کابل ناتهـ،


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

داکتر اسدالله شعور

 

عبور کن از خط

 

 

 

 

خط امتداد بود، امتدادِ یک نقطه

و نقطه چیست ؟ چی خوش گفته اند این نکته

نقط، علامت پایان گفته ها باشد

گرهِ کور به انجامِ سفته ها باشد

چو نیک در نگری ، خط و مرز هر دو یکیست

برای قطعه شدن، فصل و درز هردو یکیست

خطوط، فصل میانِ من و تو می گردد

و نقطه، نقطه ی ایستِ تگ و پو می گردد

گر امتداد بخواهی، عبور کن از خط

مه ایست پهلوی نقطه، شروع نما ز نقط

عبور کن از خط !

کشیده اند، سر راه، جهانیان خط، خط

ببر برای خطوطش به ارمغان خط خط

که خط سرخ، همه جا بوی مرگ و خون دارد

خطِ سیه ، خرد و عقل را نگون دارد

و خط سبز، چی سرهای سبز داده به باد

خط سپید که دهشت بزاید و بیداد

            * * *

خطوط ما که بیانی ز رنگها دارند

پیام رزم و جدل، بوی جنگها دارند

خطوط مایه ی فسق اند و مام ما و منی

چی کلفتیست برادر ! که برهمش نزنی

عبور کن از خط !

جهان انس که دنیای مهر و یکرنگیست

ز خط و مرز به دور و جهان بیرنگیست

خطی که رنگ نه دارد، خطی ز انوارست

مسیر خانه ی خورشید را پدیدارست

عبور کن از خط !!

 

پنجشنبه ٦ ثور ٨٦ = ٢٦ اپریل ٢٠٠٧

 

 

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۵٠             سال سوم                    جون ۲۰۰۷