کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ


دريچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

عزیز علیزاده

 

طنز

 

مردم مسوولیت دارندً

 

Azizullah41@yahoo.com

 

 

 

شنونده های عـزیز رادیو پارلمان سلام ! امروزآقای دلخوش غمگین یار ژورنالیست ورزیده رادیو پارلمان دومصاحبهء جداگانه با دوشخصیت متفاوت انجام داده است.  حال توجه شما را جلب میکنیم به شنیدن مصاحبهء نخست ژورنالیست ما با یکی از باشنده های شهر.... درمورد انتخابات پارلمانی که اخیرا ً سپری شد و بعدا ً مصاحبهء را خواهید شنید با محترم..... وکیل منتخب مردم این شهردر ولسی جرگه.

توجه بفرمایید به مصاحبهء اول ما.

- سلام ! خوب شما خوده به شنونده های رادیو پارلمان معرفی میکنین؟

- بلی اسم مه ...... باشنده شهر......

- بسیارخوب ! نظر شما راجع به انتخابات اخیر پارلمان چه است ؟

- بلی... نظر مه ...نظر مه ای است که انتخابات...ببخشین نفهمیدم کدام انتخابات  میگـین؟

- انتخابات پارلمانی.... چطو مگر یادتان رفنه؟

- ببخشین نه، یادم است همان انتخاباتی ره میگین که هرچلیپا پنجصد اوغانی قیمت داشت بلی ؟

- بلی ... نمیدانم خو شما هم آنجا بودین؟ آیا به کسی رای دادین یا چطور؟

- هه هه هه... بلی مه چطو اووجه نبودم. بودم حتما ً بودم، آخه د  امو روز بود که مه پولدار شدم، اِقه پولَ د عمرم ندیده بودم.

- خو خی قصه کنین تا شنونده ها هم بفامند که منظور تان چیست.

- حوصله! حوصله! حالی مه هوشیار شدیم، تا شرینی مه نرسه یک کلمه هم از زبان مه نمیشنوین. بشما بهتر مالوم اس که شرینی دادن مـُد روز شده، خی مه از کی کم استم ؟!  اُ گـلُ  بیادر که مُـفت ِ کده گپ بزنم. گپ زدن خو آسان نیس.

- خو باشه اول قصه ایته بری شنونده ها بگو باز شرینی ته بگی.

- نی بابا! مه قرض نمیتم یا بهتر بگویم مصاحبه به کریدت نمیشه. اول پول بعد... اگه نه ! خداحافظ مه رفتم که از غریبی نمانم.

- خو...خو... صبرکو!  اینه بگی ای هم شرینی .

- هزار دفعه چرا نه ! مه خو غلام آدم های پولدار و سخی استم. ایطور بود که د امو روز بری خیلی ها مه عکس وکیل صاحب نشان دادم که پیشروی عکس و نام او ره با قلم چلیپا بگذارند...هر چلیپا پنجصد اوغانی ... خو مه از جناب وکیل صاحب محترم از هر چلیپا یکهزار اوغانی گرفتم.... مه میگم خدا همیطور انتخاباته هر روز ده شهر ما بیاره تا کارک مه هم چوک شوه.

- خوو خی شما از ای انتخابات کاملا ً راضی استین ؟ 

- اووه میگم ....خیلی راضی استم صاحب.

- خوو حالی بری شنونده های رادیو پارلمان بگویین که شما از ای وکیل صاحب منتخب چه توقعاتی دارین ؟

- والله.. صاحب چه بگویم... ما خیلی توقعات داریم صاحب ! ازجناب وکیل صاحب... اونا باید وکالت خوده بکنند صاحب.. خوش باشن صاحب...مثل همیشه خوشگذرانی کنند صاحب. امیتوو انتخاباته زود زود راه  بیاندازند صاحب... تا فیض شان بما هم برسه صاحب.

- خوو تشکر از شما که با ما مصاحبه کردین

- از شما هم تشکر که کتی مه قصه کدین و راز دل مه شنیدین و هم خرچ امروز مه دادین.

 

شما صدای مارا از رادیو پارلمان میشنوید. حال توجه شمارا جلب میکنیم به شنیدن مصاحبه اختصاصی رادیو پارلمان با یکی    از وکلای محترم در ولسی جرگه که تازه این چوکی را تصاحب کرده اند.

- خوو وکیل صاحب محترم سلام خدمت شما تقدیم میدارم ! اگر اجازه شما باشه مه میخوایم پرسش های مه مطرح کنم.

-ببخسین یک لحظه مه  امی نصواره مه تـُف کنم... خو نفامیدم که شما چه گفتین کتی مه واضح و پوست کنده اختلاط کنین مه لسان های خارجه ره هنوز نمیفامم.

- ببخشین وکیل صاحب ! منظور مه ای بود که اجازه است تا از شما چیزی بپرسم؟  تا مردم هم صدای شماره بشنوند.

- ها... بلی چرا نه، بپرس زود تر که خمار چلم استم سرم ناوقت میشه...

-  نخست ازشما میخوایم که خوده بری شنونده های رادیوپارلمان که رادیوی خود شما است معرفی کنین.

 

- اسم مه.......است. البته تخلص مه چندین بار تا بحال تغیر کده نظر به ضرورت روز.  بخاطر ایکه مردم مره خوبتر بشناسند مه باید خوده پوره معرفی کنم.

 بیست سال پیش بری اولین بار تخلص مه تفنگ یار انتخاب کدم. چند سال بعدش که کمی ترقی کـده بودم راکت یار شدم، اما چهار سال پیش تخلص مه تفنگ سالار شد که ده امو وقت بری مه خوب جور هم میامد، هه هه هه... و دوسال پیش دولت رتبه نو به مه داد وتخلص مه هم قوماندان سالار شد که مه کاملا ً راضی بودم و راضی هم استم. سر از همین لحظه مه تخلص       < وکیل یار> بری خود انتخاب میکنم . و شما میتوانین مره بنام وکیل یار صاحب (!) به شنونده های رادیو دارلمان معرفی کنین.  

- ببخشین وکیل یار صاحب! رادیو پارلمان!

- خو خی مه فکرکدم شماهم کدام دار دارین و مردم دار میزنین مثل مه که چند سال پیش داشتم و... 

- حالی به شنونده های رادیو پارلمان بگویین که از انتخاب خود به صفت وکیل در ولسی جرگه راضی هستین ؟

- پرسان هم میکنین که راضی هستم یا نیستم. اگه راضی نمیبودم خی ای جشن ها، خیرات ها و محفل ها بری چیست که یک هفته شد در شهر دوام داره و مردم نان مفت میخورن. تنها  چلم زدن همکارهای بسیار نزدیک مه لک ها اوغانی خرچ برداشته.

- از پاسخ شما تشکر و حال  بری شنونده ها بگویین که او وعـده های ره که به مردم پیش از انتخاب تان داده بودین چه وقت عملی میکنین ؟

- مه وعـده داده بودم ؟ به مردم ؟ شما سوال تانه یک کمی صحیح تر بپرسین...ایطور بپرسین: وعده های ره که مردم به مه داده اند عملی میکنن یانه ؟

- خوو... بلی...ها بفرمایین بگویین که مردم به شما چه وعده های داده بودند؟

- ای مردم اگر رای میدادن یا نمیدادن  مه برنده بودم چون مه مثل ارباب شان هستم و اونا هم برده های مه استند... وعـده بتن یا نتن مجبور استند عملی کنند. خوو باز هم مثل همیشه باید از مه اطاعت کنند، مره همکاری کنند د  کارهای بیگاری. بخاطر اعمار هرچه زودتر تعمیر های نیمه کارهء مه حصه بگیرند تا هرچه زودترتعمیر ها آباد شوه و شهرهم مقبول.  حاصلات زراعتی مره باید جمع آوری کنند، چون زمین های مه از برکت ! جنگ های چندین ساله آنقدر زیاد شده که حسابش از پیش مه هم گم شده، تا بخیر پیش از رسیدن زمستان حاصلات بدست آمده  د کشورهای اروپا و امریکا صادر(!؟) شوه.

- خوو... لطفا ً بگویین که  شما چه مسئـولیتی در مقابل مردم شهر دارین، مردم که رای خوده  د  صندوق شما ریختند ؟

- مسئولیت مه ایست که ..... ها .... بری شان اجازه بتم که د  ای شهر که حالا قباله اش قانونا ً بنام مه شده، زندگی کنند به شرط آنکه اختیار نفس کشیدن و یا نکشیدن شان کاملاً مربوط به مه باشه.

- خـوب جناب وکیل یار صاحب ! تشکر از مصاحبهء شما.

- مه خو د  مصاحبه کـدن بسیار خوش استم میتوانین مدام کتی مه مصاحبه داشته باشین و حالی بریم که یک  دودک چلم هم کتی مه بزنین....

 

 

سبتمبر 2005 دنمارک

 

 

                                                                                         ***********

بالا

 

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً شانزده               نومبر  2005