کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

زهرا صور اسرافیل  

    

 
زن و آزادگی در اشعار مسرور نجیمی

 

 

تاریخ و ادبیات آن‌چنان گره‌خورده با هم هستند که نمی‌توان در بررسی متون ادبی از حوادث زمان آن گذشت و تحولات تاریخ آن را ندیده گرفت. در اشعار معاصر کشور نیز خاصتا از دوران مشروطه با تاثیر‌پذیری از تحولات تاریخی زمان خود و هم‌چنان تغییر و دگردیسی‌های ادبیات فارسی در سایر کشور‌های فارسی‌زبان سبب گردیده تا مفاهیم تازه‌ای در اشعار آن زمان وارد گردد. در اشعار معاصر عدالت‌خواهی اجتماعی، وطن‌پرستی و آزادی از مفاهیم اساسی اثار ادبی به جا مانده عصر خود شمرده می‌شود.
میر اسماعیل مسرور نجیمی‌ متولد سال ۱۳۰۳ یکی از شاعران و نویسندگان دوره‌ی بعد از مشروطه است که از وی پنج مجموعه‌ی شعری با عنوان‌های: اندیشه‌های شهر شعر (دفتر اول و دوم و سوم تحت همین عنوان) دفتر چهارم سروده‌های پرنیانی و سیر پرنیانی زندگی که آخرین مجموعه‌ی زنده یاد استاد مسرور می‌باشد به یادگار مانده است. هم‌چنین چندین نمایش‌نامه‌ چون: ثریا، بی‌خبری، سروش زندگی، ناهید که در آن زمان از پرطرفدارترین نمایش‌های تیاتر زنده‌ی روزگار خود بوده است.
شعر‌های ایشان گاه در برنامه‌ی حرف دل با دکلمه‌ی گویندگان وقت رادیو تلویزیون ملی به خوانش گرفته شده و هر شب نشر می‌گردید و گاه به‌‌صورت ترانه با صدای آوازخوانان روزگار خود جاودانه شد. ترانه‌ی «ساقی بده پیمانه‌ای تا خالی از خویشم کند» که با صدای احسان امان مردم آن را می‌شناسند، نشان می‌دهد که اشعار استاد مسرور در میان جوانان و نسل‌های بعد از او نیز مورد استقبال قرار می‌گیرد. وی در سال ۱۳۹۳/۱۱/۸ در شهر گوتنگن آلمان درگذشت.

 

در آثار قلمی ‌وی چه در نمایش‌نامه و چه در شعر عشق، اخلاق و انسانیت شالوده‌ی اصلی شعر‌های امیر سماعیل مسرور نجیمی ‌می‌باشد. پرداختن به موضوع عدالت اجتماعی، آزادی و میهن‌دوستی موضوعاتی است که در پنج دفتر به‌جا مانده از نجیمی ‌دیده می‌شود.
اما آنچه را که به‌طور متفاوت می‌توان در شعر‌های مسرور نجیمی ‌دنبال کرد و به آن اشاره داشت، موضوع آزادی، انسانیت و حقوق زنا‌ن است. چنان‌که در تمامی آثار به جا مانده از وی این موضوع مشهود می‌باشد.
در شعر مادر بیدار، دختر من، فرزندان دلیر و حال کنیزکی، زنان نقش کلیشه‌ای سایر شعر‌های همنسل مسرور نجیمی‌ که مدام در نقش مادر، معشوقه و همسر تداعی می‌شوند را ندارد. بلکه در اشعار او زنان هم‌تراز و دوشادوش مردان پاسداران اصلی میهن و فاعلین سرنوشت خود هستند. زنانی که با داشتن صفات زنانه و با پذیرش همان فزیک خود قادر هستند تا امور مملکت‌داری را همپای مردان روزگار خود پیش ببرند.
ترسیم چهره‌ای تازه از زنان در آن زمان کار جسورانه و مبتکرانه‌ای بوده که تاریخ در مورد ماندگاری آن به دیده قدر خواهد نگریست. آن‌جا که مردی تمام هستی خود را ثمره‌ی دستان زنی می‌بیند که او و سایر فرزندان را با غرور و خردمندی پرورش داده است. ایشان دفتر دوم خود را به مادرش تقدیم می‌دارد. و دفتر سوم خود را به همسر و فرزندانش که باز هم باریک بینی و ذهن دگر‌اندیش او در آغاز نام‌گیری از فرزندان ابتدا نام دختران و سپس نام فرزندان ذکور برده می‌شود. نکات مهم و ظرافتی که تنها می‌توان با تامل و تعمق در مجموعه‌های به‌جا مانده از مسرور نجیمی‌ پیدا کرد. کتاب‌هایی که نه تنها حرفی برای گفتن دارند بلکه دقت در ساختار و شکلیات مجموعه‌ی باقی مانده از ایشان برای مخاطب آگاه حرف‌های زیادی دارد.
در شعر «فرزندان دلیر» شاعر خطاب به فرزندان خود بدون در نظر گرفتن جنسیت از آن‌ها می‌خواهد که برای عدالت، آزادی و پاسداری از میهن و حقوق انسانی خود گام بردارند.
او دختران خود را با صفات‌ غیر‌صبوری و ایثارگری یاد می‌کند و تلویحا از آن‌ها می‌خواهد که مهندسین زندگی و سرنوشت خود و کشور خود باشند. چنان‌که او در این شعر دختران خود را چنین خطاب می‌کند:
بتو همرزم من نپتون،
بتو ای موجه آمون،
بتو ای نعره کهسار،
غریو آب دریاها!
سفارش می‌کنم، بر خیز و بپا شو، یکدمی ‌الان،
همین دم پرچم ملی وحدت را به‌دست خویش بالا کن!

بتو ای روح و جان من سهیلا دختر هوشیار‌؛
بتو ای رنگ الفت، جنبش آزادی پیکار‌؛
بتو ای ناله‌های آب،
بتو ای دخترم بشتاب‌،
بمثل آبشاران،
سر نگون کن عنصر ناپاک!
برای اعتلای خلق از صدق و صفا بر خیز،

بتو ای مغز پولادین، امیلیا دختر مسرور‌؛
بتو ای نسل شوریده، بکن این خانه را پر نور‌؛
بتو ای اختر تابان، بتو ای جرقه سوزان،
بتو ای ذره رخشان، به نام وحدت ملی،
بنا کن سازمان خلق میهن، بیدرنگ از ترس‌،
به مرز و بوم میهن بیرق توحید بالا کن‌!
در ادامه‌ی این شعر نیز همواره از صفاتی برای دختران یاد گردیده که تا اکنون نیز جزو صفات انحصار‌یافته‌ی مردان محسوب می‌شود. ایشان از صفات هم‌رزم، هم‌سنگر، انقلابی و عدالت‌خواه هم برای فرزندان مذکر و هم برای فرزندان مونث خود استفاده کرده و در جایی خطاب به همسر خویش نیز چنین می‌سراید:
ترا نورضیا گویم،
زن پر مغز و بیداری،
زن بیدار و پیکاری،
که فرزندان تو روزی:
شجاعانه، دلیرانه به‌دست آرند آزادی،
در آن آزادی ملی، لوای شاد بالا کن!
تاریخ (۱۳۴۸)
او در این شعر نه تنها از همسر خود به‌عنوان زن نیکو یاد می‌کند بلکه او را زن روشنگر و آزادمنشی می‌داند که حامی ‌فرزندان و مشوق آن‌ها در راه آزادی ملی می‌باشد و خشنودی را قرین شادی مردمان سرزمین خود دانسته و بر آن تا‌کید می‌ورزد.
جایگاه زن در اشعار استاد مسرور نجیمی آنقدر پررنگ است که نمی‌توان تفکیک و دوگانگی بینشی را در اشعار او نسبت به جایگاه زنان پیدا کرد و به نگاه انسانی او به زندگی برای لحظه‌ای شک نمود.
حریم خانواده و جامعه‌‌ هر دو زمینه‌ای برای رشد زن و احقاق حقوق برابری و مطالبات انسانی زنان است. وقتی او زنان خانواده را خطاب قرار می‌دهد نظیر مادر، همسر، دختر همواره می‌کوشد که از آن‌ها به‌عنوان انسان‌های آزاده، مستقل و خردمند یاد کند. او در اشعار خود برای زنان حصار نمی‌کشد بلکه حریم آن‌ها را پاس می‌دارد چنان‌که او در زندگی خود نیز راه ترقی و پیشرفت را برای فرزندان خود باز گذاشت و برای پیشرفت هر یک از آنان از حمایت‌های خود دریغ نورزید.
در شعر «رقاصه» (مجموعه سروده‌های پرنیانی) نیز شاعر وضعیت بد زندگی زنان را محصول اجتماع زنان خود می‌داند و چنین بیان می‌کند که‌:
به بزم عیش کامان رفته و با بخت نافرجام آخر در پشیمانی
فساد اجتماعی را سراسر فاش گردانی
چنین ای شاهد رویا
تو می‌رقصی، تو می‌رقصی‌؟!
در اکثر اشعار استاد مسرور سرنوشت زن و سرزمین با هم یکی هستند؛ یعنی هر دو باید آزاد مستقل و حاکم سرنوشت خود باشند. عدالت وحدت و سهم‌گیری زنان و مردان تنها راه رسیدن به وحدت ملی، تامین عدالت و خوشبختی انسان‌های سرزمین است.
در این دهر کهن صلح و صفای عام می‌خواهم
رئوس زندگانی بشر، خوشکام می‌خواهم
بدور از کینه‌توزی‌ها- سراسر مردم دنیا
بهم‌سازی و همنوعی همین پیغام می‌خواهم

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۲۵۷            سال  یــــــــــــازدهم                 دلو      ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی       اول فبوری   ۲۰۱۶