کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 

نيمه اول ماه جنوري سال روان مصادف بود با تجليل سه صدوچهلمين زاد روز مبارک حضرت گورو گوبند سنگهـ جي، دهمين و آخرين رهبر طريقت سکهـ.

 

با دريغ بسیار که کابل ناتهـ ، نتوانست بنابر کمي وقت به این مناسبت خجسته، ارادتنامه اي تقديم دارد . ازینرو اينک درسطور پایان، سعي گرديده تا در گستره زنده گي آن سپه سالار دلير مکثي شده و آگاهي اندک پيشکش شما فرزانه گان گرامی پیشکش گردد:

 

سده پانزدهم ميلادي در تاريخ نيمقاره هند، سده اي پر از حوادث، آشوبگريها و جنگ هاي خونين بود. ظهور خجسته طريقت سکهـ نيز به همان برش زمان برميگردد. اين بينش مينماياند که بنده گان پاکدل خدا در هرزمان موجود اند و به خير انسانها انديشيده، آرزو دارند بني آدم برادروار در صلح و صفا زنده گي کنند.

طريقت سکهـ در آغاز کلآ روش صوفيانه داشت و از سوي جناب حضرت گورو بابا نانک ديوجي که در سال ١٤٦۹ در پنجاب (که پسانتر در قلمرو جغرافيايي پاکستان قرار گرفت،) ديده به جهان کشود، ترويج يافت و دامن گسترد.

همچنان این طريقت، منحصر به کدام مذهب مشخص نبود، بلکه برادري و همنوايي صميمانه را پيام ميداد و پيروان اديان مختلف جهت استماع ارشادات آن حضرت حضور به هم میرسانیدند. در ارشادات شان هرگز عليه هيچ آيين و ديني سخني به ميان نمي آمد مگر تضاد خود را با هرنوع خرافات مذهبي بيان ميداشتند.

 

حضرت شان که از نور الهي آگنده بودند، سخت از مناقشات مذهبي ميان هندوان و مسلمانان هندوستان متأثر مي شدند. واضح است هر مناقشه و هرجنگي خونريزي و تباهي را در قبال ميداشته باشد. لذا ايشان در فکر آن شدند که راهي را تبليغ بدارند تا هندوان و مسلمانان هندوستان يک ديگر را در آغوش گيرند و دوستانه و برادرانه در کنار يکديگر زيست نمايند. البته رسيدن به اين مأمول نيک امر ساده ای نبود دشواري ها و ناهنجاري فراوان مقابل راه ایشان قرار داشت.

در واقع میتوان گفت که جامعه آن وقت هند تشنهء قطره آبي بود، که از چشمهء محبت و صميميت به حلقش بريزد و تشنگي خون همنوع را جاودانه رفع بدارد.

 

شاه مغول هند که در آن روزگار آيين اسلام را منحيث دين رسمي اعلام کرده بود، هر مخالفت را با شمشير و خونريزي و خانه سوزي پاسخ ميداد . او از مقاومت هندوان و رهروان طريقت گورو بابا نانک و پيروان ساير اديان که درهند وجود دارند، به ستوه آمده بود . حتي مسلمانانی که طرفدار زيست باهمي بودند، سخت هراسان بودند و تصميم شاه را اشتباه مي پنداشتند.

جناب گورو نانک ديو جي با زبان مردم و کلام شيرين شان توانستند در فرصت اندک مريدان بيشتر جذب نمايند و مردم را به آشتي و همزيستي باهمي و حقوق شهروندي متقابل متقاعد سازند. درحلقه ذکر و روحاني شان در کنار هندوان، مسلماناني نيز حضور ميداشتند که با سازها و آوا ها ايشان را همنفس بودند. این همنفسی های با صفا و پاکیزه گی سبب شد که برخی زیادی واژه گان زبان فارسی در نوشتار و گفتار زبان پنجابی کاربرد یابد و شیرینی هر دو زبان را فزونی بخشند.

روشن است که نيروی مخالف اين طريقت نوين آرام ننشسته بود، بل از راههاي گوناگون استفاده مي جست تا جناب ايشان از هدف پاکيزه خویش صرفنظر کند. مگر رضا و کمک خداوند با ايشان بود. شاه مغول هند هرچند ظلمي را که در حق ایشان روا ميداشت، قبول ميکردند و همواره سپيده دم هرشب سياه را مژده ميدادند.

 در روند زمان جناب شان براي توضيح هدف مبارک طريقت سکهـ، از حدود جغرافيايي هند بیرون آمده، به افغانستان عزیز، روسيه تزاري، عراق و حتي تا شبه جزيره عربستان تبليغ طريقت کردند.

سرزمين افغانستان برين را دوست داشتند، اینجا ديرماندند چنانکه فرزند نازنين شان (بابا سري چند) اين خاک را وطن پذيرفت و در کنار گذرخرابات مسکن گزيد.

بعد از رحلت حضرت بابا نانک ديو جي (١۵٣۹ عيسوي)، نه(۹) عالم برجسته و با تقوا در روند زمان رهبري طريقت را نصیب شدند که عبارت اند از:

 

٢- گورو انگد

 

جناب شان متولد سال ۱۵۰۷ بوده بعد از گورو نانک ديوجي، رهبري طريقت را  در سن ۳۵ سالگي به عهده گرفت واین سمت را تا سال ۱۵۵۲ که جان را به جان آفرين سپرد، پيش برده اند. از کار کرد هاي عمدهء شان، ايجاد صرف و نحو زبان پنجابي بود که آن را «گورمکهي » هم ياد کردند. اين جسارت شان توسعه و ژرفاي آن زبان را سبب شد.

 

٣- گورو امر داس

 

جناب گورو امرداس در سال ۱۴۷۹ در شهر پنجاب به گيتي آمده و مسووليت رهبري را در ۱۵۵۲ بدوش گرفت که تا درگذشتش يعني ۱۵۷۴ پيش برده است. در بخش نهادي طريقت گام هاي ارزنده برداشت و توجه خاص در قسمت بهبودي زنده گي زنان، رفع حجاب و قطع خودسوزي بيوه ها مبذول داشت.

جناب شان براي کمک به نيازمندان، در باورگاه ها ترويج روزانهء غذا را هدايت داد که اين امر خيلي پسنديده تا امروز نيز رونق دارد.

 

٤- گورو رام داس

 

جناب شان که چهارمين رهبر طريقت بودند در ۱۵۳۷ عيسوي ديده به جهان کشوده و تا ۱۵۸۱  رهبري راه سکهـ را به دست داشتند. در تنظيم تشکيلات طريقت سکهـ، توجه عطف نمود، شهر امرتسر را مرکز تبليغ طريقت اعلام کرد. جناب شان سنگ تهداب باورگاه معبد هرمندر که پسانها به نام معبد طلايي ياد شد، نهادند. تواضع، حس همنوعي و خدمت به انسان نيازمند، اوصاف برجستهء شان بود.

 

۵- گورو ارجن ديو

 

  گورو ارجن ديو متولد ۱۵۶۳ بوده از خداوند در هژده سالگي توان و نيروي رهبري طريقت را نصيب شده بود. ايشان تلاش کردند تا مراحل آبادي معبد هرمندر به اکمال برسد، تلاش پيگير بخرچ داد تا ارشادات چهار رهبر پيشين اين طريقت را قلمبندي کند.

 از احکام آيين هندو و اسلام بخش های را انتخاب کرد و منظوم به پيشگاه مردم تقديم داشت تا هنرمندان در مناجات الهي از آن استفاده برند. کوشش هايي در قسمت تدوين بخش هاي از کتاب مذهبي به خرچ داد.

جناب شان را هندوان و مسلمانان يکسان دوست ميداشتند که اين عمل ضديت جهانگير شاه مغول را برانگيخت و حکم اعدام او را صادر کرد.

مدت پنج شبابه روز به طور کاملا غيرانساني شکنجه شد، قسمت از بدن مبارک شان سوختانده شد. ايشان آن همه را بدون مقاومتي تحمل ميکردند، ولي از طريقت شان برنگشتند. هنگام تماشاي اين حادثه ملال انگيز سيلي اشک هندوان و مسلمانان روشندل جاري بود.

 

٦- گورو هرگوبند

 

جناب گورو هرگوبند فرزند گورو ارجن ديو بودند. در سال ۱۵۹۵ تولد، مسووليت رهبري را در سال ۱۶۰۶ پذيرفتند که تا ۱۶۴۴ با سرافرازي آن را انجام دادند. جناب شان روحانيت و عرفان را از پدر به ارث داشتند. براي مقابله با متجاوزين هدايت داد تا پيروان طريقت شان اسلحه داشته باشند. در صورتيکه مورد تجاوز قرار گيرند، بايد از خود و ازحريم مقدس باورگاه هاي شان پاسداري دليرانه کنند.

 

۷- گورو هرراج

 

آقاي بزرگوار در سال ۱۶۳۰ در شهر پنجاب به دنيا آمده اند در چهارده سالگي از نور معرفت الهي برخوردار شدند و تا سال ۱۶۶۱ راه و طريقت رهبران پيشين را پيگير بودند در گسترش طريقت سعي بليغ نمودند.

 

۸- گورو هرکرشن

 

جناب گورو هرکرشن ماداميکه جامهء روحانيت را نصيب مي شد کودکي بيش نبودند، متولد سال ۱۶۵۶ اند و تا ختم حيات يعني سال ۱۶۶۴ به مقام والاي رهبري تکيه داشتند. اين مسأله ثابت ساخت که خدمت به خلق الله وابسته به سن و سال نيست. عمري دراز را در خدمت مردم بودند و به تداوی بيمار ديرينه و لاعلاج مي پرداختند.

 

۹- گورو تيک بهادر

 

نهمين رهبر طريقت سکهـ ، متولد سال ۱۶۲۱ اند، در چهل و سه سالگي به کرسي رهبري جلوس کردند و تا سال ۱۶۷۵ با صداقت و تواضع عالي به اين امر والا و به گسترش دامنه طريقت پرداخته اند. سخت از ارشادات جناب گورو نانک ديو جي متآثر بود و در عمل و در نظر آنها را همواره با خود ميداشت.

ضديت با هندو ها و پيروان طريقت سکهـ، در زمان ایشان به اوج خود رسيده بود هر لحظه مورد تعقيب و توهين قرار ميگرفتند. او خود را قرباني راه مردم ساخت و درجه اعلي شهادت را کمايي کرد.

 

١٠- گورو گوبند سنگهـ جي

 

نگارنده اين ارادتنامه عمدأ مقدمه اي طويلي براي اين نبشته گرفت تا خواننده فرهيخته از پسمنظر و دلايل ظهور طريقت سکهـ آگاهي يابد و بتواند عملکرد گورو گوبند سنگهـ، رهبر دهمين و آخرين طريقت سکهـ را در روشنايي آن برايش بهتر تجسم نمايد.

 

جناب گورو گوبند سنگهـ در سال ۱۶۶۶ در شهر پتنه ايالات بیهار  به دنيا آمد، در نوجواني متقبل امور رهبري طريقت شد، و در سال ۱۷۰۸ اين جهان فاني را لبيک گفته به جاویدانه گان پیوست.

علوم مذهبي متداول آن هنگام را کسب کرده بود در پهلوي استعداد فوق العاده نظامي توانسته بود به مدارج عالي روحانيت و دانايي مذهبي و فرهنگي نیز دست يازد.

جهت مقابله با تجاوز همه جانبه مغول ها، دست به ايجاد و تربيه ارتش منظم برد. جناب شان فرمودند: "ماداميکه بر مقابله با دشمنان و قطع جنگ و خونريزي، کاربرد تمام امکانات صلح خواهانه  نتيجه ای ندهد و پيروزي نصیب نگردد، آنگاه بايست دست به شمشير برد."

ايشان خود را مدافع حقوق تهيدستان و بيچاره گان اعلام کردند و به مردم جهت مقاومت و مبارزه بيشتر نيروی تازه بخشيدند. ارتش وی در حقیقت مانع نیرومندی در مقابله با تحمیل دل آزاری های اورنگ زیب شاه مغول وسدی در برابر کوشش به زور مسلمان ساختن مردم هندو و سکهـ، ایجاد کرد.

 

از جمله تدابيري که براي پاسداري حريم مقدس هندوان و سکهـ ها روي دست گرفت ايجاد ارتش منظم بنام "خالصه" بود که داراي فرقهاي ويژه ي بودند که شامل پنج علامه و هرکدام شان به حرف "ک" آغاز ميگردند:

١-    کيس: گذاشتن موي سر تراش نکردن ريش جهت هشداري مداوم

٢-    کنگا: شانه کوچک چوبي جهت شانه کردن موي سر و ريش.

٣-    کهچه: نيکر نخي پاچه دار که کنترول مقاربت جنسي را گوشزد ميکند.

٤-    کره: حلقه فلزي که معمولا از جنس فولاد ميباشد، تا همواره راست گفت و در جانب حق ايستاد.

۵-    کرپان: قمه يا شمشير خيلي کوچک. نشانه شجاعت و پاسداري اصول طريقت.

 

 گورو گوبند سنگهـ هرگز دست به يورش نزدند بلکه نخست دشمن را از تجاوز ناحق هشدارمیدادند و قطع آن را خواستار میشدند. هيچگاه به پاسداران و سربازانش اجازه ندادند که به حريم مذهبي مخالفين تعرض ویا تجاوز نمايند. چهار فرزند نازنین و رشیدش در پاسداری نوامیس ملی هنگام نبرد با قشون اورنگ زیب، جام شهادت نوشیدند.

 

کار فرهنگي بزرگي را که جناب گورو ارجن آغاز کرده و در پهلوي سروده هاي حضرت بابا نانک ديوجي و از خود شان، سروده هاي گرانمايهء شخصيت های روحاني و والاي تصوف هندو، اسلام و راه سکهـ، چون حضرت کبير، حضرت فريد، جناب نام ديو، روي داس، تيريلو چند، بيني، دهانا، جي ديو، بهيکهن، پرمه نند، ساين، پيپه، سادهنا، رامه نند و جناب سورداس جمع آوري نموده در کتاب مذهبي جا داده بودند،  گورو گوبند سنگهـ جی اين روند را به اکمال رسانيدند و به آن ـ مجموعه ای سروده ها ـ  نام "گورو گرنتهـ صاحب" را تجویز فرمودند، که قبول افتاد.

 

جنگ مذهبي براه انداخته شده از سوی اورنگ زیب و خرافات مذهبي در جامعه سبب شده بود که هندوستان  آن هنگام به فقر رهبري مذهبي و ناهنجاري هاي اجتماعي مواجه گردد و انسان نيازمند هرچيزي را که موجب رفع مشکل ويا آرامش خاطر و تسکين روحي مي شد، به پرستش گيرد.

ایشان اندیشمندانه گام برمیداشتند با تنویر اذهان مردم همت مقابله و مبارزه با حوادث را تقویت میکردند.  تلاش های شان باعث آگاهی مردم گردیده در نتیجهء آن باور می یافتند که ریشه های فقر و نگون بختی آنها از اعتقاد مذهبی شان آب نخورده، بلکه وابستگی دیرینه با نظام اداری و وضعیت ناگوار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور شان دارد.

 

آن بزرگوار گرامی، جهت مبارزه با خرافات و تحکيم وحدت نیایش در باورگاه ها اعلام کرد، که ازين برهه زمان به بعد کتاب مذهبي در جايگاه و مقام رهبر مذهبي قرار دارد و فرمايشات کتاب در بخش هاي گوناگون زنده گاني بايد عملي گردند. از کلام مبارک شان است که:

"هرگاه مي خواهيد اکال پنتهـ (طريقت يکتا پرستي) زنده  و جاويدان بماند، برتمام سکهـ ها لازم است که کتاب مذهبي را در جايگاهً گورو(رهبر) پذیرفته و ارشادات او را عملي کنند."

برخي، تنگ نظرانه به اين گمان اند که الزام یادشده تنها متوجه اهل سکهـ است و هندوان مسووليتي اجراي او را ندارند. برخلاف ـ  به پنداشت اين پیری آشفته پندار، بیان آن بزرگمرد خطاب همگاني است و بر فلسفه یکتا پرستی که هزاران سال پیش به تفصیل در فصل هژدهم کتاب مذهبی "گیتا جی" توضیح گردیده، استوار می باشد. باید بدان عمیقأ توجه کرد و از دیدگاه فلسفه و صرف نحو زبان پنجابی به تحلیل و تفسیر آن پرداخت.

مسجل به پيشينهء زبان پنجابي، پيش از ظهور طريقت سکهـ و ظهور گورو گوبند سنگهـ جي، سده ها قبل درين زبان واژه گان، سکهـ، سيوک و گرنتهـ، ما و پهایی موجود و کاربرد همشگي در گفتار و نوشتار داشته اند. چنانکه هرباري که اسم عام مخاطب مدنظر مي بود، واژه گان سکهـ (فعل امر، صيغه مفرد مخاطب از مصدر سکهنه به معناي بي آموز و طالب و دانش آموز) و سيوک (کسي که طريقتي را انتخاب کرده باشد، همانند پيرو يا رهرو یا مرید)؛ ما (مادران) و پهايي (برادران)، گرنتهـ، (اسم عام کتاب مذهبي يا گنجينهء دانايي مذهبي) به کار مي رفتند و ميروند و در برگيرنده کدام طايفه و گروه مشخصي از مردم را نبودند و نيستند. لذا می شود که فرموده گورو جی را به زبان فارسی چنین تفسیر کرد:

"ای مردم! برای ادامهء روش یکتا پرستی، امر است، که کتاب مذهبی را در جایگاه پیشوای مذهبی خویش بپذیرید!"

 

بناأ ارشاد حضرت گورو گوبند سنگهـ منحصر به برادران طريقت سکهـ نيست، بلکه نردبان بلندي را که کتاب مذهبي بر او قرار دارد، يا به سخن ديگر هر کتاب مذهبي که از مقام بس عالي برخوردار است، روشنتر مي نماياند و بیانگر ارزش برزگي معنوي و روحانی براي همگان مي تواند باشد و نبايد به سادگي از احساس مسووليت و برداشت دقيق از فرمايش فلسفي آن سپه سالاری از تبار پاکدلان شانه خالي کرد.

 

 با عرض ارادت، ایشور داس

 

با استفاده از:

 

١- آیین هندو و عرفان اسلامی، بر اساس مجمع البحرین دارا شکوه، تالیف داریوش شایگان، چاپ ایران

٢- مذهب سکهـ، به زبان المانی، چاپ المان، نومبر ۱۹۹۸.

٣- شهزاده داراشکوه، بر زبانهای سانسکریت، هندی و عربی  تسلط کامل داشت. و برخلاف برادرش اورنگزیب، وی با هندوان روابط خیلی دوستانه داشت. نماد قدافراشتهء تساهل و دانایی فلسفه بود. تالیفات او در بخش آیین هندو و اسلام از شاهکار هاست و گنجینهء بزرگ بشریت اند.

اندکی از زنده گانی و شخصیت آن اَبَر مرد، در مقالهء  [ بلند اقبال نگون بخت ] نوشتهء جناب داکتر بشیر سخاورز در شماره ۲۰ کابل ناتهـ، انعکاس یافته است.  

 

 

                                                      ***********

بالا

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً بيست و دوم          فبروری ۲۰۰۶