کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
درخت و چوکی

شریف سعیدی
 
 

خورشید سر درآورد از روزن درختان
از نقره سکه پر شد پیراهن درختان

خورشید موج سوزن آورده تا بدوزد
از سبز و سرخ صبحی بر دامن درختان

نجار پیر در خوابب سرگرم تیشه کاری ست
بر شاخهء درختان یا بر تن درختان

یک لحظه شکل میزی یک لحظه شکل چوکی
انگار در می آید جان کندن درختان

یک صندلی برای... یک صندلی برای...
نجار شاد و خندان از دیدن درختان

گر صندلی نگردد دار و درخت جنگل
بیهوده است جنگل آبستن درختان

جنگل به شکل قنداق، جنگل به شکل چوکی
در چشم من در آید از روزن درختان

ظهر است و آفتاب است،  پایان گرفته جنگل
نجار نخ نموده ستدرسوزن درختان


چوکی : صندلی

۵/۱٢/٢٠٠۶

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱۳۸       سال شـــشم           دلو/حوت             ۱۳۸٩  خورشیدی        فبوری ٢٠۱۱