کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ


دريچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

انجنير برهان عقاب  تورنتو  کاناد

 

 

دموکراسی سرما یه وا ستبداد
دو روی یک سکۀ حاکمیت اند

 

 

دموکراسی و آزادی را محصول دوران لیبرالیزم جهانی در عصر ما میدانند. اساس آن بر آزادی های سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی ومدنی، ومذهبی فرد و مخالفت با هر گونه تهدید این آزادی ها از طرف قدرتها ی حاکم استوار است . لیبرالیزم ایدئولوژی جامعة سرمایه داری که پایه و اساس این جامعه متکی بر غارت خودی و ملل جهان در مرحلة زایش و پایش آ ن است . بعد از انقلاب صنعتی در اروپا (١٥٢٠) که اولین مانوفاکتورها و ماشین بخار کشف و بوجود آمد . صنعت دریائی رو به گسترش نهاد ، قارۀ جدید امریکاکشف شد . همگام با رشد سریع سرمایه و دستیابی به فاصله های دور دست از طریق ابحار ، کشورهای سرمایداری اروپا با تجهز ماشینی جنگی جدید یورش عظیمی نظامی را به کشور های عقب مانده ،و بومی جهان آغاز و دارائی ملی ملل و کشورها را غارت نمودند . بمستعمره کشیدن ملل ،رقابت تازهً را میان کشورهای صنعتی اروپا دامن زد و بر سر تقسیم جهان میان استعمارگران کهن و آنهای که سهم کمتر ویا نداشتن ،تحت انگیزه های مختلف باعث دو جنگ جهانی خانمان سوز و ویرانگر گردید ه و بیش از ٧٠ میلیون کشته و قربانی بر جای گذاشت.

از طرف دیگر با پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتوبر ، جنبش های آزادیبخش ملل تحت ستم با قیام ها و یورش های مستقیم به حاکمیت استعمار گران بخصوص بریتانیه آغاز گردید . کشور پر افتخار ما از جملة نخستین کشوری بود که زنجیر استعمار را در قارة آسیا درهم شکست. وبرای دیگران سر مشق حرکت و مبارزه برای آزادیخواهی شد . بعد از جنگ جهانی دوم و پایانه آخرین بقایای استعمار کهن ، ایالات متحدة امریکا که از هر دو جنگ پیروز و با کمترین خساره بدرآمده بود ، نقش رهبری جامعة سرمایه داری را در شکل جدید استعمار و مقابله با کمونیزم جهانی بعهده گرفت . کشور های ثروتمند جهان با بهره گری از رشد و توسعة دست آورد های علوم معاصر راه جدید حاکمیت و دستیابی به سود های کلان را تحت نام مناسبات «مناسبات نوین جهانی» و آزادی ملتها از طریق نفوذ اقتصادی ، سیاسی (نظامی)، و ایدئولوژیک تأمین نمود .

بورژوازی از مراحل ابتدائی تکامل خویش به عالیترین مرحلة آن یعنی دوران انحصارات (متروپول) و یا کمپنی های چند ملیتی که بحیث جال عنکبوت تمام کرۀ زمین را در خود فروبرده ارتقایافته است . بخاطر دستیابی بدون موانع به تمام عرصه های مادی و نیروی ارزان بشری کشور ها، انحصارات با طرح قوانین سرمایه گذاری تحت عنوان سازمانهای جهانی،  و شعار سرمایه بدون مرز و بدون گمرک که تضمین سود آوری و عدم آسیب پذیری آ نرا، زیر پوشش سازمان ها و اقدامات دستجمعی  بدست میدهد ، مهیا ساخت . بر علاوه تدابیر فوق حامی و مدافع سرمایه انحصاری، پیمان نظامی (ناتو) و تجهیز این کشور ها با سلاحهای اتومی و امهای جمعی را میتوان افزود .

دموکراسی و آزادی در نحوی استفاده از زیر بنا و روبنا جامعه توسط مردم قابل درک بوده، تنها استفاده از روبنا بدون مستفید شدن از زیربنا یک شعار بی مایه است . کوفی عنان سرمنشی سازمان ملل متحد بمناسبت هفتادمین سالگرد بی بی سی  در مورد رشد فزاینده نابرابری میان مردم جهان در زمینة ثروت ، آزادی ، و امتیاز اشاره کرد « با طلوع قرن بیست و یکم ما با معمائی عجیبی رو برو هستیم . هرچه بر ا طلاعات ما نسبت به مسائل و یکدیگر افزوده میشود، گوئی بر بیگانگی ما نسبت به یکدیگر افزوده میشود . »  برای روشن شدن هر چه بیشتر موضوع و رعایت دموکراسی وآزادی، حقوق مدنی مردم وکشورها تحت بخش های اقتصادی، ایدئولوژیک و سیاسی(نظامی) توسط پیشاهنگان آن  حاکمیتهای انحصارات چند ملیتی را مورد بررسی قرار میدهیم .

١ – عرصه ا قتصا دی :  امروز اقتصادی جهانی تحت نام صندوق بین المللی پول ، بانک انکشاف جهانی و تجارت آ زاد انحصارات چند ملیتی همه ثروت های طبیعی، زمین ، آ ب ، هوا را در اختیار دارند و یا برای بدست آوردن آن در تلاش اند . چارچوب ا صلی موسسات فوق تأمین دیکتاتوری بازار و حاکمیت سرمایة خصوصی و توسعة فرهنگ سود پرستی (ما لکیت خصوصی) و فرد گرائی را توسعه میبخشد . که این ایده باعث خسارات عظیم اجتماعی و اقتصادی در سراسر جهان شده و حاکمیت های مستبد را تحکیم بخشیده و سایر توده ها را از حد اقل  آزادی محروم نموده اند. میتوان از بحران ارژانتین ، ترکیه، سنگاپور، اندونیزی، تایوان و حاکمیت های مستبد کشورهای عربی ، افریقا وغیره ..واز بین رفتن محیط زیست در سطح جهان  نامبرد  .

هدف صندوق بین المللی پول حل بحران کشور متبوع نیست بلکه توسعة سرما یة متروپول است که پیش شرط های آن خارج از علل بحران است . زیرا صندوق بین المللی پول همواره اعطای وام و اعتبار را منوط به تحقق سیاست های خاص اقتصادی میداند پیش از پرداخت پول در مزاکرات جانبین مطرح و بعد از توافق وام ا عطا میگردد . طور نمونه در بحران ارژانتین در استانهً بحران  یک میلیار دلار وام جدید را بشرطی کاهش پسو( و ا حد پولی ارژانتین) در مقابل دلار کرد ، وقتی این شرط پذیرفته نشد ،از دادن وام خود داری کرد و در حال حاضر کشور ارژانتین ١٣٢ میلیار دلار بد یعی دارد . به گفتة بانکدار والاستریت « در حقیقت صندوق بین المللی پول مقصر نیست ، صندوق فقط کار گذار ٧ است » مهم ترین سهم گذار گروه ٧ امریکا است که بیشترین سهم را به صندوق میپردازد و بیشترین نفوذ را بر تصمیم های آن دارد همواره صندوق بین المللی پول ، با نک جهانی ،و بانک توسعه ی بین امریکائی تحت دو شرط ذیل معامله مینماید .

١. صندوق بین المللی پول با استفاده از اعتبار قرضه و تحمیل شرایط و اهداف خاص اقتصادی بر کشور های قرض گیرنده ، بعنوان وسیله کارگزار سرمایهً جهانی در جهت

منا فع آ ن عمل میکند .

٢ .پس از بروز بحران اقتصادی کشورهای قرض گیرنده  را بحال خود شان میگذارد تا ورشکست شوند و وابستگی آ نها شدید و شدید تر شوند و اینکه آ نها را در شرایط مشخص زمانی به حال خود شان رها میکنند . متروپول سرمایه ، استقلا لیت  خود کفائی ملی را از بین برده و وابستگی کشور هارا به سرمایه بیشتر میکند . تنها کشور مالزی که راه مستقلانة بدون صندو ق بین المللی پول را در پیش گرفته از رشد اقتصادی خوبی بر خودار است .  اما بنا برتاًثیر جا نبی اقتصاد کشور های طرف معامله  نمی تواند از بحران جلو گیری کند . در برابر کشور های که منافع سرمایه را تابع منافع ملی دانسته معامله مینمایند بدون در نظر داشت منافع عامه و خواست توده های آن کشور به توطئه و یا حملات تلافی جویانه متوسل میشوند . در ١٢اپریل ٢٠٠٢ ریس جمهوری انتخابی  ونزوئلا توسط کودتای نظامی از طرفداران امریکا برکنار وبه زندان افگنده شد با عجله قرار گذارش ١٣ اپریل ٢٠٠٢  واشنگتن پست « دیروز دولت بوش رئيس جمهور پیشین ونزئلا هوگو چاوز را در باره رخداد های که به بر کناری او به وسیلهً ارتش ملی انجامید محکوم شناخت و این رخداد را یک دیگر گو نی نامید و نه یک کودتا ، مقامات رسمی میگویند بر کناری چاوز یک خواست ملت ونزئلا بوده است ».

در حا لیکه بر اثر مظاهرات سرتاسری توده های طرفدار اصلاحات ریس جمهور بعد از دو روز کودتا به شکست انجامیده و چاوز آزاد شد  . روسای ١٩ کشور امریکا ی لاتین کودتا را خلاف قانون و دموکراسی در کشور ونزوئلا دانسته محکوم کردند  . هوگو چاوز در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری از جملهً١٣١ کرسی پارلمان ١٢٠ کرسی را بدست آورد ، بر اساس تصویب قانون جدید حق امتیاز شرکت های داخلی را از ٧.١٦فیصد به ٣٠  فیصد افزایش داد ، برعلاوه در طرحهای مشترک سرمایه گذاری خارجی باید اکثریت سهام را شرکت نفت ونزوئلا داشته باشد تولید نفت را مطابق سهمیة اوپک عیار نمود تا از فروش آزاد و ارزان  نفت به امریکا جلو گری شود . همچنان چاوز میخواهد تا اتحادیة را به اشتراک کشور های امریکا لاتین  جهت جلو گیری ازغارت موسسات جهانی استعمار نوین و بخصوص امریکا ، مکسیکو ، وکانادا بوجود آورد . راز   ا صلی کودتا وماهیت احترام به دموکراسی توسط رهبر و پیشگام آن امریکا درینجاست . هنوز تلاشهای  جدی برای سرنگونی دولت قانونی چاوز توسط امریکا در جریان است . 

    کنفرانس بین المللی«در بارۀتامین مالی توسعة سازمان ملل متحد» در مکسیکودر سال گذشته نتوانست راه حل مشخصی را در زمینة توسعه جهانی برای نجات دو سوم بشریت (چارمیلیار نفر) از فقر و بد بختی دریابند .

کشور های اشتراک کننده وعده کمک به ملل فقیر را داده ، اما در عمل دیده شده که این وعده ها اکثراً تو خالی از آب برآمده است .تجارت آزاد و سرمایه بدون مرز و بدون گمرک که هدف اساسی این شعار جدید متروپول صدور سرمایه و کالا و دریافت بازار فروش محصولات در سایر کشور ها میباشد . در چارچوب تجارت جهانی بخاطر بمحاصره کشاندن کشور های فقیر قوانین و مقررات ویژهَ را در مورد صادرات آنها وضع نموده تا مجبوراً تحت فشار های اقتصادی کشور های غنی تن به شمولیت به این سازمان استعماری بدهید . بتاریخ ٢٦ دسامبر ٢٠٠٢ در دوحه مرکز قطر مذاکرات سازمان تجارت جهانی تدویر یافت . پیشنهاد های جالبی منجمله برای کمک به موقعیت کشور های در حال توسعه در سازمان مطرح  شد .

ازجمله ایالات متحده بااین پیشنهاد که« تعرفه بر واردات کالا های صنعتی باید تا سال ٢٠١٥ بطور کامل از بین برده شود . »    به استقبال کشور های عضو ، بویژه کشور های در حال توسعه مواجه نشد . عدم توازن در تولیدات صنعتی بین کشور های در حال توسعه  و کشور های صنعتی جهان و لغو تعرفه گمرکی برای کشور های در حال توسعه که قلم مهم و درشت بودجوی این کشور ها به آن وابستگی دارد از بین رفته ، و عدم توازن واردات و صادرات باعث فرار اسعار ملی و از جانب دیگر موسسات و صنایع نوپا این کشور ها در رقابت بازار در برابر کالا های کشورهای صنعتی که از قدرت مالی و دست آورد های تخنالوژی معاصر برخورداراند شکست خورده و از بین میروند  . کشور های در حال توسعه به بازار فروش، استخدام ارزان نیروی بشری وغارت ذخایر طبیعی و سرمایة داخلی شان توسط انحصارات مبدل میگردد . 

 ٢_ بخش ایدئولوژک : ایدئولوژی بصورت نا محسوس ،و آرام نقش اساسی را در انحراف اذهان توده ها ی گرسنة تحت استعمار جدید ودر بند کشیده شده با وسایل و راه های مختلف از درک حقایق درونی اهداف سرمایه جلوگیری بعمل  میآورند . از جمله ایالات متحده امریکا با داشتن امکانات بزرگی مالی با همکاری فعال دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی و وسایل ارتباط جمعی که توسط جمعی از روزنامه نگاران غربی پیشبرده میشود، یک صنعت کامل هدایت افکار (انحصاری) را بوجود آورده اند . تا دنیا را متقاعد سازند که سیاست جهانی شدن لیبرالی در نهایت خوشبختی بشریت را به ارمغان خواهد آورد . نظریه پردازان با احاطه بر ا طلاع رسانی و در سایه ی بی خبری مردم تحت انقیاد ، سیستمی را که میتوان استبداد دلپذیر نامید، ایجاد کرده اند . این نوع تاثیر گذاری بعد از ١١ سپتامبر با به وجود آمدن دفتر القأ ونفوذ استراتیژیک توسط پنتاگون اولویتی دوباره یافت . این دفتر مسئول انتشار ا طلاعات غیر واقعی بمنظور «تاثیر بر افکارعمومی و رهبران سیاسی کشورهای دوست و دشمن است »

همانند سیاه ترین سالهای دوران جنگ سرد ، نوعی دستگاهی تبلیغات و انحراف ا طلاعات بوجود آمد . که مسئول ساخت و پرداز دروغ  رسمی است که مشابه آن در رژیم های دیکتاتوری نیز متداول بوده است . بلاخره این رسوائی چنان آشکار شد که دفتر مزبور در فیبروری ٢٠٠٢ مجبور شد رسمأ به کار خویش پایان دهید .

٣_ بخش سیاسی (نظامی) :جملة خوبی بعد از خروج انگلیسها در میان مردم ما بجا مانده است . انگلیس ها برای کشور های ضعیف پیشنهاد یک قطعه زمین برابر پوست گاو میکرد بعد از بدست آوردن ،  آن پوست گاو را چنان ریزه تسمه میکرد که برابر دورادور سرحدات کشور شده بعد ازآن ادعای مالکیت بر آن کشور میکرد . بریتانیا در اوج قدرت سرمایه داری در قرن ١٩ بریک امپراتوری عظیم استعماری حاکمیت داشت . تسلط آن توسط دستگاه بزرگی نظامی در سراسر جهان تأمین میشد .  این مراکز نظامی در ٣٥ کشور جهان گسترش یافت .  بعد از سقوط امپراتوری بریتانیا  در اوائل قرن بیستم بلا فاصله بعد از جنگ جهانی دوم این پایگاه ها طور قابل ملاحظة کاهش یافت . ایالات متحده امریکا که یکی از برنده گان جنگ دوم جهانی بود و پایگاه های آن بشکل گسترده در تمام ابحار و قاره ها در دو هزار منطقه به تعداد ٣٠ هزارتأسیسات در ١٠٠ کشور جهان از قطب شمال تا جنوب و از شرق تا غرب توسعه یافته بود به گفتةآقائی بیکر مشاور عالی معاون ستاد ارتش امریکا «از انحصار  اتمی امریکا که بگذریم هیچ نماد از نظر جهانی شناخته شده ی دیگر برای نشان دادن مقام قدرتی امریکا جز شبکه نظامی خارجی اش وجود نداشت » امریکا این پایگاه ها را بخاطر منافع استعماری بعدی خویش و گسترش ساحة نفوذ و منافع مادی اش نه نتها حفظ بلکه بفکرتوسعه آن برآمد . هری ترومن ریس جمهور امریکا در کنفرا نس پتسدام در ٧ اوت ١٩٤٥ گفت «  گرچه         ا یالات متحده خواهان هیچگونه سود یا امتیاز خود خواهانه ای ازین جنگ نیست ، اما پایگاه های نظامی لازم برای پشتیبانی کامل از منافع خود و صلح جهانی راحفظ خواهیم کرد . آن پایگاه ها را که متخصصین نظامی ما برای محافظت از خودمان لازم تشخیص  دهند به دست خواهیم آورد . ماآنها را از طریق توافقات سازگار با منشور سازمان ملل بدست میآوریم . »  با استفاده از پایگاه های فوق که به شکل وسیعی آن گسترده  شده بود در جنگ کره جنوبی و ویتنام برای سرکوب جنبش های مردمی استفاده شده وروبه افزایش گذاشت .

 قابل تذکراست که این پایگاه های نظامی اکثراً از طریق جنگ بدست آمده است . طور مثال پابگاه دریائی گوانتانامو واقع در جزیره کوبا در جنگ با اسپانیا تصاحب گردید و در بدل اجاره نا چیزی به تصرف رسمی امریکا درآمد . اما مدت اجاره آن نامحدوداست . طبق قرارداد، اختیارات امریکا براین پایگاه ، تازمان که اجاره نا چیز آن پرداخت شود ، فقط بر رضایت طرفین پایان خواهد یافت . این مقاوله حق امریکا در استفاده ازین پایگاه را دایمی میسازد با وجود اینکه دولت جدید کوبا بارها مطالبه تخلیة آنرا نموده و امریکا بدون آنکه خواست مردم و دولت کوبا را در نظر داشته باشد ازآن بحیث زندان «حقوق بشر» استفاده برده و اجارۀ آنرابه دولت کوبا نمیپردازد . میتوان از سایر پایگاههای نظامی تصرف شده توسط امریکا در جزیره اوکیناوا جاپان ،  کوریا جنوبی  در جنگ ویتنام در کشورها همسایه آن ، جنگ خلیج فارس (عربستان سعودی ، قطر ، کویت ، عمان ، دیگوگارسیا ) و در جنگ افغانستان وغیره نام برد . امریکا زمانی که تحت انگیزهَ پایگاهی را تحت ا شغال درآورد حاضر به تخلیة آن نبوده و انگیزهَ های بعدی را پیش کش میکند .  پایگاه های قبلی بر اساس جلوگیری از کمونیسم درسایرکشورها ایجاد شده بود . اما بعد از فروپاشی اتحاد شوروی این پایگاه ها بخاطر حفظ و تحکیم حاکمیت امریکا بر سایر ملل تحکیم و انکشاف میآبد  . بعدازحادثه  ١١ دسامبر ایالات متحده برای استقرار ٦٠ هزار نیروی نظامی در افغانستان، پاکستان، تاجگستان ، ازبکستان و قرغیزستان ، بلغاریا ، آذربایجان و ترکیه  بر علاوه پایگاه های منطقه مستقر نموده است. 

      این مسئله از نظر ژئو پلیتیک و جغرافیائی نظامی استقرار پایگاه های جدید در خاور میانه ، آسیا جنوبی ، امریکائی لاتین و منطقة کارائب از سال ١٩٩٠ بعد از جنگ خلیج فارس ، جنگ افغانستان را باید به مثابه اعمال مجدد قدرت سرمایة انحصاری و نظامی مستقیم دولت امریکا در مناطقی دید که این قدرت تا حدودی کاهش یافته بود  . گسترش این پایگاه ها نظامی درآسیای میانه بدو هدف نظامی واقتصادی رابطه ای نزدیک دارد .

اول - به محاصره کشاندن  چین ، کوریا شمالی ایران و روسیه ، دوم گسترش قدرت نظامی ایالات متحده در آسیا مرکزی تصاحب کامل منابع نفتی  (٦ فیصد کل نفت جهان ) و گاز(٣٠ فیصد  کل گاز جهان ) کشور های جدا شده از اتحاد شوروی و سایر منابع طبیعی از جمله ذخایر بزرگ یورانیوم و طلا وغیره میباشد . که این آرمان تصاحب ذخایر بزرگ طبیعی فعلاً به یک واقعت عینی بعد از امضا قرارداد توسط کشور های ترکمستان ، افغانستان ، و پاکستان تحقق یافت . ایالات امریکا در کوشش برای حفظ یک اقتصادی امپریالیستی بدون کنترول سیاسی رسمی بر حاکمیت ارضی دولت ها این پایگاه ها را برای اعمال فشار علیه آن کشور های به کار برده است که در صدد بوده اند ،  یا خود را بطور کامل ازاین دایره امپریالیستی جدا کنند و یا تلاش کرده اند مسیر مستقل برای سرنوشت اقتصادی، اجتماعی خود در پیش گیرند .  مسیری که امریکا آنرا تهدیدی برای منافع خود تلقی میکند و بدون استقرار این پایگاه های نظامی وآمادگی کامل برای سرکوب جنشهای آزادیبخش و ملی نمیواند منافع استعماری خویش را در سراسر جهان حفظ کند . در حال حاضر بهترین انگیزه گسترش ومداخله در امور کشور ها و  سرکوب مخالفین و آزادی خواهان ( مانند خلق فلسطین )، عراق تحت نام تروزیزم بین المللی دست امریکا و رژیم های استبدادی متحد آنرا در سراسر جهان باز نگه خواهند داشت . گسترش و جهانی شدن قدرت نظامی امریکا متبلور ، گسترش انحصارات چند ملیتی و پهن شدن آن در سراسر جهان جهت استفادۀ بی رحمانه و غیر انسانی از منابع مادی ، انسانی همه  کشور ها به نفع سرمایه خودی است . ما شاهد خونین ترین جنگ ها در طی سه دهه در کشور های آنگولا ،سیرالیون و جمهوری دموکراتیک کنگو که توسط مافیا الماس کشور های سرمایه داری بخصوص امریکا تمویل(تجهیزات نظامی ) و ادامه یافته که بنام «الماس خونین »شهرت یافته بوده ایم .

دموکراسی و آزادی که فعلاً اهالی کشور های غربی بدان نائل آمده اند .  نتیجة مبارزات پیگر وطولانی توده ها در طول زمان پیدایش جامعة سرمایه داری با قربانی بی باک آزادی خواهان از استبداد بوده است . نقش مهمی را انقلاب کبیر فرانسه و مبارزات روشنگران اروپا چون ژان ژاک روسو ،ولتر، مانتسکیو وهزاران دیگر در قرن ١٨ با شمشیر قلم آغاز نمودند .  که این مبارزات توسط سایر مبارزین دموکراسی تعقیب و دموکراسی موجود درطول زمان به حاکمیت سرمایه تحمیل شده است . طور مثال حق رای به  زنان کانادا  در سال ١٩١٨ برای زنان فرانسه ١٩٤٤ و برای زنان سویس ١٩٧٢ داده شده است . بنیاد گذاران دموکراسی و آزادی پایه های دموکراسی را بر سه ا صل بنا نهادند .

١- سازماندهی مناسب برای تساوی حقوی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بادر نظر داشت عدالت اجتماعی . 

٢- معتقد به آزادی فرد و ارزش افراد .

٣- وحدت و هماهنگی در سازمانها و انجمن ها با مشروعیت رقابت آزاد بدون در خطر افتیدن وحدت اجتماع کار خود را انجام دهند . در سه ا صل فوق محوری ترین آن تأمین تساوی حقوق اقتصادی است . همه افراد دارائی حقوق مساوی استفاده از مزایائی منابع طبیعی کشوررا داشته تا زمینه های مساعد برای تقویت روحی و معنوی انسان در فراکیری علوم ، دانش و تخنالوژی معاصر و خدمات اجتماعی مساعد شود . در غیر آن برای تأمین احتیاجات زندگی مجبوراً انسان تن به بردگی و شاقه ترین کار خواهند داد تا زنده بماند . بر اساس احصائیه سازمان های حقوق بشر در سال ٢٠٠٢ رسماً٢٧ میلیون برده در جهان وجود دارد که مصروف شاقه ترین کارها مانند کار در معادن ، مزارع و فحشا در کلپهای کشور های سرمایه و کشورهای خلیج فارس اند . کمتر کسی شک دارند که اهرم قدرت بصورت دایمی در احزاب ، حکومات ،و پارلمان ها در اختیار سرمایه نباشد . بعد از بوجود آمدن سازمان ملل متحد (که همین حالا به بازیچه امریکا مبدل شده است ) کنوانسیونها و سازمان های وابسته به سازمان ملل در رابطه به حقوق اجتماعی ، اقتصادی ، مدنی و آزادی انسان ، میحط زیست ، حیوانات بوجود آمد و قسماً نقش مهمی را در حفظ و تقویت دموکراسی و عدم رعایت مصوبات فوق توسط کشورها افشا و زیر فشار ذهنیت عامه قرار داده ، و مجبور به اجرائی آن اکثراً شده است  . دموکراسی تا آنجا مورد قبول انحصارات چند ملیتی است که مانع استثمار آرام آن نگردد در غیر آن مورد حمایت و پشتیبادی قرارنخواهد گرفت . بناًتوسعه و پایداری دموکراسی هشیاری و اتحاد همگانی مردم و روشنفکران پیشرو جوامع وابستگی کامل دارند. تا متداوم پروسه را تعقیب و نگذارند تا انحصارات سرمایه با لجام گسستگی کامل ملل را زیر فشار نظامی قرار داده و تحت نام دموکراسی ثروت های آنان را غارت نمایند که دمی مثال بخاطر داشتن سومین ذخایر بزرگی نفتی چهان عراق مورد هجوم نظامی امریکا بدون ارائه کوچکترین دلایل قانع کننده و خلاف خواست بشریت و ا صول دموکراسی و سازمان ملل قرار گرفته است . و باور دارم که این نه اولین ونه آخرین تجاوز متروپول به یک کشور مستقل خواهد بود حتی امپراتوری امریکا در آینده روسای جمهور و رهبران کشور های جهان را با این پایگاه های نظامی گسترده در سراسر جهان تعین خواهد کرد . در غیر آن سرنوشت رهبران سرکش چون جنرال نوریگا ، عراق، ،سالوادورآلنده وغیره در انتظار شان خواهند بود .      پایان

 

                                                      ***********

بالا

 

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً شانزده               نومبر  2005