کابل ناتهـ، Kabulnath

































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
پروانه ها در زمستان به پرواز می آيند
مجموعهء داستان
زلمی باباکوهی
 

 

شناسنامه:

 

نام کتاب: پروانه ها در زمستان به پرواز می آیند

نویسنده: زلمی باباکوهی

ناشر: انتشارات زرنگار، تورنتو ـ کانادا

برگ آرایی و طرح روی جلد: ژکفر حسینی

سال چاپ بهار ١۳۸٧هجری خورشیدی

شماره گان: یک هزار جلد

جای چاپ: مطبعهء مسلکی افغان ـ کابل

 

پروانه ها در زمستان به پرواز می آیند، مجموعه داستانی جناب گرانقدر زلمی باباکوهی که شامل ده داستان کوتاه بوده و در یکصدوهشت صفحه شکل و شمایل دلپذیر پیشکش ادب دوستان فارسی گردیده. این داستانها

 

درست به خاطر دارم که سال ١۳۵۳هجری خورشیدی بود و آخرین سال مکتب را وداع میگفتم و از برکت استاد ادبیات دری مان شادروان حیدر لهیب از صحبت صاحبنظران و اهل فرهنگ صواب می جستم. چند باری استاد با دوست فرهنگیش جناب رفعت حسینی که آنگاه مدیر عمومی پروگرام های پوهنتون کابل بود، از زلمی یاد میکردند از زلمی بابا کوهی.

استاد می گفت که زلمی درین اواخر از پوهنحی حقوق و علوم سیاسی شده و از استعداد شگرفی برخوردار است. جناب رفعت حسینی که چند نوشتهء او را خوانده بود، آیندهء درخشان را برایش پیشبینی میکرد.

پسانتر ها داستان میش که در مجلهء ژوندون اقبال چاپ یافته بود خواندم و آن را از بهترینها یافتم. بعضی ها را باور به این بود که میش داستان کوتاه ی سمبولیک است و برخی را نظری دیگر. ولی میش در آن مقطع زمان در هر جامهء که جلوه کرده بود، بهترین طرح و نثر داستانی را صاحب بود و نویسنده اش در جایگاه ی باوقار اصحاب اداره هنر و ادبیات رادیو افغانستان، قد افراشته بود.

 

بعد از چندین سال درین غربتسرای آشفته، فرصت شناخت و صواب حدیث جناب باباکوهی دست داد که برای این پیر آشفته پندار، خیلی ها دلانگیز، سودمند و فراموش ناشدنی است.

 

در لحظه نخست یافتم که جناب باباکوهی افزون بر نویسنده، نقاد و شاعر بلندمرتب، دست دراز در عرصه تاریخ نیز دارد.

صحبتش در مورد فرهنگ پیش از اسلامی ساختن افغانستان مقدس، از مایه های وسیع و سنگین برخوردار است که شاید مصروفیت نهایت زیاد ادبی و فرهنگی و وارسی نشرات زرنگار، به وی اجازه نداده است که درین عرصه کار های ارزشمند را به خوانندگان صاحبدل پیشکش دارد.آرزومندم پیش از آنکه خاکستر شوم، از پژوهش های تاریخی جناب باباکوهی فراوان بهره ببرم.

 

واما، تازه ترین مجموعه داستانی آن حضرت، پروانه ها در زمستان به پرواز می آیند، مصداق پیشبینی  شادروان حیدرلهیب و بزرگوار ارجمند شاعر و نویسنده گرامی جناب رفعت حسینی است.

 

داستانهایی این مجموعه واقعیت های عینی سرزمین مان را به بهترین وجه احسن ترسیم میدارند که آدمی هنگام خوانش آنها خویشتن را در میان کریکتر ها می یابد و به آنها می ییوندد و در زیر چرخ کبود سرنوشت شان همنفس می شود.

 

جناب داکتر اکرم عثمان در رابطه با زبان این مجموعه می فرماید:

" به موسيقی اين عبارات آهنگين توجه کنيد: در آسمان نگريست. فروغی نبود، تاريکی هم نبود. مثل مهتابی بود ابرهای سپيد حرکت نميکردند. بی جنبش هم نبودند. آرامش بود، پرنده ها ميان آسمان و زمين پرواز نميکردند اما بال کشوده بودند. نه دور می شدند و نه نزديک. نه بالا ميرفتند و نه پائين می آمدند. خيالات خوابگونه يی بودند که ملا را در آغوش گرفته بودند."

 

هیچمدان قلم شکسته هنگام مطالعه این مجموعه، متوجه شد که نخستین باریست که فرهنگ سیتزی طالبان و شهادت بودای بامیان استادانه در قالب داستان « خاک بت » به گونه عالی ترسیم شده است. همچنان داستان هایی دیگر این مجموعه نیز از ویژه گی هایی برخوردار هستند.

گفتنی است که از جمع این داستانها، دو داستان، خاک بت و پروانه ها در زمستان به پرواز می آیند، زینت بخش برگهای ادبی کابل ناتهـ بوده اند.

 

از نام اهالی کابل ناتهـ، به جناب زلمی باباکوهی چاپ و نشر این مجموعه گرانقدر را تبریک عرض میدارم. همچنانکه صحت و سلامتی و سعادتمندی برایشان آرزو میدارم، انتظار دارم که اهل نظر به نقد این کار ارزشمند پرداخته و آن را در کابل ناتهـ بازتاب دهند.

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۸۳           سال چهـــــــــارم                  عقـــــرب    ١٣٨۷                 اکتوبر/ نومبر 2008