کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 

 

 

۳

 

 

 

 

۴

 

 

 

 

۵

 

 

 

۶

 

 

 

۷

 
 

   

 

    

 
حکایات و روایات
مؤلف:
داکتر عنایت الله شهرانی

 

از دانشمند گران‌ارج جناب فضل الرحمن فاضل،
سپاسگزارم که این اثر پوهاند شهرانی را در گرامیداشت آغاز چهاردهمین سال نشرات کابل ناتهـ
 به اخیتارم گذاشت. البته پاره‌وار خدمت شما پیشکش می‌گردد. ایشور داس

  

توره، مرد افسانوی

توره از نام های قدیم تورکستان است، درتاریخ شفاهی و یا به عبارۀ دیگر در افسانه های مردم در مناطق شمال افغانستان بیش از صدسال به این طرف، به نام توره و وقایع حیاتی او ورد زبانها شده است . تا جای که معلوم شده، دو توره درتورکستان افغانستان بوده – یکی آن به دوران امیر عبدالرحمن پادشاه افغانستان حیات به سر می برده و دیگرآن به وقت حکومت شاه امان الله خان میزیسته . جناب آقای دانشمند داکتر شمس الحق آرینفر درمجله آریانا برونمرزی می آورد که یک توره خان نام به وقت امیر عبدالرحمن اعدام شد . و شاید این توره از ساحۀ بلخ و یا شهرهای تورکستان افغانستان بوده است و به قراری که تصویر خیالی اورا می بینیم غالباَ ازجمع برادران تورکمن خواهد بود و آقای آرینفر وی را به توره خان مینگباشی یاد کرده است . هم چنان جناب دانشمند رفیق یحیایی در مجلۀ لمر آورده است « توره مردی افسانه آفرین درهمه قرنها چهره محبوب یک قهرمان در لابلای حقیقت و وهم » درباره توره خان مینگباشی معلوماتی را به دست نداریم، و شاید او شخص حکومتی و صاحب منصب مینگ باشی بوده است . مینگ باشی، عبارت از سرکرده و یا قومندان هزار شخص و عسکر و یا هزار نفری را گویند . بی مناسبت نخواهد بود که بگوییم پدر پروفیسور غلام محمد خان میمنگی، در زمان خان میمنه به نام میردلاور خان، عبدالباقی خان مینگ باشی نام داشت و او توسط امیر عبدالرحمن در کابل کشته شد . اما داستان توره تخارستانی یا قطغنی چنین است که وی در زمان شاه امان الله خان که محمد نادرشاه خان رئیس تنظیمۀ ولایت قطغن بود، به توپ پرانده شده است .
مرحوم استاد جمشید شعله درکتاب مجاهدین تورکستان می آورد که توره از اشکمش، سید غریب از سنگ چهارک سرپل، عظیم از بغلان با چند رفیق دیگرشان مشهور به قطاع الطریق بودند . و نادرشاه خان آنهارا دستگیر و کشته است . از اشعار عامیانه مردم که سروده های شان را موسیقی نوازان با دف و دنبوره می خواندند معلوم است که توره قطاع الطریق و راهزن و دزد نبوده، و غالباَ شخصیت عیارگونه بوده که به داد مردم غریب می رسیده و به ظالمان صدمه می رسانیده است . توره را بعد از دست گیری به « دورۀ » خان آباد می برند و به دهن توپ قرار داده و توپ را انفجار میدهند . سروده های که براو به میان آوردند چنین است :
توره و سید غریب مرگ تان آمد قریب
توپ پاچا صداکرد توره خدارا یاد کرد
اسپ قزل چپ یال دراشکمش کرده نال
عظیم قدم می زند درکوی خواجه چنگال
این چهار بیت بالا در کتاب مرحوم شعله آمده است . در بیت دوم مصرع اول به این شکل نیز آمده است : « توپ اول صدا کرد » و این مصرع در نوشته آقای آرینفر هم آماده است . درجمع آوری آقای آرینفر سروده ها چنین است :
سردشت ارزنه توره قدم می زنه
دوتا پیر بغلانی قتیش سخن می زنه
دهقانک کارمیکنه دم پهلوی کپه گگ
خرمن پیر زنکه نوکر ارباب برده
در سرودۀ فوق یعنی در دو مصرع اخیر به وضاحت دانسته میشود که توره از عیاران تورکستان بوده و غمخواری بیچاره ها را می نموده، گویا خرمن کمپیر زن را نوکر ارباب برده، و در مصرع بعدی میگوید که « توره ره خبر کنین » یعنی اینکه توره برایش کمک مینماید، و توره کسی که در مقابل ظالمان درشتی و بر غربا همکاری می نماید .
ازگفته بالا معلوم است که اربابان و خوانین به محمد نادرشاه خان از توره شکایت کرده اند چونکه توره، اجازه برآنها نمی داد تا بر فقرا، غربا و بیوه زن ها ظلم نمایند .
توره ره خبرکنین خوجئین زمین خورده
خوجئین ده شادیانه سرتوره بدگمانه
کلمه « شادیان » عبارت از شادیان مزار شریف .
دهقانک بیت می خانه توره جان خپ می مانه
سرپل مویبلا توره میگفت او خدا
منظور از « مویبلا » پل محب الله خان واقع خان آباد شهرکندز می باشد .
دعا کنین جوانا توره رفته ده بلا
دعا کردن برای توره بازهم نشان دهندۀ آن است که وی کمک به بینوایان و غربا کرده و پشتیبانی می نموده است .
توره گریان میکنه اسپش دگلان میکنه
کیلنشه می برن ده ره بیران میکنه
( کیلین به معنی عروس ) ، بیران ( ویران )
توره جان سبزینه کل کارایش ( کاراش ) مردینه
دعا کنین جوانا مادر داغش نبینه
توره جانم توره چی یوسف دمبوره چی
میده میده می خوانه مامد سنگ چارکی
شیشته بودوم ( بدوم ) به دربار کله آمد پیکه دار
نائب به کوتوال میگفت سر توره ره وردار
توره جان و سید غریب مرگ تان گشته قریب
توره جان فراری مادر نکو تو زاری
در مصرع بالا نظر به گفته جناب آرینفر تورۀ قطغنی به تورۀ مزاری پیوند خورده است .
آخر به توپ سرکاری توره میشه چانواری
توره جان بادری پیره دارت کابلی
آخرتوره می برن سرتوپ قاطری
توپ ( توپه ) بردن به دوره ماندن به نام توره
باتو میگم پهلوان بیابریم سیل توره
توپ اول صداکرد توره ره ورخطا کرد ( کد )
توپ دوم صداکرد توره خداره یاد کرد
توپ سوم صدا کرد توره ره سر جدا کرد
ای سر دریا کلان او سر دریا کلان
سرچوک خان آباد سرتوره آویزان
قوشخانه میانه آورد چو چای جوانه
خانه ره جارو کنین می آره مرده شانه
نمی دانم که دو بیت آخر در مورد توره آمده است یا نی، به هر صورت در دو بیتی های جمع آوری این نگارنده شاید آورده شده باشند.
« فلک های کوهسار » کتابی بود که بار اول به نام اولین کتاب دوبیتی های بدخشان درمجله آریانا در کابل در چهار فصل در چهار مجله پیهم به طبع رسید و مرحوم استاد عبدالحق واله یکی دو مضمون آنرا به زبان انگلیسی ترجمه نمود . بدبختانه یک تعداد به نام اینکه آنها خودشان دوبیتی ها را جمع کرده اند، با دادن اندک تغییر به نام خود کرده و جزئی کتاب خود ساخته اند، و آن دوبیتی های من اقلاَ پنجاه سال به چاپ رسیده بود . سروده های توره را سراپا ازجمع آورده جنابان استاد جمشید شعله و اکثریت آنرا ازجمع آوری های دانشمند آرینفر آورده ام با تفاوت اینکه بعضی کلمات را از روی تلفظ مردم تخار و بدخشان تغییر دادم . و امیدوارم دانشمند گرامی آرینفر با بزرگواری عفو نمایند . اصل نوشتۀ شان در آریانا برونمرزی درشماره سوم درسال 1391 هجری شمسی به طبع رسیده است .
 

 

 

در شماره‌ی آینده می خوانید: پری بدخشی

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۱۴         سال  چهــــــــــــــــــاردهم                   جوزا/ سرطان ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی        شانزدهم جون    ۲۰۱۸