کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

شمس الدین متین سلجوقی

    

 
جنگ افغان - روس

 

 

 زیست‌نامه‌ی مختصر نویسنده‌ی رساله‌ی جنگ افغان - روس

فرزند مرحوم مفتی سراج الدین سلجوقی متولد ماه حمل سال ۱۳۰۰ هجری شمسی گذر پایحصار پس از تکمیل دروس خانگی نزد علمای وقت شامل مکاتب رسمی گشت ودر سال ۱۳۲۲ از دارالمعلمین کابل فارغ گردید و بلافاصله به خدمت معارف گماشته شد.

وی در ابتداء به صفت سرمعلم در مکتب چهار آسیاب کابل و بعداً به صفت مفتش و سرمعلم در لیسه های سلطان ومهری کار نمود و متعاقباً مدیریت های عمومی معارف را در ولایات فراه – فاریاب کندز – مزار شریف – کاپیسا عهده دار شد و در اواخر به صفت عضو تدریسات ثانوی وزارت معارف عز تقرر حاصل نمود و پس از اجرای سی و پنج سال خدمت بازنشسته شد.

موصوف با تسلط رژیم کمونیستی به پاکستان واز آنجا به امریکا مهاجرت نمود که همین اکنون در نیویارک با خانواده اش زندگی می نماید. آثار منتشره او عبدارت اند از مهرنامه – دانش نامه – جنگ افغان و روس – راز ونیاز میباشد و آثار دیگری هم دارد که تا اکنون به زیور چاپ آراسته نشده است.

آقای متین سلجوقی که با بی بی  خود، یکی از احفاد خانواده احراری ازدواج نموده حاصل ازدواج شان پنج پسر و سه دختر به نام های محمد امین سلجوقی – محمد نعیم مهرزاد سلجوقی – عبدالصمد سلجوقی – عبدالاحد سلجوقی – شمس الحق سلجوقی و سراج الدین سلجوقی ودخترانی چون زاهده سلجوقی – عابده سلجوقی – و پریما سلجوقی میباشند که همه دارای تعلیمات عالی بوده و تشکیل خانواده داده اند ودر نیویارک سکنی پذیر میباشند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خواننده ء عزیز موضوعی را که درین رسالهء کوچک عنوان می نمایم وقرار است چند سطری را به رشتهء تحریر درآورم بحث طولانی دارد چه افغانستان امروزی که آنرا آریانای کهن وبعد ها خراسان نامیده اند پیشینهء تاریخی و درخشنده و پر ماجرای دارد بناء بادرنظرداشت سوابق تاریخی و تهاجم کشور های استعمار گر خواستم تا مطالبی را درین مجموعه گنجانیده و پیشگاه صاحبدلان تقدیم بدارم.

اسکندر مقدونی در سنه ۳۳۲ قبل از میلاد با عبور خود از مرز ایران تصمیم داشت که شهر هرات را تسخیز نماید. به قول موی سفیدان شهر هرات او توانست پس از چهل روز با محاصره هرات وقطع راه ها وارد شهر شده وبه تسخیر آن به پردازد. از آنجائیکه سمت غرب و شمال و جنوب شهر توسط دهقانان حمایت پاسبانی می شد او توانست به تسخیر شهر ازقسمت شرقی که به حصار شهر نزدیک بود وارد هرات گردد.

شهر هرات با دیوار های کوه پیکر که ساختمان آن به شکل مربع طرح ریزی شده بود احاطه گردیده و زیر بنای احاطهء آن تقریباء در همه کمتراز پنجاه متر نبوده و در بعضی حصص از نقطه قاعده تا نوک برج های مرتفع به هشتاد متر هم میرسید. در هر گوشهء این ازین دیوار ها – باره ها وبرج ها سوراخ های جهت تیر اندازی به جهت دشمن تعبیه شده بود. در گوشهء شمال غربی شهر قلهء ارتاگواتا بوده و بعد ها سلاطین کرت نام این قلعه را به ملک اختیارالدین مسمی نموده اند. در قسمت بیرون شهر خندق ها کنده شده بود تا جنگ آوران نتوانند از آن عبور نمایند و همچنان در زیر دیوار های بزرگ شهر راه های مخفی زیر زمینی احداث شده بود که اگر دشمن میخواست از یک طرف به شهر حمله کند نظامیان میتوانستند ازین مخفی گاه ها بر دشمن حمله نمایند. این راه رو ها بسیار طولانی بوده ودر بعضی حصص سرپوشیده  ودر بعضی جا ها سر پوشیده نبود ودر قسمت سرپوشیده سوراخ های  بطور هواکش ساخته شده بود که در صورت غلبه دشمن نظامیان میتوانستند در آن خود ها را پنهان نمایند. نگارنده که زادهء هرات می باشد این مخفی گاه هارا مشاهده نموده است. در داخل شهر گدام های غله در زمین احداث شده بود که صرف مسئولان از محل آن اطلاع داشتند که درین انبار های غله آذوقه انبار می شد و همچنان حوض های سرپوشیده وجود داشت که این حوض های سر پوشیده وبعضی بدون سرپوش با داشتن آبشار ها همواره از هریرود پر آب میشد و بالای روبی کثافات حوض ها به خارج شهر انتقال میگردید.و مردم شهر خوراکه یکسالهء خودرا پیش از پیش تهیه می نمودند.

شهر هرات که بخشی از آریانای کبیر بوده بنا به قول مورخین آنرا (آریا)یاد می نمودند و پس از حملهء اعراب به (اری) و بعد ها (هری) و متعاقباء به هرات مسمی گردیده است. در زمان حملهء اسکندر مقدونی مردم این شهر که بیشتر آن آریائی بوده پیرو مذهب زردشت بودند که آتش را مقدس دانسته و به خاکستر نیز احترام می نمودند. چنانچه افروختن آتش در شب های چهارشنبه اول سال روی بام هاو خیز زدن روی آتش را شگوم نیک می پندارند چنانچه والدین بخصوص مادران به فرزندان شان توصیه می کردند که خاکستر را زیر پای نکنید که به شما ضرر میرساند برای جلوگیر از اجرای این امر والدین به اولاد ها می گفتند که جن ها زیر خاکستر ها خوابیده و پنهان اند اگر آنر لگد نموده یا بی احترامی کنید متضرر میشوید که این نشاندهندهء آنست که که بصورت غیر مستقیم به آتش احترام می شده و حتی روی مقبره ها قبرستان ها نیز افروختن شمع مروج است که تقدس نور وروشنائی را باز گو می کند.

 

چگونگی ورود اسکند درایران ومقابله اش با دارای سوم بحث طولانی دارد باید متذکر شد که دارای سوم پس از شکست به آریا یا هرات امروزی پناه آورد و با تاسف اسکندر با شنیدن این خبر اندوهگین شد و غرض تسخیر هرات اقدام کرد. به گفتهء مورخین سپاه اسکندر در سال ۳۳۲ قبل از میلاد بادادن تلفات وارد حومه شهر هرات شد. او این شهر را از فراز تپه ها مشاهده نموده که وادی زیبای این شهر اورا فریفته ساخت و نمونهء خاک شهر را به مادرش به مقدونیه فرستاد و پس از چهل روز از مادرش پاسخ دریافت نمود که برایش توصیه نموده بود که فرزندم . خاکی را که از سرزمین هرات بمن فرستادی آنرا به مطالعهء داشمندان یونانی قراردادم سرزمین آن حاصل خیز است طوری به فتح آن اقدام کن که مردم آن تلف نشوند. اسکندر بر طبق دستور مادر خود از صبر و حوصله کار گرفت خونریزی نکرد که این قصه را مردم شهر تا اکنون فراموش نکرده اند ولی ستی برازان والی هرات مردانه وار بمقابل اسکندر جنگید وسر انجام کشته شد.

 

اسکندر بعد از فتح هرات بصوب فراه ونیمروز حرکت کرد روایت است چون در شهر هرات ناآرامی رونما شد و مردم شهر حاکم دست نشاندهء اورا کشتند او ناگذیر غرض فرونشاندن طغیان مردم به هرات آمدوواپس راه فراه و اراکوزی را اختیار کرده و سرانجام خودرا در نواحی پنجشیر رسانید. عوام گویند کسیکه در مناطق پروان – کاپیسا – پنجشیر و لغمان به عنوان پادشاه حکمروائی داشت دختری داشت زیبا بنام رخشین یا رخشانه چون سپاهش اندک بود و مشاورین وی مقابله متداوم را در مقابل اسکندر مصلحت ندیدند بناء با دادن این دوشیزهء زیبا به اسکندر قرارداد صلح را امضاء نمودند که باامضای این قراداد اسکندر دلدادهء رخشین شده و بااوازدواج نمود وپس ازآن معلوم نشد که ملکه کجا رفت بعضی ها گویند که نواحی لغمان امروزی تحت اثر همین رخشین بوده و ملکه در لغمان باقیمانده و بعد ها ازاوفرزندی پیدا شد که بقایای لشکریان اسکندررا در همان نواحی تشکیل داد .

 

اسکندر در نواحی دریای الیشنگ والبنگار بهترین صاحبمنصبان خودرااز دست داد و جانشین اسکندر منجمله سلوکس در افغانستان از همه بیشتر شهرت دارد و دورهء حکمرانی یونانی ها رادر افغانستان بین سالهای (۲۳۰ -۳۳۲ ) قبل از میلاد را بنام دورهء گریکو یاد میکنند. پس از حکمروائی جانشینان اسکندر در افغانستان خاندان موریائی هند به افغانستان حمله ور شدند که دردامنه های کوه های این سرزمین تلفات زیادی داده چنانچه همین سلسله کوه ها را بنام هندوکش یاد می نمایند.

خاندان موریائی هند از (۲۳۲ – ۲۷۳ ) ق-م در افغانستان حکمروائی کرده و معابد زیادی را در صفحات شمال کشور بخصوص در قندوز – تالقان آباد کردند . در قرن ۱۶ امپراطوری انگستان به فکر استعمار آسیا شد در آن زمان سیسم حکومتی افغانستان شکل ملوک الطوایفی را داشت که مظالم زیادی ذریعهء ملوکان و بزرگان بر ملت مستولی می شد که این مظالم موجب ویرانی کشور شده که زمینه مداخله انگلستان را پس از تسخیر نیم قاره هند بااین داستان فراهم آورد که:

در زمان اورنگ زیب شاه مغلی هند ابتدا فرانسوی ها در بنگال در سمت شرقی هند پیاده شده و با تاسیس شرکتی در بندرگاه (یاندی حیری) و (حسنه نگه) به تجارت آغاز کردندباتاسف درآنزمان هند هم مانند افغانستان گرفتار جنگهای داخلی بود لذا الیزابت ملکهء انگلستان بااستفاده از موقع یک شرکتی را در سال ۱۶۳۶ عیسوی در بنگال هند تاسیس نمود که باایجاد همچو شرکت های تجارتی استعماری کشور های اروپائی انگلستان وفرانسه برای استعمار کشور های آسیائی به رقابت آغاز نمودند وکار بجائی رسید که که بر علیه همدیگر به محاربه پرداختند که در نتیجه کمپنی انگلیس موفق شد در سال ۱۷۵۷ عیسوی تمام بنگال را تسخیر کرده و پس از هفت سال بعد از تسخیر بنگال انگلیس ها توانستند در سال ۱۷۶۴ عیسوی دهلی را به تصرف خود درآورده و برای مدت یکصد سال تمام هند را فتح نموده و کشور پهناور هند را جز ء امپراطوری خود قرارداده و بعداء به افغانستان حمله نمایند.

 

از آنجائیکه افغانستان بعد از وفات احمد شاه بابا درانی با مناقشه پسران وی بر سر حکمروائی دچار حرج ومرج بود این اغتشاش زمینه را برای حملهء انگلستان فراهم ساخت. در سال ۱۸۴۱ عیسوی  انگلیس ها شاه شجاع را با جنرال مکناتن و قشون امپراطوری خود به کابل وارد نمودند. در زمان شاه شجاع حکومت توسط انگلیس ها اداره می شد. کشور افغانستان برای مدت نیم قرن تحت الحمایه انگلیس ها بود تا آنکه امیر حبیب الله خان طبق دستور درباریان

 

 

  در ۱۹۱۹ عیسوی در جلال آباد کشته شد وپسرش امیر امان الله جا نشین پدر قرار گرفت  وی مدت (۹) سال پادشاهی نموده و استقلال افغانستان را در سال ۱۹۱۹ عیسوی از انگلیس ها گرفت. بملاحظهء تاریخ افغان ها سه مرتبه با انگلیس ها جنگیدندکه مرحله اول در سال ۱۸۴۲ عیسوی  بود که انگلیس ها شانزده هزار نفر تلفات دادند که جز یک نفر داکتر برایدن که زنده فرار نمود و سایرین همه هلاک شدند.

 

جنگ دومی در سال ۱۸۷۵ عیسوی که به جنگ میوند مسمی است و سومی جنگ استقلال که درزمان امیر امان الله خان در سال ۱۹۱۹ عیسوی صورت گرفت که کشور افغانستان استقلال خود را حاصل نمود.

باید متذکر شد که افغانستان پس از شکست دادن انگلیس های بریتانوی و گرفتن استقلال خود مورد حمله ئ همسایهء غارتگر شمالی خود روسیه قرار گرفت که این کشور هم بملاحظهء تاریخ بر افغانستان جبر وتعدی نموده که ظلم آنها فراموش ناشدنی بوده و لازم است تا مداخله خائنانهء شوروی را هم درین بحث آغاز نمائیم.

مبرهن است که حین مداخلهء انگلیس ها در قارهء آسیا روسیه تزاری هم فکر استعما واستثمار را در سر پرورانید و تجاوز خودرا در ممالک آسیائی و اسلامی آسیای میانه آغاز نمودچنانچه بخشی از از خاک های همسایه های جنوبی خود را غصب کرد. روسیه در قرن شانزده مثل امروز یک کشور پهناور نبود بیشتر خاک آن با برف و یخ پوشیده بود وبا تلاق های وسیعی پر از نیزار وعلف های هرزه در سراسر روسیه بملاحظه میرسید مردم خوراکه مطبوع نداشتند آنها در قسمت های شمالی از علوفه ها و گوشت گوزن های وحشی و حیوانات درنده استفاده نموده ودر قسمت جنوبی نیز از ماهی و نان سیاه خوراکه خودرا تهیه میکردند. روس ها ابتدا به سرزمین های صالح الزراعه ترکستان و سمرقند -=و بخارا چشم دوخته و به خاک های آن تجاوز نمودند و سپس کشور پهناور چین را مورد تهاجم روسیه فرانسوی ها و انگلیس ها قرار گرفت. در آنزمان وضع چین هم خوب نبود قحطی آن کشوررا نیز تهدید می کرد.

روسها در سال ۱۸۷۸ عیسوی به بخارا و سمرقند حمله کردند و آن مناطق را تصرف نمودند و در سال ۱۸۷۸ عیسوی نیر بندر باطوم فارس را از ترکیه گرفته و بعد ها خود را تا رود آمو و زرافشان و مرغاب وتاسرحدات افغانستان به تدریج رسانیدند. وبا تاسف در سال ۱۸۸۱ عیسوی کیوک تیپه و شهرستان پنجده را از خاک افغانستان به زور جدا کردند. گرچه در عصر امیر عبدالرحمن خان بنا به هدایت شاه جنرال عبدالغفار خان از شهر هرات با پنجصد نفر افراد مسلح در پنجده رفته و با روسها جنگیدند و این جنرال شجیع افغان با سکندر خان معاون خود و افراد معیتی اش آنقدر در پنجده جنگیدند تا همه جام شهادت نوشیدند و نظامیان افغان جنرال شهید را در پنجده دفن نمودند که تا هنوز آرامگاهش دست نخورده باقی است. علت شکست آن بود که روسها با سلاح مدرن مجهز بوده و نیرو برای شان میرسید ولی عبدالرحمن خان نتوانست به پنجده کمک برساند. همزمان چون امیر عبدالرحمن خان نیز از طرف انگلیس ها منصوب شده بود و کشور تحت مستعمره انگلستان اداره می شد و از طرفی انگلیس ها از پیشروی روس ها در هراس بوده امیر عبدالرحمن خان را مجبور کردندتا در پنجده نمایندهء انگلستان را به حیث حاکم در مورد تعیین سرحدات شوروی و افغانستان قبول نماید. نمایندهء مذکور در ۱۸۹۵ عیسوی به افغانستان آمد وسرحدات هند را در جنوب پامیر و روسیه را از خفناب تا دهانهء ذوالفغار خان در خاک افغانستان تعین نموده و همچنان با تاسف باید علاوه نمود که در عصر همین امیر عبدالرخمن خان در ۱۸۹۳ انگلیس ها بواسطهء معاهدهء دیورند هم تمام مناطق سرحد آزاد را نیز از خاک افغانستان جدا وجزء خاک هند به حساب آوردند لذا از دو تجاوز قریب الوقوع فوق استنباط میشود که که شرق و غرب همیشه بر خاک افغانستان از لحاظ موقعیت سیاسی و طبیعی حمله نمود ه اند.

 

در قرن بیستم آوانیکه انگلیس ها خاک هند را ترک گفتند روسیه یگانه کشوری است که رقیب خود انگلستان را دور دیده و بیشتر متوجه استفاده از منابع ثروتی افغانستان گردیده وبه عنوان یکه تاز میدان با مبارزه مخفیانه به فرهنگ و و اقتصاد ما صدمه میرساند. همچنان در قرن های ۱۸ و ۱۹ مردم افغانستان بواسطه نفوذ قدرت های سیاسی روسیه و انگلستان و رقابت های آنان همسایگان هم از شر آنها آرام نبودند. چنانچه روسیهء که همواره در جهان داد از صلح خواهی میزد در قرن ۱۹ خاک منچوریا را که جزئی از کشور چین بود جدا کرد و هم به خاک ایران حمله ور شد.  

 

طی قرن ۱۹ در عصر فتحعلی شاه قاجار که بی نظمی سراسر ایران حکمفرما بود روسیه با استفاده از فرصت به خاک ایران حمله ور شد و به شکست مواجه گردید وپس از همین شکست در سال ۱۸۰۳ عیسوی روس ها بارثانی به ایران حمل نمودند که با تاسف ایران در این جنگ به شکست مواجه شد وناگذیر در سال ۱۸۱۳ قرارداد ننگین گلستان به جبر بالای ایران تحمیل شد که بتاسی ازآن مناطق بزرگ ووسیعی چون چون جمهوری داغستان – باکو – طوالش سالیان – قره باغ – گنجه – جمهوری گرجستان ایمرسی وغوری که نیمه خاک ایران را احتوا می نمود از ایران جدا شده و به روسیه تعلق گرفت وهمچنان در سال ۱۸۲۵ عیسوی روس ها با ایران حمله نمودند که بتاسی ازآن حمله معاهدهء ترکمانچای  را بالای ایران تحمیل نمودند که علما ودانشمندان ایرانی رسالات زیادی درین باره نگاشته اند لازم است تا در مورد چگونگی بعضی معاهدات وقراداد ها بطور خلص اشاره گردد.

 

با عقد قراداد ننگین ترکمان چی شهر های بزرگ ایران از قبیل( ایروان ونخجوان) و ماورای رودبار (ارس) را که روزگاری از جمله منابع حاصل خیز ایران بود به روس ها واگذار شد و نیز طبق همین قرادادمبلغ دوصدهزار مناط تاوان جنگ باید به روسها پرداخته می شدو مطابق همین معاهده سفیر روس در کشور مستقل ایران صلاحیت دارد که ایرانی ها را جلب نموده ودر سفارت روسیه محاکمه نماید و لو حکم اعدام هم باشد روس ها در عصر ناصرالادین شاه مرکز عسکری خودرا بنام غراق خانه در ایران تاسیس نمودندو ازاین پایگاه نظامی خویش مردم سلحشور و صلح دوست ایران  را مرغوب میساختند بناء از مطالب فوق چنین استنباط میشود  که کشور های استعمار گر شرق وغرب چون روسیه و انگلستان طی قرن های ۱۷-۱۸-۱۹ چشم طمع را به کشور افغانستان و همسایه های هم مرزآن دوخته بودند وواضح نشد که روی چه عواملی حکومت انگلستان در سال ۱۹۴۷ عیسوی  به آزادی هند وموجودیت پاکستان تن داد ولی روس ها هر منطقهء را که گرفتند آنرا جز خاک خود نموده وواگذار نشدند.

پطر امپراطور روسیه طی دوران حکومت خود در سالهای ۱۶۷۰ – و ۱۷۲۵ بر کشور های آزاد مستقل اروپائی چون لتوانیا – استونیا – حمله نمود و آن کشور ها را جزء امپراطوری خود ساخت وهمچنان کشور مسلمان ترکستان را که در شمال افغانستان قراردارد به روسیه ملحق نمود. روسها بااشغال کشور ها آزادی های فردی و ملی و احساسات مردم را از ریشه محو نموده و در سیستم تعلیم وتربیه واقتصاد وفرهنگ  آنها تغیراتی ایجاد می نمودند.

 با ذکر مطالب فوق باید متذکر شد که پطر در مورد آمال ونظریات خودکتابی نگاشته که در یکی از فصل ها به ملت روسیه چگونگی طرز والعمل روسیه را با همسایگانش چنین بیان می کند که:

 

۱ – در کشور افغانستان وایران اختلافات بین پیروان تشیع و تسنن وسعت داده شود تا روسیه ازان مستفید گردد.

۲-  به ملا ها و آیت الله ها در کار های دولتی صلاحیت داده شود چه بااجرای این امر آنچه به آنها دستور داده شود عملی می نمایند.

۳ -  بمنظور اینکه قفقاز تحت تصرف روسها دراید بهتر است تا دولت ایران وترکیه را در حالت پیکار نگهداشت.

۴ – نباید گذاشت تا علوم شرق وغرب در ایران پیشرفت نماید درصورت گسترش توسط ملا ها محو گردد.

۵ – در صورتیکه شهر استانبول ترکیه یایتخت روسیه شود تمام جهان بدون قید وشرط تحت سلطهء روسیه قرار خواهد گرفت..

 

ادامه دارد

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۳۰                           سال دهم                          قوس/جدی          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی          ۱۶ دسمبر ۲۰۱۴