کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برخی از نظرها را
اینجا بخوانید و نظر خویش را
 از طریق ایمیل به ما بفرستید
.

 

 

 
 
   
در حاشیۀ موضوع دیوار ها
 و
کوه های آسمایی وشیردروازه
 متن فشرده

نصیر مهرین
 
 

دربارۀ دیوارهای که دربلندای کوه های آسمایی (آسه مایی) وشیردروازه اعمارشده اند، با نگریستن ازدریچه های علایق مختلف میشود سخن گفت. دریافت انگیزۀ اعمار آنها، تأمل وبازاندیشی را بارمیاورد. اندیشیدن به ضرورت های زمانه وامکانات آن.

 

تا آنجا که پژوهشگران اندیشیده ونکاتی را یافته اند، نیازاستحکامات دفاعی برای شهرک قدیمی کابل را انگیزه احداث آنها آورده اند. مکث به چنین دریافتی، ذهن را به سوی اهمیت آن هنگام کابل میکشاند تا دریابد که چه اهمیت اقتصادی، رهبردی ویا سیاسی وفرهنگی داشت. مهاجمان کیها بودند که در برابر شان دیوار های حفاظتی اعمار کردند در پهلوی چنین سوالاتی، کسانی شاید علاقه داشته باشند بدانند که با چه دشواری ومشکلات وتحمل عرقریزی وزحمات و در طی چه مدتی دیوار ها به پایۀ اکمال رسیده اند. همان سوالی که برای اندیشیدن به حال و روزگار کارگران تعمیراتی در اعمار دیوارهای چین نیزاعجاب ودلسوزی میافریند. ونه تنها دلسوزی بلکه به سازنده گان واقعی ودشواری طاقت سوز آنها ره می برد.

و در پایان طرح هر سوالی میتواند سوالات متعدد دیگری سر برآورد. مثلا ً آیا دیوارها توانستند، به نیازهای دفاعی پاسخ بگویند. چه سرنوشتی را درزمانه بعدی دیدند . وبالاخره اکنون با آنها باید چگونه برخورد شود. وشاید سوالات دیگری.

 

هنگام اندشیدن به سوالات ونیازهای یادشده، جای امتنان ویادآوری بسیاری دارد که از شادروان علی احمد کهزاد یاد نمود. او برحق درپرتو مطالعات گسترده یی که به عمل آورد، نکات جالب وآموزنده یی را یافت و نگاشت. او بود که با نثر روان نخست در برنامه های رادیویی مطالب دلچسپی را انتشار داد وبعد ها بصورت کتبی به نام افغانستان درپرتو تاریخ به این موضوع روشنی افگند.

ازینرو آنچه در پایان درپاسخ سوال یک دوست میاید، به انتشار مجدد نبشتۀ آن گرامی انسان نیزنیازمند است.

پیرامون زمانۀ اعمار دیوار های آسمایی و شیردروازه، سال وسنۀ دقیق وجود ندارد. با نشانی کرد چند مقطع تاریخی میتوان دورانی را پذیرا شد. مثلاً وقتی میخوانیم که در اثارمؤرخینی مانند استرابون و بطلیموس از دیوارهای کوه های نامبرده خبری نیست، بعید به نظر میرسد که وجود آنها را در زمانه پیش از میلاد بپذیریم. اما وقتی در کتاب حدود العالم من المشرق الی مغرب ویا در نبشته های ابن حوقل از قلعت کابل و داشتن یک راه رسیدن به آن سخن میرود، میشود پذیرفت که پیش ازسده های نخستین هجری دیوارها وجود داشته اند.

پیرامون عقاید وباورداشت های دینی باشنده گان آن غالبا ً توحید نظر وجود دارد که برهمنی ها وبودایی ها بوده اند. در همان کتاب حدود العالم است که کابل شهرکیست و او را حصارست محکم ومعروف به استواری واندروی مسلمانان و هندوان واندروی بتخانه ها ست .

شاهان کابل یا رتبـــِــل شاهان بازمانده گان کوشانی ها ویفتلی ها بودند. مذهب ایشان بودایی بود. آنها با توجه به ضرورت دفاعی دیوارهای مستحکمی را بنا نها ده بودند. تا جلو تجاور مهاجمین را بگیرند.

سرنوشتی که دیوارهای کوه های آسمایی وشیردروازه دیده اند نیز جالب است. نخست از دست رفتن اهمیت دفاعی آنها ست. از قراین پیداست که پس ازحملۀ سپاه اسلامی، و موفقیت های آنان، واضح بوده است که چنین دیوارهای قادر نیستند سد دفاعی برای جلوگیزی ازهجوم بیگانگان باشند و از آن پس دیوارها به تاریخ پیوسته اند. این پیوستن به تاریخ ، فراموش نمودن تاریخ نیست. یادآورمدنیت ، سیاست و مذهب آن زمانه است. هر آنچه مسکوکات ومعابد وآثار عتیقه از کابل بدست آمده است، حاکی ازمدنیت ازعصر کوشانی ها وازمدنیت بودایی به ویژه از سدۀ دوم مسیحی حاکی است. این است که امروز اگر از کابل تاریخی یاد میشود، دریای کابل با نام های تاریخی آن همینطور دیوارها وکوه های آسمایی وشیر دروازه تداعی میابند. در سده های بعدی، با رواج یابی دین اسلام ، در حالیکه مدنیت های پییشنه ومذاهب آنها تا اندازه زیادی ازمیان برد اشته شدند، دیوارها نیز بدلیل نبود هیچ نیاز ارزشگذاری مورد لطف و توجهی نبودند. علایق بابربا انگیزۀ عمرانی درکابل، میتواند حد اقل چشم بینندگان را به سوی دیوارها نیزبرساند. زیرا بیشترین ابادی های بابربه ویژه باغ بابر یا همان جایی که مدفن او نیز است، درکرانه کوه ها ست.

 

در نتیجه با گذشت تقریبا ًدو هزارسال ازاعمار دیوارها درکوههای آسمایی وشیر دروازه، ویرانی آنها بیشتر شد. البته روبرو شدن با چنان سرنوشت به دو دلیل دور از انتظار نیست: یکی آنکه در کشور های مانند افغانستان که هزار ویک غم و مشکل دارد، اندیشیدن به آنها حتا در حدود جلب جهانگردان وسهل نمودن رفتن بدانجا نمیتواند مطرح شود. دوم ، بیعلاقگی فرهنگی و مواردی هم بی توجهی عمدی.

معلوم است که درزمان شاه امان الله خان، برای چندین ساختمان با هزینۀ هنگفتی به تناسب آن وقت اختصاص داده شد. بطور مثال برای قصر دارلامان. ولی بعد از سقوط آن شاه در حالیکه سالهای بعد میشد از آن تعمیرات استفاده شود، روی این علت که با امان الله خان اختلاف و کدورت وجود داشت، نه اینکه به آنها توجهی بعمل نیامـــد؛ بلکه برخی مانند سینمای پغمان به آتش کشیده شد. منار چکری یکی از یادگار های دیرینه بودایی، قربانی جنگ های کابل شد. تندیس های بامیان دربرابر چشمان مردمان جهان به آتش کشیده شد. این نبود فرهنگ اعتنا و حضور تعصب وفرهنگ ویرانگری نیزسبب شده است که بسا از آبدات در معرض نابودی قرار بگیرند حتا از یاد کردن نام شان دریغ شود. مانند نام کاربرد "کوه تلویزیون" در مقابل «کوه آسمایی»

 

فشرده اینکه، موضوع دیوار ها و نام های شیر دروازه وآسمایی ، یاد آور تاریخ وفرهنگ پیشینۀ سرزمینی است که پیشینۀ تاریخی باشنده گان بعدی را تشکیل داده است. ازین رو نیز باید با احترام بدان ها نگریسته شود.

 

موضوع دیگری که به ویژه درسالیان پسین ارایۀ پاسخ خردمندانه وانسانی را مطالبه مینماید، رعایت حقوق مسلم هندوها وسیکهـ های افغانستان به عنوان شهروندان کشور است. تعمق به هویت آنانی که درپیشینه های عصربودایی وبرهمنی  درین قلمرو حیات به سر میبردند، درتشخیص آنها به عنوان باشنده گان دیرینه و وابسته به همان زمان ها، گمانی برجای نمی گذارد. با آنهم بدلیل جعل مضاعف به گونه یی ازتاریخ وهویت ایشان برخی ها سخن میرانند که گویا تازه واردان باشند. واین تنها نیست، افزون بر دورنشدن تعصبات از زنده گی آنها که درین عصر وزمان بسیار شرمسارانه است، در برابر مراسم ویژۀ آتشسپاری آنها نیز موانع دور از رعایت کرامت انسانی ایجاد میشود. 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳۳        سال شـــشم            قوس ۱۳۸٩  خورشیدی         دسمبر ٢٠۱٠