همدلان کابل ناتهـ


دریچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

داکتر اکرم عثمان

استاد عبدالرحمان پژواک

شاعر توانا، مترجمی بزرگ، مبارزی دلیر و دولتمرد میهن پرست

 

هموطن اندیشمند جناب ایشور داس مسوول «وب سایت کابل ناتهـ» به سایقه حب وطن از من خواست که به مناسبت دهمین سال وفات بزرگمرد فرهنگ و سیاست کشورما شادروان عبدالرحمان پژواک مطلبی بنویسم.

قبول این ماموریت خطیر برایم تکادهنده بود. از سویی ارادت بیکرانم به آن شخصیت بزرگ که از نوجوانی تا دم حاضر هادی و سرمشق غیر مستقیم بود ترغیم میکرد که دست به قلم ببرم و مراتب اخلاص و ارادتم را نثار روان بزرگش بکنم و از سوی دیگر نظر کردن به آن قامت افراخته و نام بلندش تیرپشتم را میلرزاند و زنهارم میداد که نباید پا از گلیمم فراتر بگذارم.

به هررنگ دل به دریا زدم و از شمار صدها صفات جلیلی که در منش و کنش و قلم و قدم آن شخصیت جهانی جمع شده بودند به بازنویسی یادکرد هایی بسنده کنم که از ذهن و زبان ارداتمندان صاحبنامش تراویده بود.

«پتروس پتروس غالی» سرمنشی سازمان ملل در نیمهء دوم دههء اخیر قرن بیستم در حق پژواک چین نوشته بود. وی برای کشورش افغانستان و برای مؤسسه ملل متحد به عنوان یک شخصیت ممتاز، سفیر و نمایندهً دایمی کشورش از سال 1958 به کار آغاز کرد.

ما او را به مثابهً یک انسان دارای مهارت و استعداد های گوناگون به یاد خواهیم آورد: به حیث یک شاگرد طب، یک شاعر، یک روزنامه نگار، یک دانشمند و یک سیاستمدار یاد خواهیم کرد که با لیاقت و کفایت به نفع جهان و کشورش خدمت کرد و هر دو، ازاین مساعی وی مستفید شدند.

سفیر پژواک با تحقیق و مطالعه در ساحهً کار و کارگر ملل متحد طی سال 1947 یکی از بنیادگذاران نظام خدمات ملکی این سازمان جهانی به شمار می آید. 15 جون 1995

جناب عتیق الله پژواک، رجل شناخته فرهنگی و سیاسی کشورما در زندگینامهء مشرح ومفصلی که بر کتاب «بانوی بلخ» شامل مجموعهء اشعار برادر ارشد شان عبدالرحمان پژواک نوشته اند، چنین آورده اند:

عبدالرحئمن پژواک در سال 1919 عیسوی در دامان شهر باستانی غزنه .... به دنیا آمد. خانوادهً پژواک در کنار «سرخرود» در سرخرود ننگرهار می زیست و چون روستازاده گان دیگر به شغل دهقانی، زمین داری، باغداری و مالداری مشغول بود و از لحاظ قوم به قوم «معروف خیل» مربوط است.... آبا و اجداد پژواک که اکثرأ خود از علمای جید به شمار میرفتند حسب معمول در حجره و دیرهً خود به شغل تدریس نیز مشغول بودند.

یکی از سوانح نگاران انگلیسی در مجلهً Diplomatist مؤرخ اکتوبر 1977 می نگارد:

«پژواک از 14 تا 18 سالگی آثار و اشعار بزرگان عالم اسلام را مطالعه کرده که در اعتلای ذوق ادبی و افکار فلسفی او مؤثر افتاد. او در چهارده سالگی بخش های از کلام الله مجید را از بر کرد و خود بر آن است که چنان توفیقی از فیض حافظهً نیرومندش بوده است.»

به گفت غلام حضرت کوشان یکی از ارادتمندان شادروان پژواک:

شادروان عبدالرحئمن پژواک کتات «عروج بارکزائیان» تألیف (ادوارد الایتسس پیرس) را با اشتراک فاضل دانشمند محمد عثمان صدقی ترجمه و نشر نمود..... او در ریاست مستقل مطبوعات اول به حیث مدیر شعبهء دوم مدیریت عمومی نشرات، بعدأ به حیث مدیر مسوول روزنامهء «اصلاح» انتخاب شد و بعد از چندی مدیرعمومی «پشتوتولنه» که قبلا هم عضویت آنرا داشت مقرر شد.

پژواک در دوران ماموریت های سیاسی اش پیوسته از آرشیف های معتبر تاریخی و سیاسی آن کشور ها بهره گرفت و رفته رفته کارشناس آن آرشیف ها شد.

او با زبان ظریف طنز گاهی ارباب اقتدار را با نیش زبان به مسخره میگرفت و میگفت: حکومتهای زمان من، خسران مردم خود هستند. مردم خود را به غلامی قبول می کنند! ویا: امروز قانون اساسی کشور را خواندم شهکار است!

پژواک بار ها بار ها مشاغل ماموریت های سیاسی مهمی بود تا اینکه به حیث یک دیپلومات ورزیده در بیشتر کنفرانس های بین المللی و منطقوی استعداد سیاسی اش را به اثبات رسانید. در1958 اولأ به حیث وزیر مختار و بعدأ برتبهء سفیر کبیر و نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل متحد تعیین گردید و چهارده سال در این مقام خدمت کرد.

سرانجام شادروان پژواک به حیث رئیس بیست و یکمین اسامبلهء عمومی آن سازمان انتخاب شد و به شهرت جهانی رسید.

از آن پس پژواک چندین بار عهده دار سفارتخانه های افغانستان در کشور های مختلف شد و در تمام این دوران، کارِ سرایش شعر و نگارش آثار تحقیقی را از یاد نبرد و تألیفات ارجمندی از خود به یادگار گذاشت.

شادروان پژواک بعد از کودتای ثور به کابل برگشت و به دستور حفیظ الله امین محکوم به حبس خانگی گردید و در زمان ببرک کارمل راهیی دهلی شد و مبارزه بخاطر اعادهً استقلال وطنش را از سرگرفت.

در بارهً این ابرمرد تاریخ فرهنگ و ثقافت وطن ما هرچه بنویسیم بازهم کم گفته ایم. نسل فرازجو و جوان ما باید برای بازشناسی افکار و آثار شادروان پژواک تصمیم جدی اتخاز کند و آن اوراق زرین و ماندگار را با دقت و امعان نظر بخوانند تا دریابند که راه درست وطن اندیشی چه می باشد و استاد عبدالرحمان پژواک مصدر چه خدمات شایسته و شایانی به وطن و هموطنانش شده است.

بهشت برین جایش باد که از مفاخر و سروران مهین ما بود.

 

دروازهً کابل

 

سال اول                   شماره ششم           ماه جون       2005