کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

زینت نور

    

 
"فقط باعشق..."

 

 


آیا می توانی
ستارگان را شمار کنی
قد درختان جنگل را اندازه بگیری
یا قدم بزنی وسعت عشق مرا
که سرزمینی ست افتاده از عرب تا عجم..
از ترک تا پارس…
و پادشاهان بزرگی بر آن حکمرانی می‌کنند
سرزمینی که شب‌ها زنان برهنه و ماه رویش
به بزم می‌روند تا برقصند شادمانه
و عاشقان مهربان شان را دیدار کنند
عاشقانی که سیاه‌ مستی می‌کنند
با آب انگورترش و سیب‌های سرخ رسیده
سرزمینی که نوجوانان با بازوان پیچیده
دخترکان عاشق را بغل می‌کنند
و سرودهای عاشقانه می‌خوانند
بی‌هیچ قید و بندی…
آنجایی که بیماران از مهر شفا می‌یابند
فقیران از دریا سکه تور می‌کنند…
نارفیقی، از پشت زخم نمی‌زد
کرکس‌ها، کرکس شکار می‌کنند
نهنگان،تمساح….
و ماهیان در عروسی بچه‌هایشان
بی‌ترس می‌رقصند …
آنجایی که تو به من نزدیک می‌شوی
و از دشت‌های تفتیده
چشمه‌های آب سرد،
فواره می‌زند..
آهوان مست، چشمان زیبایشان را
به من هدیه‌ می‌دهند
و شاهدخت خوشبختی تاج پر ازگل‌های سرخ را
بر سرم می‌گذارد…
و من در اوج خوش بختی...
صدای ریز و آهنگین مادرم می‌شنوم..
که می‌گوید..
«زندگی زیباست
…فقط با عشق… با عشق»

"زینت نور"




 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۴۹               سال  یــــــــــــازدهم                    میزان        ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی           اول اکتوبر     ۲۰۱۵