خادم علی
 

نقاش افغانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این نبشته را بنابر ارزشمندی و ویژه گی آن از سایت فارسی بی بی سی به امانت گرفتم و اینجا خدمت شما فرهیخته گان فرزانه گذاشتم از بهر سودمندی و صواب.

 

در سوگ پيکرههای بودا با 'جشن گل سرخ'

 

 

ابوالقاسم جاوید

روزنامه نگار افغان مقیم استرالیا

 

تنديسهای خفته بودا در باميان افغانستان، برای قرنها اذهان زيادی را به خود مشغول داشته است، از روزنامه نگار گرفته تا مورخ و مجسمه ساز.

البته طی اين چند سال، به خصوص بعد از انهدام تنديسها به دست طالبان در سال ۲۰۰۱، اين تنديسها هر از گاهی خبر ساز شده اند.

تخريب اين تنديس های ارزشمند، گفتنی های زيادی را در اکناف دنيا برانگيخته است. از بديل سازی آنها گرفته تا چگونگی تخريب آنها؛ ولی در اين ميان، "خادم علی" نقاشی جوان، تصوير ديگری از تخريب بوداها دارد که خود حکايتی است از حس نوستالژی تاريخی وی که نه متولد افغانستان است و نه هم از آن معلومات زيادی داشته است.

او را، تنها خبر تخريب مجسمه ها بودا به باميان کشانده و روزها و ساعتها در ميان کلوخ پاره های تنديس ها به نقاشی پرداخته است.

اين زمانی است که داشتن دوربين عکاسی کفر تلقی شده و در افغانستان زير سيطره طالبان، کسی جرات عکاسی و فيلمبرداری را به خود نمی داد و اين نقاش جوان با استفاده از ذهن هنری اش، تصويرهای شگفت انگيزی از بوداها پديد آورده است.

خادم علی تصميم می گيرد که به باميان برود و از نزديک حس عرفانی بوداها را لمس کند و همان احساس ظريف بوداها را در قالب رنگ روغن به تصوير بکشد.

اين کار، برای خادم، نقاش جوانی که طالبان با قومش (هزاره) ميانه خوبی نداشتند، کاری آسانی نيست.

او در آن زمان، در کشور پاکستان زندگی می کرد.

نتيجه چندين مسافرت وی به باميان، آثار زيبايی از رنگ و روغن است که تمام آن آثار به قيمت های گزافی به موزه های معتبرجهان، به عنوان "نماينده ای از هنر شرق" به فروش رفته است.

آثار بودای خادم به نمايندگی از هنر آسيا برای کلکسيون دانشگاه برسبين کويينزلند استراليا خريداری شده است.

 

درجستجوی بودا

 

مجموعه آثار"بودا" اولين آثار ارزشمند خادم علی به شمار می روند که وی برای تز پايان تحصيلاتش در دانشکده ملی هنر لاهور خلق کرده است.

خادم علی متولد ۱۹۷۸ در کويته پاکستان است.

او از دوران کودکی اشتياق به نقاشی داشته و همين ذوق هنری وی در دوران نوجوانی اش، زمانی که در ايران مهاجر بوده، به مرحله عمل در می آيد و وی در يک موسسه نقاشی در تهران نام نويسی می کند و به زودی به يکی از شاگردان برجسته آن تبديل می شود.

خادم می گويد که دوران اقامت او در ايران، "مشقت بار" بوده است.

با همه اينها، او نخستين بار در ايران با هنر ميناتوری آشنا شده است.

خادم علی درباره اينکه چرا پايان نامه تحصيلاتش را به بودا اختصاص داده، می گويد: "بودا برای من هويت گذشته ام به حساب می آيد. بنابراين وقتی ديگران برای تخريب بودا يعنی هويتم بر می آيند، بايد کسی برای جاودانگی آن بکوشد. به همين خاطر بعد از تخريب بودا با وجود خطرهای زياد، چندين بار به افغانستان رفتم و ماهها در باميان ماندم تا با بودا بيشتر اخت (نزديک) شوم و بيشتر بشناسمش".

آثار خادم علی به شکل يک زنجيره نامرئی همانند مغاره های باميان از درون با همديگر پيوند می يابند که درک يکی بدون تماشای ديگری مشکل است.

وی اولين نمايشگاهش را در آگوست سال ۲۰۰۴ در گالری هنری چوکندی شهر کراچی پاکستان، به نام "جشن گل سرخ" برگزار کرد.

بعد از آن، همين آثار پيش از فروش در جاپان (ژاپن) به نمايش گذاشته شده اند.

بوديسم و مکتب "صلح"

ردپای بودا و فلسفه بودائی (صلح) در بيشتر آثار خادم علی، حتی در آن آثاری که نمادهای اسلامی هم در آن ديده می شود، نمايان است.

او در اين مورد می گويد: "يک نقاش بايد به عمق و رسالت کارش آگاه باشد تا اثری که بيرون می دهد دارای يک پيام روشن باشد. اين کار ممکن نيست مگر اينکه نقاش مطالعه و شناخت کافی از موضوع کارش داشته باشد. برای من وقتی در مورد بودا کارم را شروع کردم مهم اين بود که بودا و فلسفه بودائی را اول بايد بشناسم، از همين رو، شروع کردم به مطالعه بوديسم. شايد همين مطالعات من منجر به اين شده که تا اندازه ای تحت تاثير فلسفه صلح بودائی قرار بگيرم".

 

 

 

بدعت گری

برداشت عمومی از مينياتوری با صحنه های تخيلی و رمانتيک قرين است که به دوران مغول ها باز می گردد.

تقريبا تمام ژانرها به يک نقطه می رسند، يعنی زيبائی تخيل آميز و رويايی؛ ولی آثار خادم علی از اين تصور فاصله زيادی دارد.

او با فرم شکنی، در واقع در صف بدعت گران جوانی در آمده است که مينياتوری را از حالت تخيلی و رويا آميزش بيرون آورده و با واقعيت های روزمره زندگی وفق داده است.

بدين معنی که آثار خادم علی، بيشتر از واقعيات و تحولات واقعی پيرامونش سرچشمه گرفته است.

به طور مثال، در مجموعه آثار "بودا"، از طالبان و اسامه بن لادين، چهره زشتی همراه با نارنجک و توپ تصوير شده است.

در عين حال وی چهره های بوداها را در حالت های مختلف خلسه، نيايش و آرامش به تصوير کشيده است که با وجود تخريب شان، هنوز هم جاودانه اند. اين جاودانگی از نظر خادم علی بدين معنی است که ترور تنها می تواند در جسم ظاهر شود نه در انديشه و فلسفه.

برجستگی ديگر در کار اين هنرمند جوان افغان، تلفيق انديشه و فلسفه بودايی با هنر و باورهای اسلامی است که او با الهام از اشعار مولانا و فردوسی ترکيبات بديعی را در آثارش خلق کرده است.

 

او در يکی از آثارش، جای خالی بودا را درون کعبه نقش کرده است، در حاليکه خطوط کج و معوج عربی معکوس که نشانه "نادرست بودن افراط گرايی دينی" است هر دو نماد دينی را احاطه کرده اند.

اين نماد می تواند نشانه برآشفتگی خادم علی از تخريب تنديسهای بودا و اذعان او به احترام متقابل به اديان باشد.

 

 

دروازهً کابل

سال اول                   شمارهً هشتم             جولای   2005