کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

شهباز ایرج

    

 
باغ انگور

 

 

 

نخواهم شد کسی که باغ انگور و زمین دارد
چه کم دارد کسی که مثل تو یک همنشین دارد؟

تو را دارد کسی که کهکشان زیر نگین دارد
تو را دارد کسی که آسمانی در زمین دارد

گرفتی هرچه را که داشتم خود را به من دادی
تو خورشیدی و خورشیدی که چشم ذره بین دارد

نگاهی دور از روی تو افگندم بر آیینه
نکردم باور اما راستی آیینه چین دارد؟

به زلف ات نیست بیجا اتهام کفر را بستن
پریشان از سیه روزی نگشت آن کس که دین دارد

به خود پیچید از درد و به ماران گفت: "ای ماران،
شما را هر یک از یاران من در آستین دارد"

مرا در خواب دریا برده بودی و نمی دانم
چرا آن خواب من تعبیرهای آتشین دارد.

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۲۵۶            سال  یــــــــــــازدهم                  جدی /دلو      ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی       شانزدهم جنوری    ۲۰۱۶