کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

 

    

 
حادثه کندز را کمی با دقت و تعمق کالبد شگافی کنیم

 

 

 


حال که احساسات ما در مورد سقوط کندز فروکش کرد و از مرحله قهرمان سازی ها و لذت بردن از جواب های دندان شکن فلان وکیل به فلان وکیل گذشتیم٬ وقت آن است که حادثه کندز را کمی با دقت و تعمق کالبد شگافی کنیم. در ذهن من چندین سوال است که امیدوارم هم رسانه های ما٬ هم سیاستگذاران و حکومت ما و هم مغز های متفکر ما برای آن جواب بیابند.

۱. چند شب پیش ظاهرا صد ها طالب از دروازه ها مختلف وارد شهر شدند و در ظرف چند ساعت تمام شهر کندز را تصرف کردند. در موجودیت یک اداره کلان ملکی و هزار ها نیروی نظامی اردو٬ پولیس و امنیت ملی جنگ کلانی در کندز رخ نداد. نیرو های دولتی فقط در ظرف چند ساعت شهر را تخلیه کردند و به بالاحصار و میدان هوایی کندز پناه بردند. شهر برای سه شبانه روز تحت تسلط اوباشان طالب قرار گرفت. هر چه جنایتی که بشریت تا هنوز آن را می شناسد صورت گرفت و در واقع یکی از عمده ترین شهر های افغانستان بدون تلفات نظامی و ایستاده گی مردمی در دست یک مشت طالب اجیر سقوط کرد.

سوال ها:

الف. آیا واقعا دولت ما از تراکم صد ها طالب در داخل و اطراف شهر کندز بی خبر بود؟ آیا سر کشیدن صد ها و یا شاید هزار ها طالب در شمال کشور که تقریبا تمام شهر های کلان را تهدید میکنند تصادفی است؟
ب. چطور امکان داشت که این همه نیروی نظامی یک مقاومت حد اقلی را در مقابل چند صد طالب به نمایش نگذارند؟
ج. چطور امکان داشت که تصرف یک شهر کلان افغانستان بدون تلفات قابل ملاحظه از هر دو طرف واقع شود؟

۲. سقوط کندز یک پیروزی نمادین برای طالبان بود. تا پیش از سقوط کندز مثلا من فکر میکردم که طالب یک گروه شورشی است که فقط ترس و وحشت ایجاد میکند ولی توانایی بالقوه برای سقوط نظام را ندارد. طالب یک شبه تبدیل به نیرویی شد که توانایی سقوط نظام را دارد. یعنی بعد از سقوط کندز طالبان ثابت ساختند که اگر خواسته باشند میتوانند یک شهر مهم را سقوط بدهند٬ نیرو های امنیتی را مجبور به عقب نشینی کنند و هر کاری که خواسته باشند انجام بدهند.

سوال ها

الف. آیا سقوط کندز پیروزی نظامی طالبان بود و یا دست های دیگری هم با آنها در سقوط کندز همکاری کردند. اگر کسانی دیگری با آنها همکاری کردند٬ چرا کردند و از این حادثه چی سودی بردند؟

ب. آیا طالبان قادر هستند یک شهر کلان دیگر مثلا جلال آباد و یا هرات و یا حتی کابل را٬ اگر چه برای مدت کوتاه٬ سقوط بدهند و بعد عقب نشینی کنند؟

ج. آیا در سقوط کندز واقعا مسایل قومی مطرح بود؟ اگر بود چی عواملی باعث شد تا کسی موجودیت طالب را بر حکومت ترجیح داده و باعث شود طالب شهر کندز را تصرف کند؟

د. آیا کندز یک هلمند دیگر شد؟ آیا طالبان پس از این میتوانند هر گاهی که خواسته باشند وارد شهر و ولسوالی های کندز شوند و برای مدتی حکومت را در آن سقوط بدهند؟

۳. نیرو های بین المللی مستقر در افغانستان در این حادثه تا زمانی نظاره گر بودند و شکست نیرو های مسلح را به چشم سر دیدند. نیرو های مسلح کشور بعد از کمک هوایی نیرو های بین المللی وارد عمل شدند و تا هنوز هم آهسته آهسته کندز را از وجود طالبان پاکسازی میکنند. ولی در عین حال تنها نیرو های دولتی در این جنگ شامل استند. نیرو های محلی و پولیس محلی کمترین نقش در بازپس گیری کندز داشته اند. اعزام نیرو های مردمی از سوی این و آن رهبر و فرمانده هم ظاهرا دروغ بوده است و هیچ نیروی محلی و جهادی در صحنه جنگ دیده نشده است.

سوالها

الف: آیا نیرو های مسلح افغانستان بدون کمک نیرو های بین المللی میتواند از شهر ها و ولایات دفاع مستقلانه کنند؟

ب. آیا اداره محلی کندز٬‌ نیرو های پولیس محلی و از آنچه به نام نیرو های مسلح غیر مسوول یاد آوری میشود واقعا جز مشکل استند. آیا واقعا انزجار یک قسمت مردم از اداره محلی و این نیرو ها پای طالب را به کندز کشید؟

ج: آیا وقت آن نرسیده که در چوکات پیمان استراتیژیک با ایالات متحده امریکا همکاری نیرو های بین المللی با نیرو های افغانی در مقابل تهاجم نیرو های بیگانه باز تعریف شود؟

د: هدف بعدی طالبان سقوط کدام شهر است؟ آیا طالبان قصد دارند هلمند و یا ارزگان یا فراه و یا هم میمنه را تصرف کنند؟ دولت واقعا برای جلوگیری از تصرف این شهر ها و شهر های دیگر توسط طالبان چی آماده گی دارد؟

خلص بگویم٬ اگر ما به حادثه کندز از دید استراتیژیک نبینیم و تنها با بحث های احساساتی و قومی آنرا خلاصه کنیم٬‌ احتمال عراق و سوریه شدن افغانستان خیلی زیاد است. یک کسی باید بحث استرتیژیک تری را در این مورد آغاز کند و ما به عمق این بدبختی پی ببریم. من بعد از سقوط کندز حتی در مورد کابل نگران هستم. نکند که یک صبح از خواب برخیزیم و بیرق سفید در چهارراهی عبدالحق آویزان باشد. باز آن بی آبی را با کدام آب بخریم؟ این بحث را باید با جدیت٬ تعمق و آینده نگری مدیریت کرد٬ نه با احساسات٬ قهرمان سازی های کاذب و فرار از واقعیت ها!!!
 

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۴۹               سال  یــــــــــــازدهم                    میزان        ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی           اول اکتوبر     ۲۰۱۵