کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 

نامـــــــــه

 

سراينده: Anand Bakhshi
 

برگردان: صبورالله سياه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

 

نامه آمده است

نامه از وطن رسيده است

پس از ديرها،

            خاک وطن به ياد ما بيوطنها آمده است

 

در بالا نام من نوشته شده و به دنبالش اين پيام:

 

"اي رفته به ديار بيگانه!

اي که ديگر هواي برگشت به خانه را نداري!

 

هفت اقيانوس را پشت سر گذشتاندي

ما را زنده و زار به دست مرگ سپردي

رشته هاي خون را گسستي

اشک را در چشمها مان رها کرده رفتي

 

کم ميخوريم

اندک ميخوابيم

بسيار زياد گريه ميکنيم

 

کوچه هاي شهر خوار شده اند

غنچه هاي باغ خار شده اند

 

بادهاي بهاري ميگويند:

تو ما را فراموش کرده اي

ولي ما از يادت نکاسته ايم

 

بي تو، هنگامي که ديوالي فراميرسد

آنچه ميسوزد چراغ نيست، دل است دل

بي تو، هنگامي که جشن هولي فراميرسد

از لولهء "رنگ افشان"، گلوله بيرون ميپرد

 

درخت "انجير مقدس" پژمرد

چشمه خشکيد

خانه مانند "آتشگاه آدمسوزي" شد

 

کاشتها درو شدند

جشن ويساکي هم رسيد

تنها و تنها تويي که نمي آيي

 

پيشترها که نامه مينوشتي

چهره ات در کاغذ ديده ميشد

اينک آن "ديدار" نيز از ما دريغ شده است

و اين "افسانه" نيز به پايان رسيده است

 

هنگامي که خواهرت پشت بخت ميرفت

ديدگانش راه ترا ميجست

 

من پدرم؛ غم مرا نداشته باش

روزگار مادرت بسيار خراب است

همسرت از بس کار سنگين ميکند

چهره اش به بيوه ها ميماند

 

دالر فراوان کمايي کرده اي

[کشش] همين دالر بود که ديارت را رها کردي

 

بيا خاک بيگانه را بگذار و برگرد!

بيا! پرندهء من! قفس را بشکن و برگرد!

 

بيا که زندگي کوتاه کوتاه است

بيا! در خانهء خود ما هم نان پيدا ميشود..."

 

نامه آمده است

نامه از وطن رسيده است

پس از ديرها،

            خاک وطن به ياد ما بيوطنها آمده است

 

[][]

هند، 1986

 

اشاره ها

 

1) آنند بخشي يکي از چند سرودپرداز نام آور هندوستان است. او در 21 جولاي 1930 در راولپندي (پاکستان) چشم به جهان کشود، تنها هشت سال آموزش ديد، سالهايي را در ارتش سپري کرد، و چهل و چهار سال پسين زندگيش را به سرايش شعر و گاه آوازخواني در هند پرداخت. آنند بخشي با به جا گذاشتن بيشتر از پنجهزار سرود و چند آهنگ، در 30 مارچ 2002 جان سپرد.

 

2) "نامه" که لکشمي کانت پياري لال آهنگش را ساخته و پنکج ادهاس آن را خوانده، در ميان "صد آهنگ پرآوازهء هندوستان در هزاره دوم" برگزيده شده است.

 

3) ديوالي، هولي و ويساکي از سوي باورمندان هندو و سکهـ هم در هندوستان و هم در برونمرزها با شکوه ويژه برگزار ميشوند. براي آگاهي بيشتر در پيرامون اين جشنها و ميله ها ميتوان رو آورد به نوشته هاي گوگل چند ککر، ايشر داس و صبورالله سياه سنگ در www.kabulnath.de

 

4) تا يافتن برابرنهاد بهتر، "لولهء رنگ افشان" را به جاي واژهء هندي "پيچکاري" که ابزار پاشاندن رنگ در جشن هولي از ساختمان استوانه مانند است، پيشنهاد ميکنم.

 

5) "پيپل" يا "انجير مقدس" به همان درختي که سيدهارتا گائوتاما در سايهء آن بودا شد، گفته ميشود. اين درخت را نماد خوشبختي خانواده، همدلي و باهمي نيز ميدانند.

 

6) "شمشان" در مصراع "گهر شمشان کا بنا نمونه"، اشاره يي است به جايگاه سوزاندن مردگان هندو و نمادي براي جغرافياي مرگ. "آتشگاه آدمسوزي" پيوندي با "کورهء آدمسوزي" نازي ندارد.

 

7) در برگردان مصراع "ختم هوا يه کهيل بهي اب تو"، کاربرد "افسانه" به جاي واژهء "بازي" (کهيل) را درستتر ميدانم. "بازي" در فارسي، اندکي بار معنايي منفي دارد، در حالي که آنند بخشي از ناگواري پايان يافتن يک خيال خوشايند (آشکار شدن چهرهء فرزند در نامه اش) ياد ميکند.

 

8) براي پاسداري از هواي اين شعر، پيشنهاد ميکنم "دالر" که نماد روشنتر زراندوزي در ديار بيگانه است، به جاي واژهء هندي "پيسه" يا برابرنهاد "پول" گذاشته شود.

 

9) شعر هندي "نامه" در کنار عکسهاي آنند بخشي و پنکج ادهاس به چشم ميخورد.

 

[][]

س س

کانادا، بيستم دسمبر 2005

 

(براي شنيدن آهنگ اينجا را کليک کنيد.)

 

                                                                                   ***********

بالا

 

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً بيستم           جنوری 2006