر کرد که امروزه تعداد گوراوغلی گویان ماهر خیلی کم است، به گمان اغلب در تمام بدخشان بیش از ده نفر گوراوغلی سرا باقی نمانده است، ترسم که از زشتی دورۀ سیاه خلقی – پرچمی اینها نیز شهید شده باشند، تا جایی که برای من معلوم گردیده، گوراوغلی گوی به نام شریف ارغنجخایی، استاد جوره بیک، و استاد پهلوان اصیل دار فانی را وداع گفته اند، یکی از گوراوغلی گویان مشهور به نام رجب محمد جوره زاده که احتمالاَ هنوز در قید حیات است، باشندۀ نو جرم بدخشان است، وی در نوشتن و جمع آوری کتاب ضخیم گوروغلی با من همکاری های بی دریغ نموده است، سوانح مفصل اورا نگارنده سالها قبل در مجلۀ لمر در کابل منتشر کرده است .

***
 

دربارۀ نام گوراوغلی و خلاصۀ داستان .....

 

 


 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۱۸      سال  چهــــــــــــــــــاردهم                 اسد/ سنبله ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی        شانزدهم اگست    ۲۰۱۸