کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

             نوذر الیاس 

    

 
خزه‌ها و خارها

 

 



سخن از روزهای توفانی
سخن از برف‌های بیهوده‌ست
مرگِ خورشید، بر مدارِ زمین،
خبرِ سال‌ها همین بوده‌ست

آسمان یخ، نگونه خاکستر
ریخته بر خلای دره و دشت
زیرِ پا، تیغ‌های جوهردار
غرقِ زهرابِ گرگ‌های پلشت

آب‌ها، لخته‌های خون و خلاب
مهدِ آمیب‌های حیرانی
بادها، سنگ‌های سرگردان
یله بر شانه‌های عریانی...

مادرم، دردهات بی‌درمان
خواب‌های تو جاودانه کبود
من و فرزندهای ناخلف‌ات
طرحِ محوی در آسمانه‌ی‌ دود

بر فرازِ شهر

زن پیری در آستانه‌ی باد
خسته از آشتی و قهرِ شما
چوبدستی سوارِ اسپِ سکوت
رفته از آستانِ شهرِ شما

مادرم زیرِ خاک‌های وطن
مادرم زیرِ سنگ‌های کبود
من‌که: ای آسمان، ستاره ببار
من‌که: در آسمان ستاره نبود!

شهر خالی ز اشک‌های سیاه
شهر خالی ز گیسوانِ سپید
چادری هم‌نماز تنهایی
از تهِ کوچه بی‌اقامه رسید:

آه مادر شما؟! دلم تنگ‌ست
گردِ این راه‌های دور و دراز
ریخته بر غروبِ شانه‌ی تان
غربت آلوده، با درود و نیاز ...

پرده‌ی آخر

قطره‌ها پی‌هم‌اند و می‌بارند
بحرها، موج‌های نافرجام
روی تابوت‌ها و جمجمه‌ها
خزه‌ها، خارهای تیره‌ی شام ...



 

نوذر الیاس

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۵۴   سال بیستم     حمل/ ثــــور     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی      شانزدهم اپریل  ۲۰۲۴