کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ


دريچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

داکتر اکرم عثمان

 

نفت یا امحای سلاحهای کشتار جمعی!؟

 

 

جورج دبلیوبوش رئیس جمهور ایالات متحده امریکا در یکی از سخرانی هایش گفته بود: "هرکه با ما نیست، با تروریسم است!"

این سخن تنها یک اخطار نیست بلکه یک اعلان جنگ است.

در جهان، کشور ها و افراد زیادی وجود دارند که نه با تروریسم هستند و نه با ایالات متحدهً امریکا. بوش آنها را متهم به تروریست بودن میکند.

میدانیم که تروریسم در تمام اشکال و انواع آن یک عمل زیشت و غیر انسانیست و تروریست کسی را میدانیم که در کار آدم کشتن پابند هیچ قاعده و قانونی نباشد و به جای مقابلهء مستقیم با دشمن بیگناهان غیردخیل به مسأله را هدف قرار دهد.

به فکر ما این عمل یک انحراف ذهنی و حتا یک بیماری روانیست. تروریست ها چه در سطح افراد، چه در سطح گروه های سیاسی و مذهبی و چه در سطح دولتها یک سان عمل میکنند. به خاطر ابراز نفرت از امریکا مرکز تجارت جهانی را منهدم می کنند و سه هزار نفر آدم بیگناه را به قتل میرسانند. گروه های تروریست اسلامی در کشمیر، جزیره بالی اندونیزیا و تونس هوتلها را منفجر می کنند و جهانگردهای اروپایی، امریکایی و آسترالیایی را می کشند.

بالمقابل دولت اسرائیل به منظور گرفتن انتقام از سازمانهای ستیزه گر حماس، جهاد اسلامی و الاقضی خانه های فلسطینی هارا با بولدوزر ها ویران می کند. در حالیکه شرط ا نصاف آن است که نباید به خاطر گناه یک بم گذار انتحاری تمام خانواده او را به خاک و خون نشاند.

علم حقوق میگوید: جرم یک امر شخصیست وعواقب رفتار یک مجرم غیرقابل انتقال به منسوبان او می باشد. اما دولت اسرائیل به گونه دیگر عمل میکند. از دید شارون تخریب خانها و مصادرهً اموال تمام یک خانواده به خاطر خطای یکنفر مجاز می باشد و چنین برخوردی بی کم وکاست تروریسم دولتیست.

در مقیاس وسیع تر وقتیکه بوش میگوید: هرکه با ما نیست تروریست است و ما به خاطر امنیت اتباع امریکا حق داریم که تروریست ها را در تمام دنیا تعقیب و سرکوب کنیم! معنایش این است که رهبری ایالات متحده امریکا خیلی کم و هیچ به نورمهای پذیرفتهء جهانی توجه دارد و مانند شارون به بهانهء امنیت و منافع حیاتی امریکا به خود حق میدهد که بر دیگر کشورها تجاوز کند و آنها را اشغال نماید.

در چند ماه اخیر جورج دبلیوبوش موجودیت سلاحهای کشتار جمعی در عراق را خطری جدی برای تمام بشریت اعلام کرد و سرانجام حکومت صدام را برانداخت.

استدلال بوش این است که عراق هشت قطعنامهء شورای امنیت سازمان ملل متحد را نادیده گرفت و سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی اش را نابود نکرده بود، در حالیکه اسرائیل متحد آنکشور تا حال هفده قطعنامهء شورای امنیت را اجرا نکرده و هرگز با اعتراض بوش مقابل نشده است.

« بوش» آرئیل شارون تروریست معروف را که چند سال قبل در کمپ های صبرا و شتیلا در لبنان هشتصد نفر غیر نظامی را قتل عام کرد، طرف صالح و شایسته برای حل وفصل مسأله فلسطین تشخیص داده است در حالیکه یاسرعرفات رئیس منتخب مردم فلسطین را عنصری تروریست پرور تشخیص کرده بود هرگونه مذاکره با او را تحریم کرده بود.

به این صورت می بینیم که کابینهء نظامیگر بوش با مردم جهان با زبان زور حرف می زنند تا زبان حق.

گفتنی است که در سال ١۹۹١ در جنگ بین عراق و نیروهای اتحاد برهبری ایالات متحده امریکا نیروهای امریکایی تا چهل کیلومتری بغداد رسیدند اما از پیشرفت و عزل صدام خودداری کردند. نظر اکثر تحلیلگران سیاسی اینست که امریکا در آن وقت به عنصری ماجراجو و زورگو ضرورت داشت چه فقط دیکتاتوری چون صدام حسین میتوانست با خطاهای مکر سیاسی  بدست امریکا بهانه بدهد و آن دولت را برانگیزد تا روز تا روز نیروهایش را در خلیج فارس تقویت کند و مناطق نفت خیز خاورمیانه را زیر نظر داشته باشد.

بوش خوب میداند که نه عراق، نه ایران و نه کوریای شمالی هیچکدام توان آن را ندارند که امنیت امریکا به مخاطره انازند. حمله عراق نه بخاطر حقوق بشر و نه امحای سلاحهای کشتار جمعی بود، بوش مشتاق دستیابی به چاه های نفت آن کشور بود. پایان

 

                                                                      ***********

بالا

 

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً شانزده               نومبر  2005