کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ


دريچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

 

 

 پرتو نادری

نکته هايی

درارتباط به گزارش و گزارش نويسی

[بخش اول]

[بخش دوم]

 

 قسمت فرجامین:

 

چگونه بايد گزارش نوشت ؟

 

 

پيش از آن که به نوشتن گزارش آغاز می کنيد اين چند نکته ء زيرين را در نظرداشته باشيد:

 

· ـ آيا هدف گزارش را مشخص کرده ايد؟ يعنی می خواهيد با ارائهء اين گزارش به چه هدفی برسيد؟ به مفهوم ديگر می خواهيد  چه پيامی را به شنونده و خواننده بدهيد؟ آيا می دانيد در رابطه به رويدادی که شما گزارش می دهيد چه پرشس هايي در ذهن شنونده و يا خواننده وجود دارد؟ آيا گزارش شما می تواند پاسخی به آن پرسشها بوده باشد؟ آيا مشخص کرده ايد که شنونده گان و خواننده گان شما در کجاست؟

 

· ـ آيا جزييات، عوامل و اطلاعات مربوط به چگونه گی وقوع حادثه و رويداد را گردآوری کرده ايد؟ اگر چنين است آنها را کنار هم بنوسيد و با درنظرداشت اهميت شان رديف بندی و انتخاب کنيد.

البته معيار انتخاب می تواند اندازهء رابطهء منطقی اين جزييات و اطلاعات با نفس حادثه و رويداد بوده باشد. اطلاعات و جزيياتی که کمترين رابطه را با اصل رويداد دارند، می توان از جا به جايي آن ها در گزارش کاملاً  صرفنظر کرد. آوردن جزييات کم اهميت نه تنها چيزی قابل توجهی به گزارش نمی افزايد؛ بلکه سبب اتلاف وقت نيز می گردد.

 

· ـ با اين همه نخستين چيزی که در گزارش نويسی مطرح می شودموضوع گزارش است. هر رويدادی نمی تواند که موضوغ يک گزارش خوب بوده باشد. ما می دانيم رويداد های کم اهميت  بسياری همه روزه رخ می دهند که ارزش گزارش را ندارند. اگر هم داشته باشند تنها می توانند برای يک راديو  و نشريهء محلی قابل استفاده باشند.

مثلاً شما برای يک راديوي جهانی و يا يک نشريهء جهانی يا نشريهء سراسری کشوری کار می کنيد. دراين صورت تفکيک و درجه بندی موضوعات از نقطه نظر اهميت شان برای مردم کشور و جهانيان، می تواند يک امر بسيار مهم و جدی بوده باشد.

شايد يک موضوع برای يک نشريهء محلی و يا يک راديوی محلی اهميت گزارش را داشته باشد؛ ولی اين رويداد می تواند برای يک نشريهء جهانی و راديو ی جهانی از اهميتی بر خوردار نباشد

 

· ـ در گام دوم همان گونه که قبلاً اشاره شد بايد خود را از موضوع و پسمنظر رويداد آگاه کرد. بايد تلاش کرد تا به منبع اصلی دست يافت. موضوع بايد از جهات گوناگون بررسی شود و ديدگاه های گوناگونی را که با موضوع رابطه دارد گرد آوری کرد.

 

· ـ معمولا وقتی يک رويداد سياسی – اجتماعی رخ می دهد همراه با حقيقت رويداد پاره يي از شايعات نيز به ميان می آيد و در محيط پخش می شود. شايد ضرور نباشد که يک گزارشگر به مانند  يک پوليس مخفی و يا به مانند يک کار شناس جنايي همه جزييات را بداند؛ ولی يک نکته روشن است که گزارشگر مسووليت دارد تا حقيقت را گزارش بدهد نه شايعات را و اين حق مردم است تا به حقيقت دسترسی پيدا کنند.

در صورت نشر شايعه رسانهء گروهی ناگزير از آن است تا از شنونده گان و خواننده گان خود پوزش بخواهد. ادامهء چنين امری می تواند آن گزارشگر و رسانهء گروهی را تدريجاً در ميان مردم بی اعتبار سازد.

· ـ هنگام نوشتن گزارش بايد خون سرد بود و احساسات درونی و شخصی را يک سو نهاد. استفاده از کلمه های آميخته با احساسات اعتبار گزارش را کم می سازد. شنونده و خواننده در می يابد که گزارشگر دستخوش احساسات شده است و ظاهراً دشوار به نظر می آيد که يک گزارشگر احساساتی در بيان حقيقت بی طرف باقی  بماند. اگر در راديو و تلويزيون کار می کنيد هنگام ارائهء گزارش حتماً متوجه باشيد که در صدای شما جلوه های از احساسات شخصی شما نسبت به آن رويداد بازتابی نداشته باشد.

 

برای روشن شدن بيشتر موضوع نوشتن يک پکيج را درنظر می گيريم .

پيش از اين گفته شد که پکيج  يک گزارش چندين بعدی است. يعنی در يک پکيج يک موضوع با در نظر داشت تمام جنبه های آن مطرح می شود. مثلاً شايد ضرور نباشد تا در ارتباط به خبرکمک برنامهء خوراکی جهان به سيلاب زده گان يک منطقه پکيجی ساخته شود؛ شايد بهتر آن باشد تا اين خبر با ارائهء يک گزارش ساده يا مصور پخش شود . در مقابل موضوع پايان يافتن برنامه نظر خواهی عامه در پروسهء قانون اساسی را نمی شود در يک گزارش ساده ارائه کرد؛ بلکه اين موضوع ايجاب می کند که در فرم يگ پکيج ارائه گردد. ين موضوع می تواند چندين جهت داشته باشد. مثلاً شنونده يا خواننده می خواهد بداند که در اين بر نامه با چه شمار اتباع کشور تماس گرفته شده است؟

برنامه در چند ولسوالی کشور عملی شده است؟ آيا برنامهء نظر خواهی در آرامش کامل عملی گرديده است يا اين که تلفاتی در پی داشته است . کمسيون قانون اساسی، اجرای برنامه را چگونه ازريابی می کند. ارزيابی مردم و روشنفکران و ديگر انديشان چگونه است؟ چرا اين برنامه پيش از انتشار مسودهء قانون اساسی اجرا شده است؟ پرسشنامه از چه کيفيتی بر خوردار بوده است؟ در کليت اين پروسه چه مقدار هزينه بر داشته است؟

حالا که خود را از موضوع آگاه کرده ايم و جنبه های گوناگون موضوع را در نظر گرفته ايم، بايد برای جنبه های گوناگون موضوع منابع موثق و بااعتباری را پيدا کنيم تا با آن ها مصاحبه کنيم. به خاطر داشته باشيم که مصاحبه های که جهت به دست آوردن اکچوليتی انجام می شود نبايد بسيار طولانی باشد. مصاحبه های طولانی ما را در انتخاب اکچوليتی با مشکل رو به رو می کند.

حال اگر اکچوليتی ها آماده شده است می پردازيم به نوشتن مقدمه و لينکها يا ربط ها .

قابل ياد آوری است که بعضاً گزارش گران مقدمه و لينک خود را پس از آماده شدن اکچوليتی می نويسند، در حالی که شمار ديگر اول مقدمه و لينک را می نويسند و بعد می  روند به دنبال تهيهء اکچوليتی.

اين هر دو شيوه معمول است. حال هر کدام می تواند خوبی ها و بدی هايي داشته باشد.

پيش از اين که به استيديو برويد، بايد گزارشی را که نوشته کرده ايد يک بار با صدای نسبتاً بلند بخوانيد. شايد بهتر باشد تا شخصی را در ذهن خود به گونهء مخاطب در نظر داشته باشيد. با خواندن گزارش شما حتماً متوجه اشتباهاتی می شويد که ممکن است از نظر زبان و موضوع  در آن رخ داده باشد .

شما در جريان تهيهء اکچوليتی گاهی با کسانی رو به رو می شويد که به شرطی می خواهند با شما مصاحبه کنند و اطلاعاتی را در اختيار شما قرار دهند که بايد  در گزارش نامی از آن ها گرفته نشود.

بايد دليل اين امر را پيدا کرد. آيا چنين افرادی می خواهند اطلاعات نادرستی را  در اختيار گزارشگران بگذارند؟ يا اين که  آن ها روی مسايل امنيتی نمی خواهند که نامشان افشا  شود؟

دليل اين امر بايد پيدا شود. اگر آن ها هراسی از وضعيت امنيتی دارند و می خواهد که به گونهء مشروط مصاحبه کنند در چنين صورتی گزارشگر حق ندارد در گزارش خود از از او نام ببرد.

به منبعی که می خواهد اطلاعاتی به شما ارائه کند بسيار دقت کنيد. اگر تماس تليفونی است و شما منبع را نمی شناسيد. امکان آن وجود دارد که اشتباهات بزرگی به ميان آيد. به چند خاطره به زمانی که دربی بی سی کار می کردم و " اسبم را بر آخور بلند بسته بودم " ا شاره می کنم .

کسی بود که خود را مسوول بخش صحی کميتهء امداد کشور سويدن  در جاني خيل ولايت خوست معرفی می کرد. به گمانم نام او  داکنروکيل بود که هم اکنون تخلص او به يادم نمی آ يد همکار ما شهنواز جانباز هرماهه يکی دو بار با او تماس می گرفت و يا هم او خود زنگ می زد که کميتهء سويدن در اين يا آن زمينه  صحی يا اجتماعی تحقيقاتی انجام داده است. مثلاً کميتهء سويدن در ولايت جنوب شرقی ريسرچی انجام داده و در نتيجه معلوم شده است که ميزان مرگ و مير در ميان زنان و کودکان بالا رفته است و يا  ميزان بيماری های عصبی در ميان مردم گسترش يافته است و مسايلی از اين دست.

همکار ما چنان بود که به جزيره  گنجی دست يافته بود . پيوسته يک چنين اطلاعاتی را به دست مي آورد وهی گزارش می داد و گزارش می داد. خوشبختانه او ديگران را دريک چنين د ست آورد های بزرگ شريک نمی ساخت. او آن قدر قلب بزرگی! داشت  که اگر مسافری هم از او می پرسيد که قبله در کدام سمت است؟ بدون شک به جای افق مغرب حتماً سمت جنوب را به آن مسافر بيچاره  نشان می داد.

نمره های تيلفون برای او اهميت رمز گشايش بزرگترين دروازه خوشبختی را داشت و او هرگز نمی خواست تاکسی ديگری را دراين خوشبختی شريک سازد.

آخرين گزارشی را که اين گزارشگر با استعداد! بی بی سی براساس گفته های نادرست اين آقا پخش کرد، فکرمی کنم به سال دو هزار بر می گرديد و آن زمانی بود که دور ديگری از واکسيناسيون يا مايه کوبی کودکان زير سن پنج  سال در برابر بيماری  فلج کودکان  يا پوليو درافغانستان آغاز شده بود. داکتر وکيل گويا کارمند کميتهء سويدن يک روز پيش ازآغاز مايه کوبی کودکان باهمکار ما تماس گرفته و گفته بود که کميتهء سويدن در ولايات پروان و کاپيسا تحقيقاتی را در ارتباط به بيماری پوليو انجام داده و در نتيجه معلوم شده است که حدود بيست وچند کودک در اين ولايات از بيماری فلج رنج می برند.

شام آن روز گزارش پخش شد؛ اما اين با ر همکار ديگر ما احمد آرمان با نوع سماجت و سر سختی گفته های او را يا  به به اصطلاح راديويي اين اکچوليتی را از شهنواز گرفته  و در گزارش خود جا داده بود. اکچوليتی به اصطلاح  طبيب کميتهء سويدن از آن جهت به اهميت اين گزارش می افزود که سازمان بهداشت جهانی انتظار داشت تا سال دو هزارو يک  ميلادی بيماری پوليو در افغانستان را ريشه کن کند و اين اکچوليتی نشان می داد که هنوز راه درازی در پيش است.

گزارش نشر شد. فردا اتفاقاً من کنار تيلفون بودم؛ تيلفون به صدا در آمدو کسی خود را به نام انصاری از کميتهء سويدن درپشاور معرفی کرد و نخستين جمله اش اين بود که برادر! شما از چه زمانی بدينسو علاقه گرفته ايد تا آواز ديوانه گان را نيز در بی بی سی نشر کنيد؟ پرسشی عجيبی بود. گفتم چه مساله يي در ميان است؟ گفت: ديشب کسی به نام داکتر وکيل  در بی بی سی گفت که گويا کميتهء سويدن تحقيقاتی را در ولايات کاپيسا و پروان انجام  داده و معلوم شده که در اين دو ولايت  دست کم بيست و چند کودک از بيماری فلج کودکان يا پوليو رنج می برند

او گفت: نخست اين که اين سازمان چنين  تحقيقاتی را دراين ولايات انجام نداده است .دو ديگر اين که اين آقا، زمانی با ما کار می کرد؛ ولی از سال 1998بدينسو به سبب تکاليف ذهنيي که داشت با او فسخ قرار داد شده است. او نه سخنگوی سازمان امداد کشور سويدن است و نه هم نزد ما مسووليت و رسميتی  دارد.

او گفت اين جا همکاران ما در آغاز در نظر داشتند تا نامهء عنوانی  بی بی سی بنوسند و شکايت کنند . بعداً به اين فکر شديم که نخست با دفتر پشاور تماس بگيريم. به هر صورت من به نوعی  جناب انصاری راضی ساختم که نامه يي عنوانی بی بی سی ننويسند و ماهم در آينده متوجه باشيم تاچنين دسته گلی را به آب ندهيم .

مشکل همکار ما اين بود که در اين مدت تقريباً سه سال حتی يک بار هم به دفتر مرکزی سازمان امداد کشور سويدن در پشاور که در چند قدمی ما قرار داشت تماس نگرفته بود که اين همکار شما گاهی از جانی خيل و گاهی هم از تل و انگوی ايالت سرحد پاکستان تماس می گيرد و چنين و چنان می گويد چه موقعيتی در اين سازمان دارد .

نهايتاً نتيجه چنين می شود که در اين مدت دست کم اضافه از سی گزارش غلط  و بی پايه به بی بی سی داده می شود. چه معلوم که گاهی پروديسران بی بی سی در لندن از پشت خط تيلفون به اين همکارما در پشاور نگفته باشند که، گزارش بسيار خوب تهيه کرده ای  تشکر!

 

يک خاطره ء ديگر :

 

پس از حوادث يازدهم سپتامبر 2001 که امريکا يي ها حملات سنگين هوايي خود را به شهر ها و دهکده های افغانستان آغاز کرده بودند. دفتر بی بی سی در پشاور به يکی از مراکز مهم اين راديو بدل شده بود. در گذشته ما به دنبال موضوع گزارش سر گردان بوديم؛ اما حالا وضعيت چنان بود که گويي جنگنده های امريکايي درافغانستان بم  و در پشاور بر سر ما گزارش می ريحتند. تيلفون های دفتر پيوسته صدا می کردند و بعد دهها منبع دروغ و راست بود که می خواستند مطابق به گرايش های سياسی – اجتماعی خود اطلاعاتی را دراختيار ما بگذارند و بر مسايل و رويداد های روز تبصره و اظهار نظر کنند. روزی در استيديو بودم؛ زنگ تيلفون به صدا در آمد، کسی از آن سوی خط می گفت من متقی هستم او انتقاد هايي بر جبهه متحد ملی – سلامی افغانستان داشت و می گفت که امريکايي ها تا آخر نمی توانند در افغانستان باقی بمانند و طالبان يک بار ديگر به قدرت بر می گردند.

من هيچ وقت متقی را نديده بودم؛ اما گوش های من با صدای او بسيار آشنا بود . گفتم تو که متقی نيستی! گفت من متقی هستم . گفتم متقی چنين صدايي ندارد. گفت من از يک جای دور سخن می گويم وتو صدای من را نمی شناسی به هر حال من نتوانستم به گفته های او اعتماد کنم. برای آن که هيچ گونه شباهتی در ميان اين صدا و صدای متقی سخنگوی ارشد و  وزير اطلاعات و فرهنگ طالبان وجود نداشت.

اگر من با صدای، متقی آشنا نبودم و به آن منبع اعتماد می کردم حتماً اشتباه بزرگی به ميان می آمد.

خاطره ء ديگر بازهم بر می گردد به روز های حملهء هوايي امريکايی ها به افغانستان. از ولايت پکتيا کسی با همان همکار ما تماس گرفته بود که يگی از ولسوالی های اين ولايت شب گذشته به وسيله ء جنگنده های امريکايي شديداً بمباردمان شده و شماری کشته و شماری زخمی شده اند. به همين گونه  يک مسجد و يک مرکز صحی از بين رفته است . اين بار اين همکار بی آن که من تقاضايِِِي داشته باشم اين مصاحبه را با سخاوتمندی دراختيار من گذاشت و من هم بر اساس گفته های آن منبع گزارشی تهيه کردم و فرستادم. آن روز ها گزارش های  حملهء امريکايي ها به افغانستان درچند نوبت به نشر می رسيد  و اين گزارش نيز چنين شد .

فردا مردی از پکتيا زنگ زد اتفاقاً گوشی را من بر داشتم. از صدايش احساس کردم که عصبانی است . فکر می کنم که خودش را رييس شورای قومی آن ولسوالی يا عضو آن شورا يا چيزی از اين قماش معرفی کرد. او گفت امروز من از تمام دهکده های ولسوالی اطلاعاتی گرد آوری کرده ام و می توانم بگويم که اصلاً ديشب هيچ نقطهء اين ولسوالی هدف بمباردمان قرار نگرفته است. چه برسد به  اين که کسانی کشته شده باشند، مسجد و مرکز صحی تخريب شده باشد. او گفت نه تنها ديشب؛ بلکه در يکی دو روزگذشته اين ولسوالی هيچ بمباردمان نشده است و اين خبر کاملاً دروغ است و شما با پخش  چنين خبر هايي تشويش مردم را زياد می کنيد.

از من تقا ضا داشت تا نمبر تيلفون بی بی سی در لندن را برايش بدهم. می خواست شکايت کند. از او پرسيدم که اين گزارش را در بخش پشتو شنيده ای يا در بخش فارسی دری؟ گفت در بخش پشتو. بهترين فرصتی بود که به گونهء يک ميان جی با او صحبت کنم. گفتم حالا که اين اشتباه رخ داده است، هيچ گونه قصدی در ميان نبوده و اين مساًله به نوعی جبران خواهد شد .

به هر صورت او هم از تصميم خود بر گشت و من نفس راحتی کشيدم؛ ولی برای مدت زمان درازی از اين بابت رنج می بردم. حالا هم که اين جملات را می نويسم به نوعی احساس شرمساری می کنم.

به هر صورت روز های دشواری بود و ممکن بسياری رسانه های گروهی يک چنين اشتباهاتی داشته اند.

دقت در چنين مسايلی از آن جهت بسيار با اهميت است که راديو ها و چه بسی که رسانه های گروهی ديگر در گام نخست به گزارشگران خود اعتماد می کنند تا آژانس های خبری.

مساًله زبان و ارائهء گزارش در راديو اهميت بسياری دارد، چنان که اگر گزارش از زبان ساده، رسا و روان برخوردارنباشد و به همين گونه  اگر گزارش به گونهء درست ارائه نگردد، بدون شک گزارشگران چنين گزارش هايي هيچگاهی نمی توانند در کار خود به درخشنده گيي دست يابند.

اجرای موفقانهء اين دو امر به سويه و اطلاعات ادبی، سياسی و علمی - اجتماعی و نهايتاً صدای گزارشگر بسته گی دارد.

البته ضرورنيست که يک گزارشگر صدای حضرت داوود پيغمبر را داشته باشد؛ ولی شنوندگان يک راديو هم مجبور نيستند که به هر گزارشگری گوش نهند که به فحوای آن شعرسعدی آوازی داشته باشد بد تر از آوازهء مرگ پدر.

من شخصاً به شنيدن گزارش های گزارشگران بد آواز که اين روز ها شمار شان در راديو افغانستان و شماری راديو های جهانی رو به افزايش است رغبتی نشان نمی دهم.

البته گزارشگران خوش آواز؛ ولی کمسويه هم فراوان ديده می شوند که در خواندن هر گزارشی چندين کلمه را درفضای بيکران با ريسمان پيچ و تاب خورده يي امواج الکترومقناطيسی حلق آويز می کنند.

آنچه را که در بارهء زبان گزارش گفته آمديم می توان اين گونه خلاصه کرد:

 

*- جمله های کوتاه به کار ببريد .

*- ساده، روشن، روان و پويا بنوسيد. جمله های مرکب را به جمله های ساده بدل کنيد. جمله های معترضه به کار نبريد .

*- از عبارات تکراری و کليشه يي بپرهيزيد .

*- اصطلاحات و افکار پيچيده را چند بار به گونهء به کار ببريد که فهم آن برای شنونده آسان تر شود .

*-  درگزارش از زمان حال استفاده کنيد . هيچگاهی گزارش های خبری را با زمان ماضی آغاز نکنيد.

 

فکرمی کنم شايد حالا بتوان  تعريفی برای گزارش ارائه کرد؛ ولی هنوز هم اين  نکته نا گفته مانده است که هر گزارش خبری بايد به پرسش های زيرين پاسخ بدهد :

 

* - چی امری يا رويدادی رخ داده است ؟

* - اين رويداد در کجا  رخ داده است ؟

* - در چی زمانی رخ داده است ؟

* - توسط چی کسانی ياچه عواملی رخ داده است؟

* - چرا اين رويداد رخ داده است؟

* - اين رويداد چگونه  رخ داده است؟

 

با در نظر داشت آن چه گفته شد خوانندهء عزيز حالا اگر می خواهی خودت می توانی قلم برداری و تعريفی برای گزارش  بنويسی.

سرگی يسنين شاعر بزرگ روس روزگاری گفته بود: وقتی من شعر می سرايم ديگر به تعريف آن نمی انديشم همانگونه که در هنگام ديدار با معشوقه به پوستين او  نمی انديشم و آن را دور می اندازم.  پایان

 

 

شهرکابل

اسد ١٣٨٣

 

دروازهً کابل

 

سال اول            شمارهً دوازده               سپتمبر   2005