کابل ناتهـ، استاد نصیرمهرین، در حاشیهء رویداد لال مسجد

کابل ناتهـ   kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در حاشیه رویداد

لال مسجد اسلام آباد

 

نصیر مهرین

 

 

طالبان پاکستان آرزوهای خویش را در یکی ازبزرگترین مساجد و مدارس مذهبی آن کشور با برپایی جنگ خونین بگونه چشمگیر ومشخصتر مطرح کردند. روزهای نخستین ماه جولای شاهد دست و پنجه نرم کردن های طالبان پاکستانی برهبری بشیر غازی و نیروهای دولتی بود.
نیروهای تحت رهبری غازی از چندی به اینطرف نه تنها مقادیر هنگفتی سلاح را در آنجا حمل کرده بودند بلکه در روزهای پسین، جوانان وکودکانی را که بر ای فراگیری قرآن بدانجا بودند به عنوان وسایل تهدید و فشار گروگان گونه در اختیار خویش داشتند. خواسته های ایشان، تطبیق شریعت اسلامی بود.


این آرزو را  در کشوری مطرح کرده اند که دولت اسلامی دارد. دولتی که میراث بردار قاید اعظم و تلاشهای سوء استفاده جویانه ضیالحق است و دولتی است اسلامی. نمونه ارایه شده شورشیان هم همواره تحریک اسلامی طالبان افغانستان و اجراات واقداماتی بوده است که آنها در افغانستان تطبیق میکردند.

 

اینجا دشوار است که برای تشخیص هویت دولت ویا طالبان وشورشیان اخیر آن کشور برویم ودر پای این استنتاج بنشینیم که کدامیک از ایشان مسلمان وکدام یک منحرف بوده است. ما این دشواری را درکشور شوربخت وماتم دیده خویش نیز داشته وداریم. بگذریم.

 

جان سخن درینجاست که این هردو نیرو( دولتی وشورشی) که چند روز خون ریختند وتوجه رسانه های گروهی را بسوی خویش جلب کردند، هیچوقت از پشتیبانی بیدریغ از طالبان افغانستان کوتاهی نداشتند. وازین میان، توجه بیشتر بسوی دولت پاکستان وانگشت اشاره به سوی همه قدرتمندان آن چه نظامی ویا غیر نظامی معطوف میشود.

 

پای این سوال درمیان میاید که چه شد،  دولتی که گروهی جفاکار وپسمانده وسیهکارطالب افغانستان را در همه موارد تقویه وپشتیبانی کرد، اما به روی طالب خویش با شتابزده گی آتش میکند ؟

 

سالهای پیشین نیز این چنین سوالها باری مطرح شده بود. بی نظیر بهوتو که بر ای خویش حق مساوی با مردان ورسیدن در مقام نخست وزیری آن کشور را قایل بوده است، میدید که در افغانستان برعلاوه سایر ابعاد فاجعه آمیزی طالبان زن ستیزی بعنوان بعدی از انسان ستیزی آشکارای آنها بازتاب جهانی داشت؛ اما از آنها دفاع میکرد. واین دفاع از آنها تداوم خویش را در سیاست های ظالمانه پسینیانش نیزنشان داد. تبلیغاتی را که دولت پاکستان در دفاع از طالبان سالها به راه انداخت، نمی توانست دستاویز طالبان پاکستانی نشود.  فقط این رویداد ١١ سپتامبر وفشار امریکا بود که دست فعال خویش را در جای دست های پیشین پاکستان وبن لادن دراز کرد تا ابتکار عمل را خود ومستقیم در دست گیرد. از مدارک متعدد وبویژه کتاب جنرال مشرف برمیاید که جنرال نیز با دل خونین و پر درد واز روی ناتوانی وناگزیری به خواست ایالات متحده امریکا تن داده است.


ولی فراموش ما نشده است که جریان تقویه طالبان در عملیه احیا وتوسل به خونریزی های وحشت آمیز پسین، پشتیبانی های همیشگی دولت پاکستان را با خود داشت و دارد. پشتیبانی نهادهای هم اندیش طالبان از حرکات دهشت آفرین آنها موازی با سیاست دولتی قرار داشت. اما آنچه سیاست دولتی را از نهادها واشخاصی چون غازی متمایز میسازد این بوده است که دولت پاکستان سیاست حاکی از اخلاق چند گانه وشیطنت آمیز را مرعی داشته است. ازهمین روزمزمه های نارضایتی در امریکا وغرب از دولت بلند تر شده است. در واقع می بینیم که بحرانی دولت پاکستان را در آغوش گرفته است که با توجه به ساخت وبافت نهادهای حاکم وبا نفوذ وروابط  متقابل آنها با همدیگر تشدید بحران را بیبشتر میتوان منتظر بود.

 

اینکه سلاح خشم گروهی مشخص از نظامیان برای حفظ امنیت آن کشور ومنطقه مدتی بیشتر عمل کند یکی از سیاست هاس سنتی آن کشور است.  روابط نهاد های مذهبی پاکستان با نظامیانی را که در موضع سرکوب قرار بگیرند، عواملی چند دستخوش دگرگونی تواند کرد که تشدید عنصر قهر، همبستگی  آنها با بن لادن ونارضایتی از امریکا، در پدید آوری بحران در پاکستان بصورت جدی موثر است. درین جریان محتمل، شکست صفوف وانشقاق نظامیان را در طرفداری از آرزوهای امریکا و شورشیان که در تشدید بحران  نمی توان از دیده فروگذاشت. صف بندی های تسنج آور پدید خواهد آمد. زیرا همانگونه که پیشتر یاد آورشدیم جامعه پاکستان جمیع زمینه های مساعد رویش تشنجات را دارد. در آنجا پدید آیی صدام حسین پاکستانی، صد ها بن لادن وغازی دیگر محتمل است.

 

غازی های دیگر مدارس ومساجد متعدد دیگر را به کمک ومنظورسوء استفادهای نامطلوب خویش قرار خواهند داد. خون های بیشمار را خواهند ریخت. زمینه موجود بهره گیری از احساسات جوانان که با انفجار تن و فدا کردن جان خویش، خون بیگناهان را میریزند  بیشتر دردستور کار شورشیان بن لادنی  خواهد بود. اما سوکمندانه این اعمال اثرات سریعی در افغانستان میگذارد. آنجایی که نخستین آزمایشات وحشت آفرینی را زیر نام تـأمین امنیت انجام داده اند. عدم موانع لازم وتشدید روبه تزاید نارضایتی های اجتماعی، اقتصادی ؛ بحران سیاسی ونظامی امریکا در منطقه به این تاثیر گذاری مدد میرساند. سیاست های غلط خشونت آمیزومداخله گرانه وسلطه جویانه، انحرافات وراه های انحرافی مانند عصیانهای کوروقربانی طلبی های بی لزوم رابیشتر خواهد ساخت.

 

به هرحال دانه های عاقبت نیندیشانه که زعمای پاکستان بذر کردند، ثمرات آنرا می بینند. واین توفیق در سرکوب عصیانگران لال مسجد پایان کار نخواهد بود.

 

آیا نمی شود در آنجا نیز به غالب شدن سیاست معقول وشفاف وخردمندانه باور آورد؟
میشود این باور را داشت اما با توجه به حیات سیاسی آن نیروهای پاکستانی که خویش را دموکرات مینامیدند ولی در رادیکالیزه کردن جامعه عمل کردند وبا توجه به ریشه های فرهنگ خشونت در آن کشور نیز تحقق چنین آرزویی بدور مینماید.

 

***************

دروازهً کابل

 

سال سوم                  شمارهً ۵٣          جولای       2007