کابل ناتهـ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یادی از پران ناتهـِ غنیمت، غنیمتی خانوادهً هنری افغانها

 

 

 

به قلم استاد ارمان

 

 

موسیقی و نواختن آلات گوناگون ساز، در سرزمین ما ریشه بس دیرینه، قابل ارج و ستایش در فرهنگ غنامند افغانستان داشته است. نوای شرشر برگ های درختان سربلند، صدای آبشار و چهچهه پرنده گان، منبع الهام برای دلباخته گان و عاشقان صاحبدل گردیده که همراه با دوبیتی های محلی وسروده هایی شاعران مردمی صدای شان را موزون ساخته نغمه سرایی کرده اند. هنر موسیقی در کشور ما از همان قدیم ها بهرهمند از ویژه گی های وطنی بوده است.

 

در قدیم های قدیم، افغان های هندو و بودایی و زرتشتی ـ حمد و ستایش خداوند را در باورگاه هایش شان همواره با ساز و سرود به جا می آوردند.

 

افغان های هندو و سکهـ ما حالا هم در نیایشگاه های شان آوان نیایش گروهی یا جماعت به ساز سرود پرداخته و این پندار را صحیه میگذارند که موسیقی صرف یک وسیله تفننی و تفریحی نبوده بلکه غذای روح است و میتوان آن را در عبادت خدا به کار برد.

 

 

آنگاه که در کابل در قلب افغانستان عزیز، در منطقه «پل باغ عمومی» اولین دستگاه بخش آواز وصدا بنام (رادیو کابل) تاسیس شد هنرمندانی از محله ای با صفا و صمیمیت «خرابات» چون استاد قاسم مرحوم، استاد غلام حسین نعته کی و دیگران در برنامه های موسیقی رادیو سهم میگرفتند و هنرشان باعث آرامش ذهن شنوینده می شد.

 

از چپ به راست: طلعت محمود هنرمند مشهور هندوستان با پران ناتهـ و دیگران هنرمندان افغانی

 

پسانها شماری از هنرمندان شوقی که از روی ذوق و علاقهء ذاتی به هنر موسیقی دلچسپی داشتند به آن کانون فرهنگی که بسیار بسیار ضیعیف، نوبنیاد ولی دست اندر کاران از نیروی سرشار خلاقیت هنری و عرضه تفریح روحی برای کابلیان عزیز برخوردار بودند، رونق بیشتر گرفت.

دور از انصاف خواهد بود هرگاه از تشویق و ترغیب را که مرحوم استاد عبدالغفور برشنا، در قسمت جلب و جذب هنرمندان اماتور و کشاندن شان به رادیو کابل و بعدها رادیو افغانستان به عمل آورده بود، یکسره نادیده گرفت و از آن استاد گرامی که شعر می سرود، کمپوز میساخت و آواز میخواند به ستایش و نیکویی یاد نگردد.

 

در اثر تشویق استاد برشنای مرحوم یکی از هنرمندان اماتور که آواز دلنشینش همیش با ما خواهد بود، به رادیو کابل قدم مبارک گذاشت، عبارت از شادروان پران ناتهـ مشهور به پران ناتهـ غنیمت بود.

پران ناتهـ از هندوان کابل بود که از چندین نسل، در گذر علی رضاخان زنده گی میکرد که در همسایه گیش ساربان فقید زیست داشت. حدود سالهای 1955 به رادیو کابل راه یافت.

پران ناتهـ از جمله آوازخوانان اماتور و شوقی بود. در قسمت موسیقی شاگرد کسی نبود. استعداد و پشتکار و لیاقت خودش دَر جهان هنر موسیقی را برایش باز کرد.

در آغاز از هنرمند سرشناس هندوستان مرحوم سایگل و مکیش پیروی میکرد و آهسته آهسته خودش از خود سبک و روشی پیدا کرد که طرف علاقه شنوندگان قرار گرفت. طوریکه خواننده عزیز میداند در آن هنگام از رادیو کابل برنامه های موسیقی و سایر نشرات مستقیمأ بخش می شد که این امر کارهنرمندان را دشوار تر از امروز نموده بود، بایست زیاد دقت به خرچ میدادند تا اشتباهی در کار شان ظهور نکند.

وی غزل را بسیار خوب می خواند. آهنگ های تصوفی و آهنگ های دسته جمعی یا کورَس نیز شامل کارهای هنری او بودند.

 

از جمله یک آهنگ کورس که «در فصل بهار میله میکردیم» بسیار زیاد علاقه مند داشت. در اجرای این آهنگ، من هم شرکت داشتم. کمپوز آن از آقای خیال بود همهء ما با شور و شوقی زیاد آن آهنگ را اجرا کردیم؛ امروز هم این کورس شنوینده زیاد دارد. هر وقتی که آن آهنگ را می شنوم، همان رادیو کابل که در پل باغ عمومی موقیعت داشت، به یادم می آید. خنده و شوخی های پران ناتهـ، تا حال در ذهنم نقش بسته اند.

آهنگ های او با وصف سپری شدن سالهای زیاد، کهنه گی ندارند و از سوی هنرمندان اماتور در مجالس و کنسرت ها خوانده می شوند.

شادروان پران ناتهـ، به زبان های فارسی، پشتو و اردو غزل و تصنیف های گوناگون خوانده است. نعت شریف «هستم به زنجیرات اسیر یا غوث العظم دستگیر» نیز از شهرت فراوان برخوردار گردید و نمایانگر شخصیت مردمی و پُرتساهل آن هنرمند است این نعت را بار اول همراه با ساربان مرحوم در خانقاه ی گذر علیرضاخان خواند و پسانتر آن را در رادیو اجرا کردند.

 

یکی دیگر از آهنگ های مشهور ویا آهنگ روز آن هنرمند فقید عبارت از آهنگ:

کجاست می که مرا عالم دگر ببرد

به پا گر نروم او مرا به سر ببرد

بود که سخت به شهرت رسید. به همین منوال نعت

یا خواجه اجمیری

من مفلس و ناچارم

یا خواجه اجمیری

*

دل چو از دلربا جدا باشد

همچو بیمار بی دوا باشد

 

پران ناتهـ میان هنرمند رادیو کابل و پسانها رادیو افغانستان به جوانمردی، مهمان نوازی و مهمان دوستی، شهرت فراوان داشت. خوش طبع و خندان بود. گمان نکنم که در ذهن احدی از او ملال و خاطره ی تلخ موجود باشد. او هندوان و مسلمانان را هنرمندانه یکسان دوست داشت. گاهی با مسلمانان بیشتر محبت میداشت، می پنداشتم که شاید سخت زیر تاثیر افکار حضرت بابا نانک بوده است.

 

گفتنی است که پران ناتهـ هیچگاه از آواز خواندن در رادیو کابل، حق الزحمه نگرفت برخلاف، تمام نوازندگان را کمک و یاری میکرد. حتی در بسیاری از مجالس افغانها بدون کدام حق الزحمه ای کنسرت اجرا میکرد.

شادروان غنیمت با تمام هنرمندان هم عصرش دوست بود. از دوستان نزدیکش میتوان جناب داکتر نعیم فرهان هزمند برحستهء تیاتر که در استرالیا است، شادروان عبدالرحیم ساربان، شادروان استاد سلیم سرمست، استاد ننگیالی و استاد نوشاد حسین ارمان ـ نام برد.

 

میله های شب های جمعه در پغمان برین، با ارکستر استاد سرمست، ننگیالی، ارمان با آهنگسرایی های ساربان و پران ناتهـ و نور شب های مهتابی خاطرات فراموش ناشدنی اند، که ویژه گی خود را داشتند. مردم هنرپرور و هنردوست ما جمع می شدند خانم ها در یک صف و مرد ها در صف دیگر، بی قرار و با حساس کامل لطف آهنگ های آن هنرمند برجسته را می بردند. شاید زمان آنقدر مهربان نگردد که این خاطره ها را بازهم به جلوه پیشینش دید!

 

مردم سرزمین ما، هنردوست اند. ارج وقدر هنر باارزش و اصیل را خوب میدانند. هنرمندانی چو ساربان و پران ناتهـ باز نمیگردند، اما خاطرات نیکو و آواز دلنشین آنها در اذهان مردم ماندگار اند.

 

این مختصر ناقص خواهد ماند اگر از کورس:

آن سلسله مو گر آید به سر بازار       بازار شود یک نفس تازه چو گلزار

یاد نگردد.

 

این آهنگ نتیجه کار مشترک و پر صمیمیت و محبت بیدریغ استاد خیال، ارمان، پیکان و پران ناتهـ و نوازنده گان چیره دست بود که در آن شبابه روز پارینه بنابر سفارش و فرمایش مردم نازنین ما هر روز و هر هفته از رادیو بخش می شد.

روان پران ناتهـ غنیمت، هنرمند متواضع و صمیمی شاد باشد.

 

*************

دروازهً کابل

سال اول                   شمارهً هشتم             جولای   2005