کابل ناتهـ،


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دکتر اکرم عثمان

فردا هفتاد ساله می شود 

اول ماه می 2007 م 

 

 

 

 

 

هفتادسالگی شماو آنهمه چشمه های جوشان آفرینندگی، نخست برشما وهمان جماعت چند تنی درخانواده شما، سپس بر اهالی قلم واندیشه و آنگاه به مردم فقیر، اما صبور سرزمین ناقرارمان افغانستان مبارکباد !

 

حضور شما غنیمت بزرگی است که دوامش را از آفریدگارعالم و آدم تمنا داریم و ازاو میخواهیم که انسان رنج آشنای این سرزمین نا بسامان را تا بسیار سالها ازین هدیه محروم نگرداند.

 

جامعه ی روشنفکران ما، سرخروی وسرفراز است، بدانجهت که در قامت استوار فراگامی و نیکنامی، ستارگان نامدار وپیشوایان با اعتباری را بر استوای آفرینندگی وهنر باوری، پیشکش روزگار نموده است.  سروران پیشکسوت فرهنگ و دادگری در قلم وقدم خویش، جویبار یادگار تاریخ را آبینه کرده اند و برای آرزوهای روانبخش مردم آدینه آفریده اند. 

 

روزهایی که روشنفکران مشروطه خواه بهرسوی میدویدند تامگر ارزن اعتبار را با جانمایه خویش بدست آورند و جوهر آزادی را چون نگین سرخی به انگشتر آزادی در درنظام حاکم بر سرزمینی که میزیستند بنشانند؛ دوران آنهابا هزار رنج ومرارت گذشت و افزون بر شرافت فناناپذیرشان، افتخارامروز وفردای نسلها و نحله های گوناگون این سامان خواهند بود.

 

آگاهانی چون جمال الدین نو اندیش، کاتب هزاره آموزگار، محمودطرزی نامه نگار، امان الله شاه نوبخت، شاه محمدلیخان آگاه  سیاستمدار، میرزمان الدین وعبدالهادی داوی پریشان شاعر، محی الدین انیس، غلام محمد میمنگی، غلام محمد غبارو دیگران روشنفکران دگراندیش واستبداد ستیز، دوران پایان جنبش آزادی بخش هم در حوزه مبارزان ضد استعمار وهم روشنفکران ضد استبداد بوده اند.   

 

 

همانگونه که، صلاح الدین سلجوقی، خلیل الله خلیلی، سید اسماعیل بلخی، کریم نزیهی جلوه، شاه عبدالله یمگی، محمدصدیق فرهنگ، علی محمد شعاع، عبدالحی حبیبی، اسماعیل مبلیغ و دهها قلمزن دیگر باور ودانش خویش را با تعظیم به پیشگاه مردم سرباز افغانستان شرح داده اند، درنسل امروز نیز کسانی هستند که نشان رفتگان  وراه آیندگان را برما تابانیده اند. 

 

    

جناب دکتر اکرم عثمان !

 

شما که یکی از توانا ترینها در سرحلقه ی داستان نویسان این دیار بوده اید و هستید، آفرینشهای شما وتولید اندیشه در جامعه کم ظهورروشنفکری را نه تنها ما وارادتمندان شما؛ که تمامی درس آموختگان این آب وخاک به شایستگی و سزاواری تمکین دارند. شما که هم نوشته اید وهم دکلمه نموده اید، شما که هم خوانده اید وهم آفریده اید، ازین سر یادشما درذهن نسل امروز وفردای کشور محفظ وبردوام خواهد ماند.

 

گویندگی در برنامه های رادیو با برنامه ی " زمزمه های شب هنگام "، نجوا ها ی شما در نامه های " نازی جان همدم من " و نشانه های اندیشه گری و خلاقیت شما در مجموعه های " وقتیکه نیها گل میکنند، مرد ونامرد، درز دیوار و قحط سالی "  با توجه به تفاوت زمانی و زمانگی این میراث هنری وادبی سودمند، بسیار خوش درخشید.  اما روشنفکران آگاه بر اهم ومهم کار  شما واقف هستند.

 

شما در داستان " مرداره قول اس "  ایام جوانی و رمان " کوچه ما " دست آورد دوران پسین، بیش ازهر نوبت دیگری جلوه ی آشکار و قدرت بسیار نشان داده اید. این اقتدار نام و نشان شمارا همچون یک سپاهی نامدار فرهنگ ورجاوند مردم افغانستان نموده است.  با این میراث ارجمند هنر داستان نویسی در ادبیات ما اعتبار فراوانی یافته است واز آنروی شما را میباید آموزگار و جان نثار ارتش فداکار فرهنگ و آفرینش شناخت.

 

دانش و آگاهی شما ازاندیشه  و فهم شما از تحول اندیشه در تاریخ، شباهت نزدیکی به آیین تاریخ باوری استاد زرین کوب دار، فراست روشنفکری شما همزاد سارتر بر فراز معبد روشنفکران است. سارتر هفتاد وپنج ساله به سه نماد بزرگ دوران خویش مهر مهار ناپذیر داشت.  یکی مکتب انسانیت، دوم مملکت فرانسه و سوم سیمون دوبوار فیمینست.  میخواهم برای شما نیز این پرسش را پیشکش دارم که هدیه ی هفتاد سالگی ومژدگانی نخستین سال پس ازآن را در یک نامه ویژه با بر شماریدن معشوقه های خویش چون سارتر و دیگران بازگو بفرماییید.

 

از نام خویش، وبه نمایندگی از رادیو پیام زنان در برون مرز، ازسوی سایت خاوران و از جانب شماری از پاسداران حرمت اندیشه و قلم، کار وکوشش، سرگذشت و آفرینش  شمارا در جایگاه یک روشنفکر تولیدگر واستاد هنرداستان نویسی، تحلیلگر آگاه تاریخ و جامعه شناسی، و سرانجام همت بلند شمارا در قامت ارجمند واستوار فرهنگ این سرزمین ستودنی میخوانم.

 

آقای دکتر اکرم عثمان !

 

برای شما میباید گفت: عمرت درازباد، بختت بلند باد، خانواده ات سرفراز باشند، بستگان و دوستانت عالیجاه، نفست گرم و قلمت در بیابان کاغذ ها نقش آفرین باد.  درود ما را به پذیر و مارا از همراهان خویش برشمار. 

 

      بیژنپور (آبادی)

 

 

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤٨                سال سوم                     مي ۲۰۰۷