کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 

 

 

۳

 

 

۴

 

 

 

۵

 
 

   

شمس الدین متین سلجوقی

    

 
جنگ افغان - روس

 

 

با طرح قانون اساسی جدید در سال ۱۹۶۳ با تائید ریاست محام علی تحت ریاست عبدالحکیم ضیائی تدویر مظاهرات بدون تعین حدود موافقت بعمل آمد که بتاسی ازان احزاب خلق و پچم توانستند با نشر جریده های کمونیستی به تاسیس دفاتر پرداخته  وجوانان را برای تدویر مظاهرات تشویق نمایند. در مظاهرات آنها علیه مقام سلطنت شعار میدادند وآن مقام سلطنتی را میراثی توجیه نموده و مظاهرات شان جنبهء تخریبی را داشت که گاهی به دارائی های عامه هم صدمه میرساندند دستگاه های قضائی قادر به جزا دادن عاملین خرابکار کمونست نبودند از ترس آن که مبادا معلمین پچمی و خلقی شاگردان بی طرف را در اتحانات ناکام نمایند. مظاهرات و اعتصابات معلمین و شاگردان به تحریک احزاب کمونستی از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۳ ادامه داشت که بزرگترین ضربهء بود در پیکر معارف کشور . کمونست ها

 

توانستند که کارگران را نیز تحریک نموده و علیه دولت بشورانند . مطالبی را که مظاهره چیان در مظاهرات خود عنوان نموده  وبه اقداماتی دست میزدند حسب آتی توضیح میگردد.

۱ – کتاب های معرف جزء فرهنگ فرسوده بوده باید تغیر کند و ساعات علوم دینی کم گردد و چرا در صنوف ۷ –۸ – ۹ لسان عربی تدریس میشود؟

۲ – در ساعات دینی شاگردان حزبی به تمسخر معلمین می پرداختند و استادان را توهین میکردند در ایام ماه روزه شاگردان در لیلیه های دولتی طعام طبخ میکردندو خرابی مود خوراکه را بهانه میکردند معلمین عدم موجودیت صنف درسی – لوازم درسی را بهانه نموده به مظاهره می پرداختند. شاگردان حزبی میز ها و صندلی ها را شکسته ودربخاری ها می سوختاندند وبا تدویر مظاهره از کمبودی لوازم درسی فریاد می زدند.

۳ – شاگردان حزبی که درس نمی خواندند و گاهی نمره کامیابی را اخذ نمیکردند استادان خود را تهدید بمرگ میکردند

۴- جریده های حزبی در دیوار های مکاتب نصب میشد کسی ازآن جلوگیری کرده نمی توانست

۵ – در مکاتب ثانوی استادان پیسکور های امریکائی تا سال ۱۹۶۹  دررشته های انگلیسی – ریاضیات و ساینس همکاری داشتند ولی با مداخلات شوروی فعالیت آنها قطع شد.

حزبی ها سعی می نمودند تا جریان مظاهرات واعتصابات را به ولایات وولسوالی ها انتقال دهند آنها به بهانه های سیر علمی به مدارس رفته و با بیانیه های متعدد شاگردان را از مرام های کمونسیتی آگاهی میدادند و به آنها میگفتند که شما مکتب اساسی ندارید تعمیر ندارید چرا محصول زحمت کشی دهقانان را مالکان میخورند چرا شما تحت نظر معلمین مرتجع درس میخوانید مرتجع هم به کسی به ذغم آنها اتلاق می شد که بیطرف وومسلمان باشد شاگردان ومحصلین مذکور بعد از توزیع شب نامه ها و اوراق تبلیغاتی  و جلب و جزب یک تعداد شاگردان را به حزب واپس به کابل برمیگشتند وبعداء مکاتب ولایات هم دستخوش مظا هرات حزبی قراداشت و مامورین دولتی هم به جلوگیری ازان اقدام کرده نمیتوانستند. اگر کدام والی و یا مدیر معارف وقت یکی از شاگردان اخلال گر را از مکتب اخراج می نمود نمایندگان احزاب به دفاع از او در ولایات با تدویر مظاهره و اعتصاب  از پیشرفت دروس جلو گیری میکردند.بعضی ازین نمایندگان احزاب از طرف وزرا وکلای شورا وزمامداران نظامی هم حمایت می شدند که حتی یکی از وزرا معارف و متصدی معارف در یکی از ولایات کشور می نویسد .در بلخ یکی از شاگردان صنوف دوازدهم به نسبت اعمال تخریبی اش به اساس مقررات برای مدتی از مکتب اخراج شده بود و به اساس تضمینیکی از وکلای خوست دوباره شامل مکتب شد که مداخله به همچو موارد دسپلین تربیتی را کند میسازد و بمقام معلم و معرف توهین میگردد.

 

در آنزمان شاگردان چپی کمونست که از پشتیبانی زمامداران دولتی برخوردار بوده خود قاض و حکمروا بودند اگر معلم مسلمانی که از طرف آنها توهین می شد کسی به دادش نمی رسید چه روسها توانسته بودند با تعین کسانی در پست های دولتی اقدام نمایند که پشتیبان همین جریان های  چپی باشد. امید محققین ما درین باره به نگارش مطالب بیشتری به پردازند.

اردوی رزمنده ء افغانستان تا اواخر سال ۱۹۵۱ به سلاح انگیسی و المانی مجهز بود و سویه شاگردان در فاکولته عسکری در بالاحصار خیلی عالی بود چنانچه همان فارغ التحصیلان  فاکولته ء سابقه عسکری میتوانستند استادن موجوده را تدریس نمایند ولی روس ها نگذاشتند که این دستگاه تربیتی نظامی و تدافعی خوب شوند سعی نمودند تا آنر هم آلوده سازند چنانچه روس ها توانستند یکنفر جاسوس را بنام عبدالرحمن که اصلاء روس بوده ومعلوم نبود که چطور واردافغانستان شده بود اورا در دستگاه دارالفنون نظامی شامل نمودند وی درین دستگاه مشغول تدریس مضامین روسی شد وبعداء به صفت مشاور در وزارت حربیه اجرای وظیفه نمود و به روسای وزارت حربیه درس روسی می داد. او که جاسوس بود ناگهان از نظر ها پنهان شد که ممکن غرض ارائه راپور ها به روسیه سفر کرده باشد طبق اظهار مردم وقت او درداخل سفارت شوروی بوده  همچنان به صفت گویندهء اخبار دری در مسکو هم فعالیت داشته  واین شخص با جمع آوری جاسوسی ازافغانستان خاج شد.

عبدالرحمن را که همه مردم می شناختند نگارنده هم دیده بود که روز های افتابی موصوف پیاده از شهر کابل بطرف دارالامان میرفت ودر کوه های دارالامان پنهان میشد مردم به او احترام داشتند وی که روس بوده مسلمان شده ولی آن منافق با گذاردن نام مسلمانی بالایش مسلمانان افغانستان را فریب داده است. نگارنده دو مرتبه در سالهای ۱۳۳۹ و ۱۹۴۰ عیسوی اورا در سرک دارالامان دیده است که در پیاده رو سرک دارالامان با یکی از محصلین فاکولته حربیه به لسان دری حرف میزد و پیاده روان بود. دراواخر سال ۱۹۴۲ او با رفیقش بنام ملنگ کفن پوش که چشمان ابی دشت با دستگاه مخابره و سایر اسناد چون تصاویر عبدالارحمن در مغارهء کوه دارالامان دستگیر شد. ملنگ کفن پوش در سرمای زمستان کابل که با چند متر تکه سفید تن خود را پوشیده بود هر طف گشت و گذار میکرد و مردم دستهایش را میبوسیدند و از او دم ودعا میگرفتندو میگفتند که شیخ ما با تن برهنه راه میرود و کرامات دارد چون وی به سردی های روسیه عادی شده بود سردی کابل به او تاثیر نداشت این ملنگ بعد ها در یکی از گوشه های محبس دهمزنگ باتریشه از کالایاش آویزان دیده شده که مرده بود این ها جاسوسان شناخته شده  کی جی بی بودند که در دوران شاه و محمدداود خان فعالیت جاسوسی داشتند امید روزی فرارسد که پرده از روی این اقدامات خائنانه برداشته شود .

در بحثی در مورد دادن چهارده دختر روسی به امیر امان اله خان تذکر داده شده بود . گویند که مویو عبدالرحمن اخبار ها واطلاعات را توسط همین دختران که در منازل وزرائ و زمامداران وقت راه داشتند جمع آوری میکرد و غرض مخابره به ملنگ یادشده میداد و آو آنرا از طریق سفارت شوروی به مراکز جاسوسی روسیه انتقال میداد که بااجرای این امر تمام اجراات دولتی افغانی از نظر روسها پنهان نبود. عبدالرحمن که دردربار خاندان شاهی راه دشت شاید همین شخص توجه محمد داود خان را به موضوعات سیاسی جلب نموده تا بعداء روسها موفق شدند محمد داود خان را بحی قوماندان عسکری و ملکی کندهار و هرات و قوای مرکز به مقاماتی رسانیده واورا با عمویش شاه محمود خان مخالف ساختند و حتی محمد داود خان مظنون است که در موضوع قتل عمویش شاه محمود خان نیز ذیذخل بوده است.

با تعین محمد داود خان به صفت صدراعظم از طریق قرضه های کمر شکن قراداد خریداری عراده جات و و اسلحه روسی با جانب روسیه عقد شد که به موجب آن عراده جات روسی کهنه و اسلحه ئ کهنه را روسها به افغانستان تحویل داده وتحویلخانه های مارا پر نمودند که با این مامول افغانستان را اسیر ساختند و هم شاگردان افغانی را غرض فراگیری امور حربی به روسیه اعزام نمودند تابا سلاح روسی آشنا گردند این شاگردان به عوض فراگیری ایمان و عقیده خودهارا از دست داده و بابازگشت خود به صفت افسر نظامی شامل نظام عسکری گردیدند و این افسران طبق

  

 هدایت روسها انظباط و دسپلین اردو را بهم زده و تمام افسران هوائی و زمینی را گمراه ساختند. ریاست قوای هوائی و زمینی به کسانی سپرده میشد که از مفکوره های مارکس و لنین پیروی میکردند. طرفداران روسیه غدار معلمانی بودند که با تدویر کورس ها در وزارت دفاع و وقوای عسکری در ولایات کشور افسران را تربیه نموده و باارائه فیلم های جنگی روسی به تدریس میپرداختند. با خریداری اسلحه روسی سیستم نظامی غربی از افغانستان محو شد وسیستم نظامی روسی حکمفرما شد واردوی افغانستان ذریعه ء هزاران متخصص روسی اداره می شدبه قول شاعر :

خود کوزه گر کزه خر خود گل کوزه       خود بر سر آن کوزه خریدار برآمد

با رویکار آمدن احزاب خلق و پرچم و نفوذ کمونیزم در افغانستان حفیظ اله امین  خلقی که مدیر لیسه ابن سینا بود با استادش نورمحمد تره کی که هردو پشتو زبان بودند تعصب لسانی را از طریق مردم و شاگردان در بین جامعه دامن زدند و همچنان ببرک کارمل رهبر حزب پرچم که دری زبان بود او غرض جلب دری زبانان به حزب خود تعصب لسانی را علیه پشتون ها دامن زد این هردو به پیروان خود هدایت میدادند تا در کشور هرج و مرج وآشوب بپا نمایند. در پهلوی این احزاب چپی احزاب اسلامی تحت نام اخوان المسلمین قرار داشتند که چپی ها به آنها اخوان الشیاطین خطاب میکردند. باتاسف افراد مسلمان دردولت وقت همواره دتگیر و زندانی یا اعدام می شدند ولی چپی ها هیچوقت زندانی نشدند این نشاندهندهء آنست که آنها روابط تنگاتنگی با بعضی اززمامداران دولتی داشتند. همچنان بعد ها عدهء از استادان پوهنتون (دانشگاه) طبق هدایت حزبی ها بنام اخوانبی تیر باران شدند که ضایعهء بزرگی در جامعهء اسلام محسوب میشود.

با کودتا هفت ثور و به قدرت رسیدن احزاب چپی روس ها به همکاری رهبران حزبی چون تره کی امین هرجا صوفی – مسلمان و عالم متدین و نویسنده ء را که سراغ داشتند به جرم عقیده از خانه هایشان دستگیر نموده  وبا شکنجه های زیاد زندانی نموده و کشتند وبه حریق نمودن کتب اسلامی و جمع آوری آن از مکاتب اقدام نمودند. پایان

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۳۵                       سال  یــــــــــــازدهم                        حوت          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی         اول مارچ     ۲۰۱۵