کابل ناتهـ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کوتاه سخنی از لويه جرگه يا همايش بزرگ تصويب قانون اساسی کشور

 

نوشتهء ايشر داس

 

    * قهر و زور گويی در روند کار لويه جرگه حاکميت داشت تا تساهل و شکيبايی!

    ** زنان همان طوريکه برای « ملالی جويا » گريه کردند، برای « انار کلی » هم گريستند!

    *** چرا مطبوعات بيرون مرزی افغانی در زمينهء لت کوب بانو« انار کلی » لب بدوخت؟

 

 

 

افغانها به همايش اخير در ارتباد تصويب وثيقهء ملی شان شيفته وار با ژرفنگری ويژه يی می نگريستند و چشم به آن نهاد ملی دوخته بودند تا سند معتبر و مورد پذيريش اکثريت مردم تخليق گرديده و به موجب آن آينده زندگی حقوقی و سياسی افغانها پشتوانهء قانونی بيابد و بر مبنای آن رابطه ها ميان قاطبهء مردم، ارگان های اجرائيوی و دولت بهتر و روشنتر تنظيم گردد.

منحيث هندوی افغان در گسترهء چگونه گی تساوی حقوق اتباع افغانستان در شمارهً پنجم ديـدگــاه مطلبی نبشته و به تفصيل بيان داشته ام که با دريغ در پيشنويس دوم قانون اساسی کشور، از روش «کوتاه قلمی» زياد استفاده به عمل آمده و راه را برای نقص مواد قانون در برخی موارد به ويژه در ارتباط تأمين حقوق مدنی و سياسی هندوان و سکهـ های افغان، برای بيروکراتها باز مانده است.

درين مختصر تلاش ورزيده ام، پاره ای از نارسايی های روند کار جلسات تصويب قانون اساسی ـ با تذکری نکات ديگر ايکه کمتر در آيينهء مطبوعات بيرون مرزی افغانی جلوه فروخته اند، مکثی نمايم. تا خواننده صاحبدل را از روی محبت به خانواده سربلند افغان، نيکو پسند آيد. 

در زمينهء انتخاب نظام مطلوب برای اداره کشور کشمکش های زياد از سوی هواداران نظام پارلمانی و فدرالی صورت گرفت و همواره تلاش به خرچ داده شد، تا به جای مفاهمه، تکيه به استدلال قوی و ارائه دلايل و برهان منطقی، برعکس از زور و دشنام دهی وتهديد حتا تحقير استفاده به عمل آمد که در نتيجهء آن زور آزمايی ها برخی سخن های نمايندگانی، نا شنيده ماندند و همان گونه اشکهايی هم محبت نه يافتند.

نظام پارلمانی قوی، بهتر از مدل های رياستی و فدرالی برای افغانستان است. اما آقای کرزی دست و دهن نمايندگان را بست. او از نواقص نظام پارلمانی ياد نمودند، اما نخواستند که از مؤفقيت های نظام پارلمانی در کشور های اسلامی لبنان و ترکيه يادی نمايند. همچنان نظام پارلمانی در کشور پهناور هندوستان که دارای مليت ها، مذاهب، اقوام و زبان های گوناگون است و آقای کرزی در آن کشور دورهء دانش آموزی فوق دانشگاه را در دانشکدهء شهر« سمله» سپری کرده و باور قوی برداشت های دقيقتر از زندگی سياسی و اجتماعی جامعهء هند خواهند داشت، حرفی نه بردند و سخنی به ميان نه آوردند.

درين همايش ملی اصل قهر کردن و به خشم آمدن ها، از سطح رياست و اداره کنندهء جلسات تا در صفوف نمايندگان عده ای از گروه های تفنگ به دست، جلوه افروز بود.

مردم ستمديده افغانستان حالا اندوخته های فراوان ذهنی و تجارب عينی بيشتر از حوادث دو دهه اخير سرزمين شان دارند. چنانچه به يادی شان خواهد بود که جناب حضرت صبغت الله مجددی که در هنگام مقاومت ملی، رياست حکومت مؤقت اسلامی در پاکستان به دوش شان بود، قهر های داشتند مگر زود گزر! چون آقای پيتر تامسن، سفير امريکا در دولت مجاهدين و يا  گاهی صدراعظمان آن زمان پاکستان ايشان را دعوت به آشتی و خونسردی می نمودند. به  همان رنگ ايشان در روز های بحث، روی مواد پيشنويس قانون اساسی، قهر می نمودند. که آقای اخضر ابراهيمی و گاهی توسط آقای زلمی خليلزاد سفير فوق العاده ايالات متحده امريکا در کابل، آماده يی ( لاحول گفتن ) گرديده و به کار شان ادامه می دادند.1

می گزريم که آقای مجددی در آن روزها، دشنام های چون کافر، محلد و کمونيست را در حق برخی نمايندگان مظلوم و دلير روا داشتند، مگر آقای کرزی را خليفه خواندند، ولی بانوی دليرافغان « ملالی جويا » را تهديد به اخراج از جلسه کردند و ارجی به اشک های بانوی افغان دگر « انار کلی » قايل نشدند.

بانو انار کلی با دو نماينده همراه، از اقليت مذهبی هندوان و سکهـ های افغان، نمايندگی ميکرد. البته اين سه نماينده، به همان گونه و به همان اسلوب انتخابات در مجلس حضور داشتند، چون ديگر 499 تن نمايندگان حاضر در کار آن جلسه.

ماداميکه بانو ملالی جويا بر اساس برداشت و چشمديدش از حوادث جگرخوار دو دهه اخير کشور، به سخنان راستين لب گشاد و خروش برآورد: «که آزموده را آزمودن خطا است» و اهل مجلس را به رسالت و مسوؤليت عظيم تأريخی شان معطوف کرد، سيلی غضب عده يی به طغيان آمد و باز دست به تفنگ رفت و زبان به ناسازا گويی. در مورد احوال آن روز های بانو ملالی جويا افغانهای بيرون از کاهشانه، آگاهی لازم دارند که من هم به آن بسنده می شوم. با دريغ در مورد لت و کوب و دشنامدهی به بانو انار کلی منحيث يک زن افغان آنهم از اقليت مذهبی کشورما، در پيامنامه های اطلاعاتی و فرهنگی بيرون مرزی افغانی، تذکری به عمل نيامد؟! به گمان اغلب تنها نشريه وزين « روزگاران » چاپ کابل، درشماره هشتم خود طی مصاحبه ای با بانو « صفيه صديقی » معاون و سخنگوی لويه جرگه به عمل آورد و در آن مورد توجه مبذول داشت. من نکاتی را از آن گفتگو به امانت گرفته ام تا خوانندهء فرهيخته در روشنايی کامل قرار گرفته و آن رويداد را به محک مادهء 22 قانون اساسی کشور، به داوری گيرد.

روزگاران: در يكي از مصاحبه ها شنيـدم كـه نـماينـده اي بنام «انار كلي» از خواهران اهل هنود ما مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. اين واقعيت دارد؟

 

صديقي: چند زن نماينده از نظرات خاص سياسي پيروي كرده و جهت معين داشتند. آنان نبايد به وي اهانت مي كردند. من انار كلي را ديدم و پشت دستهايش كندگي داشت. واقعاً اين شرم آور است كه ياد ميكنم. نبايد چنان چيزي اتفاق مي افتاد. من زن هايي را ديدم همانطوري كه به ملالي جويا گريه كردند، براي انار كلي هم گريه مي كردند.

روزگاران: شما بعنوان يك زن، معاون و سخنگوي لويه جرگه كه بيشتر زنان به شما راي دادند، در قبال برخورد به انار كلي كه از اقليت بسيار حساس، زجر ديده و ضربه پذير ملك ماست چه عكس العملي نشان داديد؟

 

صديقي: انار كلي نماينده ي اهل هنود كشور ما بود و اين نمايندگي را به نحو شايسته اي به سر رساند. نبايد چند زن سر او حمله مي كردند. چرا چند زن به يك زني كه مي خواست از آزادي نظر وراي خود استفاده بكند او را بزور وا مي داشتند كه نبايد در راي گيري سهم بگيرد و مورد حمله و اهانتش قرار دادند؟ من بسيار متاسف هستم. من با او صحبت كردم، او را دلداري دادم و افتخار داشتم كه انار كلي از جمعيت اهل هنود ما نمايندگي مي كند. او زن دلير است و من به دليري او سلام مي كنم.

روزگاران: اين مساله چطور در مطبوعات انعكاس نيافت؟

 

صديقي: چـون روزهـاي آخر بود و مردم دلهره ي عجيبي داشتند، شايد اين مساله را زير شعاع خود قرار داده باشد. اين را بايد مطبوعات پاسخ بگويد. من در مجلس ديگري بودم. اين حادثه در سالون عمومي اتفاق افتاده بود. وقتي انار كلي را ديدم به خنده برايم گفت من فكر نمي كردم زنان با من اينطور برخورد كنند. نبايد بخاطريكه او راي مي داد مورد لت و كوب قرار مي گرفت.2

باور قوی دارم خواننده گرانمايه می داند که مصارف يکروزه لويه جرگهء تصويب قانون اساسی کشور، بالغ به پنجاه هزار دالر ميگرديد. 22 روز 502 تن نمايندگان از سراسر سرزمين افغانيه، باهم مباحثه نمودند و سرانجام بعد از رفع بست ها، بتاريخ 4 جنوری سال روان عيسوی قانون اساسی وطن ما تصويب گرديد و راه را برای انتخابات رياست جمهوری، باز ساخت.

با حفظ همه کاستی ها در کار همايش بزرگ ملی و کوتاهی هايی که در نص اين وثيقهءملی به همگان مشهود و محسوس است، خوب است که در فرجام، قانونی دستکم جايی کلأ بی قانونی رادر کشور احراز کند  و حدی و مرزی را در صلاحيت ها و احکامی را برای ايجاد نظم و نسق امور ادارات ـ باور و اطمينان را در زندگانی مردم به ارمغان آرد، چه « قانون گذاری بهتر است از قانون مداری ».3

 

زيرنويس ها:

 

1 ـ از قهر تا شرط نبشتهء جناب مشتاق احمد کريم نوری، زرنگـار شماره 167 دلو 1382 صفحهء4. چاپ کانادا

2 ـ روزگــــان شماره هشتم دلو 1382 صفحهء اول. چاپ کابل

3 ـ اين جمله را از مقالهء اکادميسين جناب دوکتور محمد اکرم عثمان ( از قانون گذاری تا قانون مداری)  منتشره سايت فـــردا ، به قرض گرفته ام.

 

این مقاله در سال 2004 در مجله وزین « دیدگـــاه» چاپ المان اقبال نشر نصیب شده بود.

 

 دروازهً کابل