کابل ناتهـ، داکتر اکرم عثمان خشونت علیه زنان

کابل ناتهـ   kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

داکتر اکرم عثمان

خشونت علیه زنان

 
 
 

 هفته گذشته مصادف به روز جهاني « پرهیز از خشونت علیه زنان » بود. در اقصي نقاط جهان با برگزاری محافل با شکوهی از چنان روزی  تجلیل به عمل آمد. اما در هیچ کجای عالم جانبداری از چنان تصمیمی در مقایسه با حال و احوال زنها در افغانستان حائز اهمیت چشمگیر، لموس و عبرت آموز نبود.

 

در جامعهء مرد سالار ما که همیشه نیروی فزیکی، ملاک تمیز و تشخیص قاعدهء حق بوده است و جنس زن که طبیعتأ از از زور بازوی کمتری برخوردار بوده است در چنان مقیاسی، مورد تبعیض و تحقیر فاحشی واقع شده و سهم ناچیزی از حقوق فردی و اجتماعی را برده اند.

 

علیرغم باور و اعتقاد ما به اعلامیهء جهانی حقوق بشر، در عمل چنانکه سزاوار است عناصر تشکیل دهندهء حاکمیت، بخصوص مجریان قدرت سیاسی اعم از پارلمان، قضا و حکومت هیچکدام ارج چندانی به ارزش های مندرج در آن اعلامیه نگذاشته اند و آنرا عمدتا در لفظ و کلمات بالا کشیده اند.

 

قراریکه خبرداریم از بدو تاسیس حکومت حاضر مبتنی بر تصامیم کنفرانس بن، اقدامات منفی و مثبت زیادی در مورد زنها صورت گرفته است. از اقدامات مثبت یکی اینکه در پویهء انحطاط تدریجی موقع اجتماعی زن در کشورما ـ بخصوص در دوران سلطهء طالبها ـ  بار ديگر رفع حجاب صورت گرفت و به زنها اجازه داده شد که در ادارات و کارخانها به کار بپردازند ـ هرچند حضور آنها در موسسات مدنی بسیار بیرنگ بود، مع الوصف به مراتب بهتر از روزگاری بود که طالبها زنها را در ستدیوم ورزشی کابل اعدام میکردند و یا ماموران امر به معروف و نهی از منکر! زنهای برقع پوش را در ملاء عام لگد باران و شلاق باران میکردند.

 

اکنون هم در موارد مشخصی زنها به شکنجه های غیرانسانی و شرف شکنی مقابل می شوند. از جمله در زندانها مورد تجاوز جنسی زندانبانها روبرو میشوند، کماکان در محاکم، ادارات دولتی و تصدی های اقتصادی با شیوه های برخورد تبعیض آمیز طرف واقع میشوند.

 

در صغارت، حتی در سنین ٩ ساله و ١٠ ساله به حجله میروند و در ولایات، نیم یک انسان کامل شمرده میشوند و هنگام تقسیم ارث از مناصفهء میراث بهره مند میگردند. هنگام شهادت در دادگاه ها چهار شاهد زن برابر با دو نفر شاهد مرد تلقی میشوند.

 

از همه دردانگیزتر اینکه به خاطرازدواجهای اجباری و اجحاف مردان خانواده به همسران و دختران شان، کثیری از زنها ناگزیر به خودسوزی می شوند.

به این صورت ما در گستره های زیاد، شاهد ضیاع حقوق زنهای کشور خود، بوده ایم و انسان بودن شانرا انکار کرده ایم. در حالیکه در اعلامیهء جهانی حقوق بشر به صراحت ذکر شده است که فقط انسان بودن ایجاد حق میکند! در صورتیکه ما در هیچ موردی این واقعیت را تحویل نمی گیریم.

 

نتیجتأ اینکه بین ما و یک نظام مرد سالار فرسخ ها فاصله است و ما باید خلای بین واقعیت و لفاظی های میان خالی در مورد تساوی حقوق زن و مرد را پر کنیم.

دروازهً کابل

 

سال سوم                  شمارهً ٦٣    دسمبر    2007