کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

             همایون باختریانی
                            ادبیات شفاهی دری و
                               
نقش داکتر اسدالله شعور در گردآوری و پژوهش در بارۀ آن

 
 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امروز ما افتخار بزم حضور عالم با عمل و عاشقی از تبار آزاده گانِ خاکزاد  سر زمین مولوی ها و بوعلی ها را داریم که نه نامش کدام لقب و عنوان را حمل می کند و نه کدام مدال افتخار از طرف خاصه گان تعلیق سینه اش گردیده. سی سال راه های ارغندۀ شهر ها و دهکده های وطنش را در نوشت هی میدان و طی میدان ، پرسید و پالید و تحقیق کرد تا دفینه های پارینه را از دل کهساران سنگین بدر آورد و آرایش بنای فرهنگی امروزیان نماید و چی پاداشی از طرف پاسداران تاریکی بی فرهنگ گرفت. اولچک و زولانه و تحقیر، قین و فانه و زنجیر. در زمستان در آب سردش فرو بردند؛ تا گرمی عشق مردمش را در دلش بمیرانند که نمرد؛ با سرب داغش تهدیدش نمودند تا مگر خامه در دست نگیرد که گرفت؛ تکفیرش کردند تا مگر تجرید شود که نه شد.

           امروز مردمش به پاسش سور گرفتند و نوشتند و دیروز هموطن عارفش میرزا عبدالقادر بیدل در وصف او و امثال شان چنین سرود :

 

عشاق چون فسانۀ تحقیق سر کنند

آیینه بکشنند و سخن مختصر کنند

افسون جاه شان نکند غافل ار ادب

دریا اگر شوند کمین گهر کنند

بزم حضور شان نکشد انتظار شمع

اشکی جلا دهند و شبی را سحر کنند

چون موج هر کجا پی تحقیق گم شوند

فکر سراغ خود به دل یک دگر کنند

خورشید، منظری که بدان سایه افگند

فردوس، منزلی که در آنجا گذر کنند

پای ثبات مرکز پرکار دامن است

هر چند تا به حشر چو گردون سفر کنند

سعی وفا همین که چو بیدل شوند خاک

شاید ز نقش پای کسی سر بدر کنند

 

     چه نیکوست که امروز شاهد شکستن رونق ضرب المثلی هستیم که می گویند «در زنده ات نکنم یاد ، در مرگت کنم داد و بیداد» و برخلاف عرف معمول جامعۀ ما که در آن زندۀ نیک و مردۀ بد وجود ندارد؛ دانشمند عزیزی را در حضور خودش قدر دانی نموده و پیرامون کارهایش با او به حساب مینشینیم که طی چهار دهۀ اخیر بدون ادعا و توقع قلم بر کف و انبوه کاغذ بردوش دهکده به دهکده برای ثبت و ضبط آفریده های شفاهی مردم خودش و هم فرهنگانش طی طریق نموده و از کتابخانه یی به کتابخانۀ دیگر جهان رنج سفر بر خود روا داشته تا نسخه یی را نزدیک ببیند و یا مایکروفلمی را روی ریدر گذارد و ببیند که نیاکانش چگونه می اندیشیده اند؟

با ابراز قدردانی از مبتکرین همآیش حاضر آرزومندم که این عمل مانند جوامع دیگر به یک عنعنۀ دیرپای اجتماعی مبدل گردیده، دانشمند، هنرمند، شاعر، نویسنده، نقاش، خوشنویس و کلیه شخصیت های فرهنگی و هنری ما در چنین گردهمایی هایی شاهد نقد و بررسی کارهای خویش بوده فراخور سطح فرآورده های ذهنی و قلمی شان مورد استقبال اهل فکر و اندیشه قرار گیرند.

      صاحب جشن امشب ما  داکتر اسدالله شعور که از روزگار نوجوانی در راه گردآوری آثار شفاهی توده های مردم کوشا بوده ، درین راه مجموعه های ارزشمند زیادی تدوین نموده و پژوهش هایی گرانسنگی نیز درین زمینه انجام داده اند که نه تنها در جامعه ما بلکه در جوامع علمی و ادبی کشور های منطقه ی ما نیز شناخته شده و از وزنه و اعتبار علمی خوبی برخوردار گردیده است. پس جای خواهد داشت که اینجانب سخنان خود را روی این بخش کارهای ایشان تمرکز داده مرور گذرایی بر آفریده های وی در زمینۀ ادبیات شفاهی داشته باشم.

     پیش ازینکه در موضوع مشخص بالا به حرف بیاغازیم برای روشن ساختن مقام و موقف کارهای داکتر شعور لازم است نگاهی مختصری به تاریخچۀ آغاز مطالعات فرهنگ و ادب شفاهی در جهان و کشور خویش بیاندازیم و پس از آن به بررسی کار های ایشان بپردازیم.

ادبیات شفاهی به عنوان بخشی از فولکلور یا فرهنگ مردم، دانشیست مربوط به تودۀ مردم، که کلیه آفریده های لسانی را دربر می گیرد. مزر مشخص میان ادب شفاهی و ادب نوشتاری آنست که حامل این یکی زبان گفتاری توده های مردم اند و وسیلۀ بیان آن دیگر زبان شسته و روفتۀ اهل سواد و دانش. وسیلۀ پخش آن یکی از حافظه یی به حافظۀ دیگرست و از این یک از کاغذی به کاغذ های دیگر.  چون این یک اصل عام است که زبان مانند جامعۀ صاحب زبان، دچار تغییر و تحول بوده، درین راستا با یک سلسله قواعد و ضوابط همراه گشته و اصول گرایان آن را جهت حمل بهتر و خوبتر اندیشه ها در چوکاتی مهار نموده اند  و اما بعضی از واژه گان که از قیاس ساخته و پرداخته دستوری باز ماندند، با بسط و گسترش یافتن در چار چوبۀ لهجه های گوناگون محلی به صورت طبیعی استحاله نموده، از زمان و مکان برون جستند و زبان عامیانه نامیده شدند.

 

 

     فرهنگ عامیانه یا فرهنگ مردم بزرگترین مأخذ برای مطالعۀ سیر تاریخی سنن، آداب، معتقدات و میزان ترقیات ذوقی و فکری ملت هاست و یکی از بهترین زمینه های مردم شناسی میباشد . این دانش که روح گسترده یک ملت را با خود حمل مینماید شامل لغات، تعبیرات، کنایات ، چیستان ها لطیفه ها ،افسانه ها و ترانه ها میباشد . این گنجینه ها بمانند پلی است که ما را به گذشته های ما وصل مینماید و زبان آن حامل دقیقترین معانی و نفیس ترین مطالب میباشد که در بسا موارد زبان یا قاعده ادبی و نوشتاری از بیان طبیعی آن عواطف عاجز و معذور است .  ازینروست که استادان بزرگ ما چون سنائی و مولوی گاهگاهی از روی نیازمندی لغات عوام و اصطلاحات غیر متعارف را که کمتر به قید قلم در آمده، بکار برده اند . 

یکی از ارجحیت های زبان گفتاری بر زبان نوشتار آنست از آغاز حیات بشری و تشکیل خانواده و اجتماع با آدمی همراه بود ه، در حالیکه از تاریخ زبان نوشتاری و خط از پنج الی شش هزار سال بیشتر نمیگذرد.                                      

فزرانۀ بلخ و دانای یمگان حکیم ناصر خسرو بلخی در تقدم و برتری زبان گفتار بر زبان نوشتار این نکات مهم را ابراز داشته است : « قول <گفتار > روحانی است و کتابت جسمانی ». « قول <گفتار > مر کتابت را مثل روح است مر جسد را ».  «همچنان که قول یعنی گفتار روح کتابت است ، معنی به قول یا گفتار نزدیک است تا به کتابت». «قول مردم را عامست. ازآنست که هر گوینده مردم است و هر مردمی نویسنده نیست و هر نوشته قول است و هر قولی نوشته نیست ». این نظر ناصر خسرو را زبانشناسی امروز نیز تأئید مینماید . البته نسبت عامیانه دادن به چنین زبانی به معنای آن نیست که گویا این گونه واژه ها و کلمات از چارچوب ادب خارج بوده، در حریم آن اصلا راهی گشوده نمیتواند. این گنجینه های دست ناخورده به علتی آرایش زبان ادبی نگردیده اند که در راستای زمان دچار تغییرات شده و یا اینکه جای خود را به همتای دیگری خالی نموده و یا اینکه دچار تحولات معنایی گردیده اند و با وجود این همه تغییر و تحول عامۀ مردم آفریده های شفاهی شان را با این واژه ها و تعبیرات پی ریخته اند که با تأسف اهل سواد و روشنفکران جامعه بنابر خصوصیت های تحجر فکری و دگم اندیشی در ساحۀ فرهنگ و زبان، این بخش زندۀ زبان و ادب شفاهی آن را از نظر برانداخته و ناچیزش شمرده اند.                

چون آریانای باستانی ما که همیشه مرکز تلاقی تمدنها بوده است، خاستگاه و تجلیگاه این زبان خراسان کهن «افغانستان امروزی » و فرارود نیز بوده است؛ زبان پارسی دری که زبان مردم خراسان و فرارود پیش از اسلام بوده است به علت گسترده گی وسیع خود از غنامندی خاصی برخوردار بوده، پژوهش در مورد ادبیا ت شفاهی آن بایست خیلی ها قبل صورت میگرفت، تا که اکنون قادرمیبودیم که به طرز دید و شیوۀ زندگی نیاکان خود پی ببریم. اگرچه در مورد زندگانی طبقات بالا شهنامه ها و خدای نامه ها نوشته شده اند، اما بنیاد بسیاری از روایات آن ها بر اساطیر تکیه دارند تا واقعیت های عینی.

از آنجاییکه بر همگان مبرهن است از دو سده به اینسو دستان مرئی ونامرئی استعمار در پی بی هویت سازی ما مشغول است بخصوص ستیزه جویی با زبان ما وآن آثار مادی و معنوی که از نیاکان افتخار آفرین برای ما به میراث رسیده است . و این پروسس شیطانی به شکل سیستماتیک ادامه دارد .در حالیکه زبان فارسی دری دو سده قبل ساحه وسیعی از بحیره ایجن  تا کاشغر چین و از خوارزم تا بحر هند را در بر گرفته بود . با بر انگیختن تفرقه ، منازعات ، جنگ های فرقه یی و تحریک بیگانگان بر علیه ما فرهنگ قوی ما را تحت ضربات پیگیر قرار داده و فرهنگ خود را جانشین ان ساختند.استثمار به مراتب تجربه نموده است تا زمانیکه یک ملت دارای فرهنگ و تاریخ باشد بلعیدن آن امریست مشکل ، و یک ملت خالی از فرهنگ مانند ظرفی میماند که هر چیزی را میتوان در جوف آن حمل کرد .تا زمانیکه یک ملت برای خود شخصیت قایل است نفوذ در آن ساده نیست. فرهنگ و تاریخ در یک ملت شخصیت و تعصب بار می آورد. برای اینکه ملتی را فاقد اصالت و بی ریشه بسازند باید او را از تاریخ و فرهنگش ببرند و ارتباطش را با مواریث نیاکان قطع نمایند .                                                                 

ابن خلدون پایه گزار فلسفه تاریخ (متولد ١٣٢٣م) که لقب فیلسوف المؤرخین را گرفته و به منتسکیوی عرب ملقب گشته است و بر حق بنیانگزار فلسفه تاریخ و جامعه شناسی است ، عصبیت و یا تعصب را عامل تکامل اجتماعی دانسته است، چونکه عصبیت و غرور ملی یک ملت را معتقد به خودش نموده و وادار به دفاع از دست داشته های ملی خود مینماید و گفته اوست که «ارزش های دست داشته یک ملت بهترین انگیزه برای دفاع و تکامل اجتماعی آن ملت محسوب میگردد.»             

به هر اندازه که یک فرد در احیای چنین ارزش ها کار نماید در حقیقت روح آزادگی و آزادمنشی را در مردمش میدمد و چون نسیم روح پرور بهاری بخواب رفتگان زمستان را بیاد بهاران پر ثمر گذشته می اندازد .

خدا آن ملت راسروری داد       که تقدیرش بدست خویش بنوشت

بدان ملت سر و کاری ندارد       که دهقانش برای دیگری کشت

مفاد دیگر ثبت و جمعآوری آثار شفاهی گذشتگان اینست که این گنجینه ها از شر نابودی ایمن گشته و همانطوریکه وسیله تفریح وتفنن وسرگرمی گذشتگان بوده، برای ما و آیندگان ما نیز باشد و مأخذ خوبی برای پژوهشگران وطلبه گان علم تاریخ و مردم شناسی در آینده  گردد .

دانش فولکلورشناسی به شکل مدرن آن در اروپای سدۀ نوزدهم و اوایل قرن  بیستم میلادی به تدریج توجه محققین را به خود جلب نموده است.  در آغاز این راه بنیاد زبانشناسی مقایسوی توسط دانشمند و پژوهشگر آلمانی  Theodor Benfey  ١٨٠٩ - ١٨٨١ پایه گذاشته شد، که مایه الهام محققین بعدی گردید . روش این دانشمند   با شیوۀ پژوهشگر دیگری به نام رین هولد کوهلر که افسانه های حیوانات و دیگر اسطوره های سهنسکریت را بخصوص در کتاب معروف پانچا تنترا یا کلیله و دمنه مطالعه مینمود؛ همآهنگ شده بدین اصل پی بردند که تمام اساطیر و قصه های اروپایی از اسطوره های شرقی متاثر گردیده اند.  در انگلستان نیز کار تحقیق در تاریخ انسانهای اولیه در١٨٦٥ و فرهنگ ابتدایی بشر در١٨٧١ توسط مورخ «سر ادوارد برنت»(١٨٣٢ - ١٩١٧) صورت پذیرفت و این دانش آهسته، آهسته در سرزمین اسکاندنیویا و امریکا نیز گسترش چشمگیر پیدا نمود .

دانش مردمشناسی و فلکلورشناسی به علت موجودیت جوامع طبقاتی  بخصوص نظام فیودالیته در جهان، دیرتر از دانشمایه هایه دیگر پا به عرصۀ هستی گذاشت؛ زیرا در نظام فیودالی انحصار قدرت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همیشه در دست یک خانواده و یک طبقآ معین بوده، آنان اغلب با معنویاتی چون مذهب و ادبیات به عنوان پدیده های روبنایی برخورد کرده اند و روی همین علت بوده رو بنا را رنگ زیر بنایی می داده اند؛ چنانچه میبینیم اغلب سروده ها و نوشته ها در مدح اشخاص و ارزش ها اشرافی بوده است. البته عده یی از سخنوران و دانشمندان ازین قاعده مستثنا نیز بوده اند و اینها کسانی اند که ممر روزی غیر از عرضۀ هنر خود شان داشته اند. ازینرو اعظم ترین بخش هنر و ادبیات در انحصار طبقه اشراف بوده چنین مداحان، اشراف را ارزش فوق انسانی داده و طبقه  عوام را از حیوانات نیز پایین ترشمرده اند.

با تغییر زیر بنای اقتصاد جوامع و تغییر روبنا طرز دید و دانشمندان و اهل ادب نیز تغییر نموده و روحیه برای پژوهش در آثار عوام آماده تر گردید . و اما در جوامع شرقی که ریشه، ساختار و قدامت تاریخی آنها با اروپا فرق دارد، اهل خبره فرهنگ عامه را در مقابل فرهنگ گشن بیخ و پر شاخ و برگ فرهنگ رسمی ناچیز می انگاشتند که این طرز تفکر با تأسف که تا امروز نیز در بین جوامع شرق بخصوص جوامع فارسی زبان زنده است. ولی درگذشته آنانی که به آفریده های مردم، ادبیات مردم و زبان عامیانه عنایتی مبذول داشته اند سخنوران و اندیشمندان دور از دربار ها و اهل عرفان و طریقت بوده اند که سر سلسلۀ آنان سنایی غزنوی و مولانای بلخی بوده و بعدها سعدی شیرازی و جامی هروی نیز گلستان و بهارستان شان را با الهام از روایات شفاهی مردم آفریدند. ولی مادامیکه خاورشناسان غربی روی اهداف استعماری و نیاز به شناخت عمیق توده های شرق به شناسایی فرهنگ عوام و آفریده های شفاهی آنها روی آوردند؛ روشنفکران ما متوجه این گنجینۀ عظیم فرهنگی خویش گردیدند و در ابتدای قرن بیستم که روشنفکران جوامع فارسی زبان در پرتو اندیشه های سید جمال الدین افغان و سایر ترقیخواهان خویش در صدد معارف پروری برامدند ،استفاده از فرهنگ شفاهی در تعمیم علم و فرهنگ در بین توده های مردم توجه آنها را بخود جلب کرد.  در چنین زمان بود که پژوهشگران افغانستان ،ایران و فرارود بصورت جسته و گریخته به گرد آوری و نشر آثار شفاهی مردم خویش پرداخته و در صدد بهره گیری از آن در برآورده شدن اهداف معارف پرورانه دست یازیدند ، اما این حرکت در برابر گنجینه ادب و دانش شفاهی چنان ناچیز بود که بجز سر آغاز دانستن این راه چیزی دیگری نمیتوان بر آن اطلاق کرد. چنانچه در افغانستان، سراج الاخبار نشر برخی از نمونه های اد ب شفاهی را آغاز کرد، ولی قدم جدیتر را انجمن ادبی کابل در سال ١٣١٨ھ ش گذاشت که با نشر راهنمای فولکلور نوشته گویا اعتمادی، مطالعات فولکلورشناسی در کشور ما بصورت علمی اساس گذاشته شد . اما بد بختانه طئ همین سال زبان دری از رسمیت برانداخته شد و همه توجه دولت به گردآوری آثار شفاهی پشتو مبذول گردید و انجمن ادبی نیز به پشتو تولنه مبدل شد . در نتیجه کارهای ارزشمند زیادی در مورد ادب شفاهی پشتو صورت گرفت، ولی گردآوری و تحقیق آثار شفاهی زبان دری به صورت غیر منظم ادامه داشت . مرحوم داکتر جاوید در سال ١٣٢٩هجری خورشیدی مواد با ارزشی را توسط شاگردان لیسه حبیبیه گردآوری کرد که بخش بسیار ناچیز آن از طریق مجله آریانا به نشر رسید.  با  تبدیلی استاد جاوید به دانشگاه کابل این پروسه نا تکمیل ماند  تا اینکه در عهد حکومت موسی شفیق وزارت اطلاعات و فرهنگ دیپارتمنت فولکلور را در چوکات آن وزارت ایجاد نمود  و مجله فولکلور برای مدت شانزه سال از آن طریق به عناوین مختلف (فولکلور، فرهنگ خلق، فرهنگ مردم ) مواد زیادی را به نشر سپرد . از طریق این انجمن بود که جوانان با استعدادی چون شهید پائیز حنیفی، اسدالله شعور، پویا فاریابی ، غلام حیدر یگانه و امثال ایشان به عنوان رهروان پرتلاش راه گردآوری ادبیات شفاهی زبان دری تبارز نمودند و چهره درخشانیکه درین راه تلاش فراوان به خرج داد و مواد فراوان را به نشر سپرد جناب اسدالله شعور بود که به اینهم اکتفا ننموده، رشتۀ فلکلورشناسی را به عنوان مسلک همیشگی خویش برگزید  و عالی ترین درجۀ تحصیل خود را در ساحه ادبیات شفاهی به اکمال رسانید . ثمره این کار متداوم سی ساله او را ده ها کتاب، رساله و مقاله تشکیل میدهد که در داخل و خارج افغانستان به نشر رسیده است اهم این آثار که جنبه عمومی داشته و شامل بحث میباشد عبارت اند از کتاب  ترانه های کهسار ، چیستانهای شفاهی دری، و پژوهش درین مواد زیر عنوان چیستانهای دری زبانان افغانستان که فشرده آن به زبان روسی نیز به چاپ رسیده است، زبانها و خطوط رمزی عامیانه ، رمضانی، و مقالات منتشره در مجلۀ فولکلور که باید هر کدام را به صورت مختصر بررسی و ارزیابی کنیم ولی از آنجاییکه وقت محدودی برای ابراز این گفتنی ها در اختیار داریم به عنوان نمونه تنها سه کتاب را مورد بررسی قرار می دهیم که دو عنوان آنها مجموعه های آفریده های شفاهی مردم اند و یکی نیز اثر پژوهشی درین مورد:                               

ترانه های کهسار :

نخستین مجموعه مدون دو بیتی های دری افغانستان است که در داخل کشور بصورت کتاب و بشیوه علمی به چاپ رسیده است . این کتاب علاوه بر اینکه مجموعۀ دو هزار و نه دوبیتی و یکصدوپنجاه دوبیتی مربوط به قصه ها، و بیشتر از یکصد ترانه را شامل میباشد  که به اساس حروف الفبای قافیه تدوین شده است. این کتاب در اصل شامل پنج جلد است که ده هزار دوبیتی را احتوا میکند. ولی جلد اول آن ۳۱ پیش از امروز از طرف آمریت فولکلور وادب وزارت اطلاعات و کلتور به تیراژ یکهزار نسخه که هریک حاوی ٤٨٦ صفحه میباشد، بچاپ رسیده ولی با تأسف که بعد از سپری شدن ثلث یک قرن هنوز درکی از جلد دوم آن نیست. آرزومندیم جناب داکتر صاحب درین مورد نیز تلاشی به خرج دهند و علاقمندان را بیشتر ازین در انتظار نگذارند.

درین کتاب بعد از پیشگفتار مؤلف دربارۀ سابقه شعر در افغانستان و تاریخچۀ مطالعات فولکلورشناسی در اروپا و افغانستان و معرفی نمونه های ادب شفاهی چندین زبان داخلی و خارجی، تحقیقات مفصل ٤٧ صفحه یی را در مورد ژنر یا نوع دوبیتی صورت گرفته نخست انواع نامهای دوبیتی در اطراف و اکناف افغانستان سخن رانده شده سپس معیارهای شناخت دوبیتی شفاهی  وتفکیک ان از رباعی ها و دو بیتی های ادبی مشخص گردیده، گستره های رواج دوبیتی در قلمرو فرهنگی زبان دری مشخص ساخته شده است . سوابق تاریخی دوبیتی ها مطلب دیگریست که درین کتاب به بحث  کشیده شده و پیشینه این ژنر یا نوع ادبی را در ازمنۀ قدیم پیگیری میکند . فصل دیگر طرز ساختمان و قافیه دو بیتی ها را با معیارهای ادبی به تحلیل گرفته و آن را با معیارهای فرهنگ شفاهی در معرض مقایسه قرار می دهد. بحث جالب دیگری که درین کتاب مطرح گردیده مطالب دوبیتی هاست که انعکاس وضع اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه را درین نوع شعر مردمی به مطالعه میگیرد . وزن دوبیتی ها مطلب مستقل دیگریست که روی آن بصورت علمی بحث شده، معیار های شعر شفاهی با معاییر عروضی به مقایسه گرفته شده است. مطلب بعدی صنایع بدیعی در دوبیتی ها عنوان دارد که در آن آرایه های شعری در سروده های شفاهی مردم زیر ذره بین بحث قرار گرفته و آخرین مطلب این تحقیق نیز شرح نکات دستوری زبان گفتاریست که در آن قانونمندی های زیر پا گذاشتن قواعد زبان ادبی و تلفظ کلمات زبان دری در گفتار معین گردیده و این قواعد در هژده مورد خلاصه ساخته شده است. نکته جالب اینجاست که نوشتن این پژوهش در روز ٢٦ سرطان ١٣٥٢ه ش که روز تاریخی سقوط رژیم سلطنتی افغانستان است، در کتابخانه دانشگاه کابل به پایان رسیده است .

متن اساسی کتاب که شامل دو هزار و نه دوبیتی است به اساس کلمات آخر قافیه رده بندی شده و در اخیر دو بیتی های که شکل مثنوی دارند به اساس نخستین حرف مصرع اول آنها تردیف گردیده است . چون درین کتاب دو بیتی های لهجه های مختلف دری به اساس ردیف پیهم قرار داده شده است و از طرف دیگر رباعی و دو بیتی که از لحاظ وزن از هم فرق دارند در یک ردیف قرار داده شده اند  که از نظر متود یک عیب کلی به حساب میآید ولی مؤلف کتاب ازین امر نا آگاه نبوده دوبیتی های لهجه هزارگی را با افزودن حرف «ه» بین هلالین، فلک ها یا رباعیات مروج در تخارستان و بدخشان را با حرف «ف» وسنگردی های پنجشیر را با حرف «س» بین هلالین ودر ذیل هر یک از دوبیتی ها مشخص ساخته است. اگر این دسته بندی ها در فصل های معین جدا می گردیدند، خواننده در هریک از فصل ها خود را در فضای ذهنی منطقۀ خاصی احساس می کردند. خوب است که جناب داکتر شعور همانطوریکه در مقدمۀ ترانه های غرجستان یاد کرده اند، سالها بعد با تدوین دوبارۀ آن آثار هر نوع را به صورت مستقل تنظیم کرده اند که ترانه های غرجستان نماد لهجۀ به خصوص هزاره گی دری است.

دوبیتی های که به قصه های مشخص ارتباط دارند، درین کتاب در فصل جداگانه تدوین یافته است؛ مثل دو بیتی های داستان سیاه موی و جلالی که بیشتر از یکصد نمونه آن درین فصل آورده شده است ویا دو بیتی های مربوط به داستان لیتان و ملنگ که در هرات رواج دارد، با شرح داستان آن در ۴۵ نمونه درج کتاب گردیده است. دوبیتی های قصۀ مریم و حسینا که در گستره زبان فارسی شهرت عام دارد،  با استفاده از ورینت «نسخه»های هراتی آن بحث اخیر این فصل را تشکیل داده است.

انواع بخصوص دوبیتی ها و شرح و ایضاح در مورد کلمات و اصطلاحات ذکر شده در آنها و فهارس کتاب در پنج پیوست یا ضمیمه در اخیر کتاب آورده شده، پیوست یک را میده دو بیتی ها تشکیل میدهد که از قدیمترین انواع نظم زبان دری بوده و بنام ترانه نیز یاد میگردد. مؤلف بعد از وجه تسمیه این نوع شعر حدود کار برد و سابقۀ تاریخی آن و ساحه های رواج این نوع را مشخص کرده است و به تقدیم بیش از یکصد میده دوبیتی به اساس حروف الفبای قافیه پرداخته است. در پیوست دو برخی از اصطلاحات زبان عامیانه  چون تقدیر پیشانی، تقدیر خدا، قلمزن، قلم و قسمت، عاشقان و عارفان، مشکل آسان، مشکل گشا، کوه قاف ، گنج قارون ، بهلول دانا و امثالهم  به شرح و ایضاح پرداخته چندین افسانه شفاهی را که حاوی توضیح این اصطلاحات اند، ثبت و شامل کتاب ساخته شده اند. در پیوست سه،  به بازشناسی برخی از اعیاد، میله ها، رسوم و نذرهای مردم پرداخته شده که در متن دو بیتی ها ذکر گردیده بودند. نوروز و مراسم تجلیل آن، عید قربان، دمبه داغ، سمنک و مراسم آن، مراسم کلاه و دستمال، شب خینه، عیدی، نوروزی، میلۀ سرآسیا و میلۀ سخی جان را با آوردن اسناد تاریخی و ذکر افسانه ها تشریح و تفصیل داده است . پیوست چهارم که حاوی شرح و معنای لغات زبان گفتاری است در دو بخش تدوین یافته است که بخش اول لغات محلی را شرح میکند و در آن بیش از سه صد لغت را به شناسائی گرفته است که لغات ناب و مستقل زبان گفتاری مناطق مختلف کشور است. بخش دوم که به معرفی لغات اصطلاحی میپردازد، بیش از دوصد واژه را به بررسی گرفته است که برخی ازقواعد تلفظ ادبی آن، در زبان گفتاری در نظر گرفته نمیشوند. آخرین پیوست، فهرست اعلام بوده که درآن نامهای اشخاص، اماکن جغرافیائی، کتب و امثال اینها فهرست گردیده اند که در متن کتاب یاد شده اند.

ترانه های کهسار که نخستین کتاب چاپ شدۀ داکتر اسدالله شعور بوده وی آن را در سن بیست و یک ساله گی به اکمال رسانده و به ناشر سپرده است؛ با آنکه امروز کاستی های اندکی در آن به نظر می رسد، ولی در سی و یک سال پیش که به مقایسۀ امروز نه کاری درین زمینه صورت گرفته بود و نه در آن زمان امکانات امروزی در دست اهل پژوهش ما  قرار داشت، کتب بی عیب و علتی بوده است و پاره یی از کاستی هایی که امروز درآن مشهود است، نشانۀ آگاهی بیشتر ما در پرتو کارهای بعدی دست اندرکاران خودی و همسایه گان مان است که تکامل دانش و پیشرفت پژوهش را درین برهۀ زمانی نشان می دهد، هرچند کاستی های یادشده کمبودهایی اند که باید با عنایت توجهی به آنها نیز پرداخته می شد، نظیر عدم ثبت متن دوبیتی ها به الفبای فونیمیک و یا ردیف بندی ترانه های لهجه های مختلف به ترتیب الفبا و مانند اینها. ولی با در نظر داشت امکانات چاپخانه های ما در آن زمان این امر عیبی در کار جناب داکتر شعور شمرده نمی شود.    اینکه جوان بیست و یک سالۀ یی به جای بروتک زدن به سوی به دختران هم صنف و همسایه گان، وقتش صرف آفرینش کتاب ۴۸۶ صفحه یی می کند، خود قابل قدردانی بی پایان است. کاش جوانان بیست و یک سالۀ کنونی ما حد اقل مقاله یی در مورد کشور و فرهنگ شان بنویسند و خشتی چی که پارچه گلی در بنای با عظمت فرهنگ مردم خویش بگذارند. 

 

چیستانهای شفاهی دری:

اثر دیگر مجموعه وی، تحقیقی دکتر اسدالله شعور میباشد که در آن بیش از یکهزار چیستان از سرتا سر افغانستان در ٥٥٥ نمود یا تیپ دسته بندی گردیده است . این مجموعه نیز از لحاظ نوع، هجم و متود تألیف و تحقیق در کشور نخستین اثر ماندگار در فرهنگ شفاهی مردم ماست . مواد این مجموعه که مستقیمإ توسط مؤلف ثبت گردیده است به متود علم فولکلور شناسی تنظیم و تدوین گردیده است ، مؤلف در پیشگفتار مجموعه بعد از مرور بر پیشینه ثبت آثار شفاهی در کشور و ضرورت گرد آوری و تدوین مجموعه چیستان های دری  را برای ادبیات افغانستان و مطالعات مقایسوئ و تطبیقی ژنر چیستان در عرصه جهانی بر شمرده از سابقه ثبت چیستانهای شفاهی در افغانستان بصورت مستند و فهرست وار سخن میگوید . و از تحقیقات چیستانشناسی و ضرورت ان در رشد ادبیات کودک و ایجاد سرگرمی سالم تاکید میکند

 

شرح متود گرد آوری مواد این رساله و شیوه تدوین آن مطالب آموزنده دیگریست که در پیشگفتار کتاب شرح شده . فصل دیگر زیر عنوان چیستان و پیشینه تاریخی آن در کشور حاوی تعریف چیستان اسامی این ژنر در در ولایات مختلف ، انعکاس چیستان در تاریخ و ادبیات باستانی ما، ایتمولوژی (اصطلاح شناسی ) واژه چیستان از لحاظ زبانشناسی و شرح باستانی ترین نمونه های چیستان در فرهنگ های آریانا ، یونان و روم درین کتاب آورده شده است . چیستان در ادب دری عنوان دیگریست که سابقه تأریخی انواع و اقسام ادبیات استفهامی و تاریخچه هر نوع آنرا به بحث میکشد ،وسپس چیستان را در ادب شفاهی زیر ذره بین قرار داده و انرا به شش بخش  که عبارت اند از :چیستان به مفهوم عام آن ، چیستان خانگی ،چیستان داستانی ،چیستان شماره ئی ، چیستان مسأله و چیستانهای مسابقوی میباشد تقسیم مینماید . در فصل نخست چیستانهای معمولی زبان دری به چار بخش چستانهای تجنیسی ،چیستانهای استدلالی چیستانهای زنجیری و چیستانهایتمثیلی بخشبندی شده ونمونه های هر یک اورده شده است سپس چیستانهای عادی یا معمولی از لحاظ موضوع به ٢٦ بخش طبقه بندی میشود . برای اینکه خواننده و پژوهشگر ان بعدی نمود های گونه گون یک چیستان را در لهجه های مختلف برای مطالعات تطبیقی و مقایسوی در اختیار داشته باشد .   چیستان های واحد که در لهجه های مختلف نمود های متفاوت دارند فهرست وار ذکر گردیده پیش از هریک از چیستانها اسم محله ثبت با مخفف نام ولایت مربوط آن آورده شده است و بعد از چیستان جواب آن جا بجا درج گردیده در ذیل آن لغات و اصطلاحات محلی شرح گردیده است، بخش دوم به بازشناسی چیستانهای خانگی که از طریق آن اطفال روابط خویشاوندی را فرا میگیرند بازشناسانده شده است .    فصل سوم به یکی از انواع بسیار دلچسپ چیستان بنام چیستان داستانی اختصاص یافته است که سخت مورد دلچسپی خواننده قرار میگیرد ، قصه های پاچای ظالم، قاضی عادل، سه مسافر، چوکیدار، دختر پاچا وعاروس و داماد، تیزبین، تیز دو و تیر انداز به عنوان نمونه های بسیار دلچسپ این نوع آورده شده است . بخش چهارم چیستانهای شماره ئی به شناسائی گرفته شده که از جمله قدیمترین انواع چیستانهای آموزشی است که نمونه های آن از عهد اویستا نیز بدست است .      بخش پنجم چیستان مسأله یا پرسان است که به منظور آزمایش هوش کودکان و پرورش ذهن آنها مطرح میگردد درین بخش هفتادو یک نمونه چیستان مسأله آورده شده است .    بخش ششم چیستانهای مسابقوی که صرف در پنجشیر مروج بوده که قرسک خوانان از همدیگر میپرسند . فهرست های اخیر کتاب اهمیت این اثر را دو برابر ساخته به عنوان نخستین اثر ادب شفاهی تدوین شده در افغانستان تثبیتش میدارد که با ظوابط علم فولکلور شناسی تدوین یافته است . قهرست جوابها به ترتیب الفبا  ، فهرست محلات  تیپ چیستانها به طریق محل و ولایت وفهرست بازگویندگان چیستانها شامل این بخش است . این کتاب در ماه میزان سال ١٣٦٧ هجری خورشیدی از طرف ریاست نشرات و امور فرهنگی وزارت امور اقوام وقبایل در مطبعه دولتی به زیور چاپ آراسته شده استکه شامل ٣٥٨ صفحه میباشد . رسامی مواد مربوط به موضوع چیستانها در شروع هر بخش در قسمت بالائی بخش مربوطه توسط تیمورشاه  فاروق و عناوین بخش ها توسط محترم حمید پرویز خطاطی شده است.

 

چیستان های شفاهی دری زبانان افغانستان

 

این کتاب از جملۀ ارزشمندترین پژوهشهای داکتر شعور در زمینۀ یک نوع خاص ادب شفاهی زبان دریست که در گسترۀ وسیع زبان فارسی مماثلی نه دارد. نویسنده کتابش را در شهر دوشنبه پایتخت جمهوری تاجسکستان نوشته که در همان شهر از طرف اکادمی علوم آن کشور در سال ١٩٨٨ در چند جلد معدود از روی نسخۀ قلمی آن تکثیر یافته ولی خلاصۀ آن از طرف انستیتوت زبان و ادبیات رودکی همان اکادمی به زبان روسی به چاپ رسیده است که شما نمونۀ روی جلد آن را روی ستیج می بینید.

کتاب چیستانهای شفاهی دری زبانان افغانستان با پیشگفتاری آغاز می گردد که نویسنده درآن از پیشینۀ ثبت و گردآوری چیستانهای شفاهی در افغاتنستان و علت های آن سخن گفته کار های گذشته را ارزیابی می کند تا فضای ذهنی خواننده برای قضاوت بر کار خودش مساعد گردد و بعد گزارش مختصری از کارکرد خود درین زمینه ارائه داشته میتود پروهشش را به معرفی می گیرد. و سپس برای ضروت ارائۀ تحقیق خودش بر اهمیت نوع چیستان تأکید کرده آنرا با دلایل کافی و مستند مهمترین وسیلۀ دیداکتیکی یا تعلیمی ادب شفاهی خوانده رهنمای عالی دست اندرکاران ادبیات کودک می خواند.

فصل نخستین کتاب که سیری در پیشینۀ چیستان از دیدگاه ریشه شناسی و تاریخ عنوان دارد مرکب از دوبخش است : بخش نخست زیر عنوان جستاری در معنای واژۀ چیستان که ابتکاری ترین فصل این کتاب ارزشمند است برای نخستین بار در مباحث زبانشناسی و فولکلورشناسی حوزۀ زبان دری توسط داکتر شعور طرح شده و در آن نظر مسلط کلاسیک که واژۀ چیستان مرکب از چیست و آن می باشد، زیر سوال برده شده و یا پیگیری اسامی این نوع مشترک ادب شفاهی و ادب نوشتاری در لهجه های گوناگون زبان دری ، زبانهای محلی منطقه و بالآخره چندین زبان مهم دنیا وجه تسمیۀ آن را بررسی می کند و نتیجه می گیرد که هیچ یک  از بیست و نه نامی که در زبان های مورد بحث برای چیستان وجود دارد، اساس کانکریت و مستحکمی را برای وجه تسمیۀ ی این نوع به دست نمی دهد و از طرف دیگر او با بررسی دواوین شعرای سدۀ سوم تا نهم و چندین مجموعۀ چاپ شدۀ چیستان های شفاهی افغانستان، ایران و تاجیکستان ثابت می سازد که گفتۀ مؤلفین قدیم کتب بدیع که معتقد بودند این پنر به خاطری چیستان خوانده شده است که اغلب با کلمۀ چیست آن شروع می شود، آن را نادرست ثابت می سازد و بعد خود فریضۀ خویش را پیش می کشد که چیستان مأخوذ از نام چستا ست که در آیین زردشتی الهۀ علم و دانش بوده است و می کوشد که با مراجعه به متن اویستا، آثار پهلوی و سهنسکریت این فریضه اش را تقویه نماید.

همانطوریکه می دانیم، قدما در تعریف علم گفته بودند که حل مجهولات و یا کشف مجهولات را علم گویند و این تعریف در مورد کشف داکتر شعور صادق است که اگر فرضیۀ او را حل یک مجهول نیز نخوانیم او موفق به کشف یک مجهول گردیده و مسألۀ تازه یی را جلو روی زبان شناسان و ریسه شناسان می گذارد تا به حل نهایی آن بپردازند. شعور در بخش دوم این فصل زیر عنوان چیستان در گذرگاه تاریخ با مراجعه به متن یشت های اویستا، متون پهلوی، کتاب تورات و اساطیر یونان و روم  به آوردن نمونه های چیستان زمان های باستان می پردازد و از نقش و کاربرد نوع چیستان در سه، چهارهزار سال پیش سخن می گوید که همه مؤید سخنان بخش اول و فرضیۀ طرح شدۀ اوست. صرف همین فصل کتاب داکتر شعور کافیست تا او را به عنوان یکی پژوهشگران دقیق و صاحبنظر ساحۀ ادبیات شفاهی بشناسیم و بدانیم که ادبیات شفاهی که ما همیشه آنرا به هیچ گرفته ایم از چی تاریخی و چی اهمیتی برخوردار بوده است.

فصل دوم کتاب مورد بحث ما چیستان و گونه های آن در زبان دری عنوان دارد که این یکی نیز مرکب از دو بخش است. قسمت نخستین به مفهوم و تعریف چیستان اختصاص یافته در آن به این پرسش که چیستان چیست جواب داده می شود. مؤلف با فهرست نمودن تعاریف چیستان از کتب کلاسیک دری و دانشمندان قدیم و معاصر غربی و مقایسۀ آنها با مدلول چیستان در فرهنگ ما با یک نتیجه گیری کلی تعریف جدیدی را پیشنهاد می کند که در بر دارندۀ تمام انواع چیستان های شفاهی و ادبی زبان دریست. و این نیز کاریست که تاکنون کس دیگری در گسترۀ فرهنگی ما انجام نداده است. او بعد ازینکه حدود و ثغور ژنر چیستان را مشخص می سازد در بخش دوم به بخش بندی چیستان در زبان دری پرداخته به معرفی هریک آن می پردازد و درین راستا نخست چیستان را به دو بخش ادبی و شفاهی منقسم ساخته گروه اول به دو نوع لغز و معما جدا ساخته با تعریف هریک و آوردن نمونه های آنها به بازشناسی فروعات آنها می پردازد و گروه دوم یا چیستانهای شفاهی را به انواع چیستان، چیستان خانگی، چیستان داستانی، چیستان شماره یی، چیستان مسأله و پرسش های مسابقوی بخشبندی نموده آنها را به انواع منظوم و منثور جدا می سازد و گروه چیستان را از لحاظ ساختار به پنج نوع تجنیسی، زنجیری، استدلالی، تمثیلی، و عادی گروهبندی نمود است.

فصل سوم کتاب که کاربرد و گستره های اجتماعی چیستان در افغانستان عنوان دارد در بخش نخست آن کاربرد و شیوه های چیستان پرسی را در کشور ما به بحث گرفته نقش چیستان را در آموزش مسایل مختلف اجتماعی و فرهنگی به کودکان و نوجوانان معین می سازد و در بخش دوم زیر عنوان گروه های اجتماعی و علاقمندی آنها به چیستان نتیجۀ یک تحقیق ساحوی خود را می آورد که در آن تعیین نقش چیستان در حیات بزرگسالان به تفکیک زن و مرد در دو گروه شهری و دهاتی و با در ذیل هر به تفکیک بی سواد و با سواد و بازهم به تفکیک گروه های سنی در هر هر دهۀ زندگی معین می سازد و به همین در گروه کودکان و نوجوانان نیز با چینین تفکیک هایی به عین نتیجه گیری می پردازد. او با این کار احصائیه جالبی را از گسترش نوع چیستان در بین گروه های سنی با گروهبندی آنها به دسته های ذکر شده تقدیم نموده که این کار او نیز در ساحۀ مطالعات ادب شفاهی کشور های فارسی زبان سابقه یی ندارد. در تقریظی که خاورشناس معروف چک پروفیسر یرژی بچکا بر این اثر نوشته آن را مکمل تمام پژوهشهای پیشین در زمینۀ علم انگماتیک یا چیستانشناسی خوانده و به خوص این بخش را ابتکار بی سابقه نامیده است.

فصل سوم این اثر ازرشمند دنباله یی نیز دارد که این یکی نیز در دو بخش تنظیم گردیده است. بخش اول به بررسی محتوا و مضمون چیستانهای شفاهی دری وقف شده در آن چیستان گردآورده شده توسط خود داکتر شعور که پیش ازین به معرفی آن پرداختیم از لحاظ محتوا به بیست وشش گروه تقسیم شده و بعد علت انتساب این گونۀ آفریده های شفاهی مردم به این گروه ها نتیجه گیری صورت گرفته انعکاس ساختار و مناسبات جامعه درین صنف بندی به تحلیل گرفته شده است مضمون اساس انواع فرعی چیستان و نقش آموزشی آنها نیز از زیر ذره بین تحقیق داکتر شعور به دور نمانده و در پایان این بخش به بحث کشیده شده است. بخش دوم این دنباله ساختار چیستانهای شفاهی را از لحاظ خصوصیات مندرجوی، کاربرد آرایه های سخن یا فنون بدیعی و ساختار قالبی آنها مورد بحث قرار داده حدود این عناصر در ساختمان چیستان ها تعیین گردیده است.

آخرین بخش کتاب که پایان سخن عنوان دارد، در آن از بخش مباحث گذشته نتیجه گیری صورت گرفته بر نقش چیستان در عملیۀ آموزش و پروش با آوردن مثال ها و و نظریات معاصر آموزش و پرورش تأکید بیشتری صورت گرفته است.

کتاب چیستان های شفاهی دری زبانان افغانستان پیوست هایی نیز دارد که در نخستین قسمت آن تاریخچۀ گردآوری چیستان های شفاهی زبان فارسی و پژوهش در مورد آنها در ایران و تاجیکستان به بررسی قرار گرفته احصائیۀ چیستانهای ثبت شده از آن کشور ها به سنجش گرفته شده است و در قسمت دوم متن چیستانها شاهنامه را در متن کتاب روی آنها بحث مفصل صورت کرفته است آورده شده تا خواننده به متن اصلی آنها نیز دسترسی داشته باشد.

فهرست مآخذ کتاب نشان می دهد که نویسنده برای این پژوهشش به یکصد و بیست و نه اثر به زبانهای دری، عربی، ترکی، آذری، ازبکی، انگلیسی، روسی، آلمانی و آثاری به خط سریلیک تاجیکی مراجعه کرده و کوشیده است که از کارهای دیگران در این زمینه تاحد امکان آگاهی داشته باشد و این امر در مباحث کتاب انعکاس وسیعی داشته دقت نظر، تبحر و تخصص مؤلف را در کارش به اثبات می رساند. و همین قضاوت بس است که فولکلورشناس معروف ازبکستان داکتر توره میرزایف در آن زمان این کتاب را اثر نمونه وی و آموزنده برای فولکلورشناسان سرتاسر شوری سابق خوانده و خاورشناس نامور چک داکتر یرژی بچکا فصل هایی از آن را پژوهش های جدید و ابتکاری نامیده است.

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳٤       سال شـــشم            قوس/جــــدی ۱۳۸٩  خورشیدی         دسمبر ٢٠۱٠