کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

فرهاد دریا، هنرمند محبوب و بی همتا

نوشته ی : اسماعیل فروغی

 
 

به بهانه ی کنسرت با شکوه فرهاد دریا در ولایت هلمند که شامگاه جمعه نوزدهم نوامبر سال 2010  براه افتاده بود، تنها بخاطر بازتاب احساسات درونی ام ونه بمنظور نقد یا تقریظ فرهاد دریا، این نکات فشرده را با شما هموطنان هنردوست، شریک مینمایم  :

پس از کنسرتهای بزرگ و باشکوه فرهاد دریا در استدیوم ورزشی کابل، شهرمزارشریف، شهر جلال آباد و شهر هرات ؛ اینبار او در ستدیوم بزرگ ورزشی شهر لشکرگاه  در ولایت هلمند شادی و شور برپا کرده بود ــ در هلمند جنگزده و خبرساز. آنجا که از سالها به اینسوست نرخ مرگ را دلالان جنگ خیلی ارزان کرده اند.

 

 

او را درهلمند شادتر و مستانه تر از هر زمان دیگر یافتم. با همان لبخند همیشه گی و همان سیمای ملکوتی اش. او بادپا، شوریده حال و سرشار از عشق میخواند، میرقصید و بدیگران شور  و شادی و عشق هدیه میکرد. راستش ترانه های فرحت بخش و شادی آفرین اوآنقدر مرا مجذوب کرده بود که در جریان تماشای آن از تلویزیون، باربار آرام وشادمانه باخود گریستم و از اشک ریختنم لذت جانانه بردم.

او درهلمند میخواند ــ برای آنانی که از سالها به اینسو فقط صدای خمپاره و گلوله باران را، صدای هول انگیز انفجارات گونه گون را شنیده اند ــ برای آنانی که طی بیست سال اخیر اساسأ کنسرتی را، آنهم با این عظمت و شکوه، تجربه نکرده بودند.

فرهاد دریا بادرک حقیقی ( نه ذهنی و نمایشی ) از اهمیت و ضرورت صلح برای مردم ما و با پی بردن به این مهم، که دیگر شانه های مردم توان حمل بار جنگ را ندارند ؛ از چندی به اینسو کنسرتهای زنجیره یی را در سراسر کشور بمنظور حمایت و اشاعه ی صلح براه انداخته است که کنسرت هلمند نیز به همان سلسله بوده است.

او میخواهد بدون ترس، سبکبال و عاشقانه در سراسر کشور فریاد بزند که :

هموطنان رنجکشیده از جنگ !  دیگر  بیدار و هوشیار شوید !

هموطنان عذابدیده !   دیگر فریب دلالان جنگ را نخورده، بروی هم خنجر نکشید !

هموطنان عزیز !   افغانستان خانه ی مشترک همه ی ماست و آباد کردن آن وظیفه ی همه ی ما.

او عاشقانه فریاد بر میآورد که :

 

های !

بایک تن اتن کی میشود

این وطن بی ما وطن کی میشود

گرنباشد از تو هم این سرزمین

خانه ی آباد من کی میشود

 

 

بیش ازین دگر مرا مزن

میزنی بزن ؛ سخن بزن

یک کلید خانه پیش تو

یک کلید خانه پیش من

 

آری ! فرهاد دریا در هر ترانه و در هر سرودش فریاد صلح و همدلی بر زبان داشت ــ فریاد برادری و باهمی و سازنده گی. سرود های او همه با صراحت تام این پیام روشن را باز میگفت که : جنگ بس است. دشمنی و بی اتفاقی بس است.  و افغانستان خانه ی مشترک همه ی ماست.

دریا   پس از تطبیق برنامه ی انسانی و ارزشمند  "  کوچه  "  که دهها و شاید صدها کودک خیابانی از آن بطور دوامدار مستفید شدند ؛ اینبار  با نیت اشاعه ی فرهنگ صلح و همدلی،   برنامه ی شکوهمند  " زنده گی زیباست "  را براه انداخته است. او آرزو دارد با اجرای کنسرتهای بزرگ وباشکوهی در سراسر افغانستان، همه ی مردم  بویژه جوانان را برای صلح و سازنده گی    فراخواند.  در دلهای آنان تخم عشق و همدلی را بکارد  و آنانرا دگرگون سازد. 

 

 

بیاد دارم که او باری درین باب گفته بود :   «  من در سفر    "  زنده گی زیباست  "   برای جوانان نان وعده نمیدهم. کار وعده نمیدهم. پول هم وعده نمیدهم. بلکه تلاش میکنم تا با کمک خود جوانان، در تنور سینه های افسرده ی شان آتش امید برای فردای بهتر را روشن کنم... »

او در ادامه ی همین صحبتش گفته بود :  «   احساس میکنم روزی فرارسیده است که زبانها را عوض کنیم،  صداها را عوض کنیم، ارزشها را عوض کنیم، فکر هارا عوض کنیم و بالاخره زنده گی و افغانستان را عوض کنیم.  »

فرهاد دریا با چنین آرزوی بزرگی، کنسرتهای سراسری و زنجیره یی خود را در تمام ولایات کشور به اجرا در میآورد   ؛  تا باشد که هر چه زودتر  آتش جنگ، کینه توزی و دشمنی  درخانه ی مشترک ما خاموش گردیده، آغوشها بروی هم باز شوند و همه باهم ترانه ی دوستی و محبت را با صدای بلند فریاد نماییم و بخوانیم که  :

 

صدای عشق میرسد

برای تو برای من

خدا یکیست جان من

خدای تو خدای من

 

سرود سبز همدلی

صلای عشق میزند

که تا گلوی تو شوم

که تاشوی صدای من

 

مرابباغ می کشد

ترانه ها یکی یکی

یکی برای دوستی

یکی برای زنده گی

 

شگفته باد یاسمن

خجسته باد این وطن

ترانه های نسترن

یکی به تو یکی به من

 

آری، فرهاد دریا  طی تمام کنسرت هایش فقط عشق را، محبت و همدلی و صلح را فریاد مینماید.  و من به این باورم که این فریاد اثرگزار تر از هر کوشش دیگریست.  و هرگاه مخاطبانش که میلیونها هستند، صادقانه با او همصدا شوند، آن روز دور نخواهد بود که آتش سوزان جنگ در خانه ی مشترک ما برای ابد به خاموشی گراید.

 

واما آنچه فرهاد دریا را سرآمد روزگار و چشم و چراغ تمام خانه ها و خانواده ها  گردانیده و به او اینهمه برتری ها را بخشیده است چیست ؟

از نگاه من چیز های بسیار اما دو چیز بسیار مهم او را محبوب القلوب و سرآمد روزگار گردانیده است  :

اول  ــ  هنر والا  و بالنده ی فرهاد دریا

دوم  ــ شخصیت عالی و پسندیده ی فرهاد دریا

 

 هنر فرهاد دریا  :

اکنون همه هنرمندان و هنردوستانی که دریا را میشناسند به این باور اند که فرهاد دریا یک آوازخوان توانا، یک کمپوزیتور مبتکر و موفق، یک نوازنده ی ماهر و در یک کلام یک هنرمند بزرگ و آگاه موسیقی در کشور ماست.  او باحضور موثر  و نیرومند ش  در عرصه های گونه گون موسیقی افغانی (  کلاسیک، غزل، محلی و موسیقی جدید   ) طی سه دهه ی اخیر، صاحب نظران و علاقمندان موسیقی کشور ما را به این باور مشترک رسا نده است که :  اگر فرهاد دریا  را طی این سه دهه ی اخیر نمیداشتیم، موسیقی کشورما نیمه جان تر از امروز میبود.

او با تسلط با صلابتش بر رمز و رازهای هنر موسیقی، توانست در جوار برخی هنرمندان توانای دیگر، دهها اثر جدید  ( یا برای خودش یا برای دیگران )، خلق نماید و به اینوسیله نگذارد تا پیکر نیمه جان موسیقی کشور ما به گودال نیستی فرو غلتد.

از نقش دریا در ایجاد سرود ها و ترانه های واقعأ جد ید، طی سی سال اخیر هرگز نمیتوان انکار نمود. بی گمان  این ترانه ها برغنای موسیقی کشور ما افزوده  و تاحدی عطش بی پایان ذوقمندان موسیقی را فرو نشانده است. علاقمندان موسیقی بخوبی میدانند که  تعداد زیادی از ترانه های فرهاد دریا  با چه شور  و شوقی بوسیله ی  هنرمندان عزیز خود ما ویا هنرمندان مشهور کشورهای همزبان ما بازخوانی شده است. که این افتخار بزرگ دیگری هم  برای  ما و هم برای دریای عزیز ماست.  امروز فرهاد دریا را  نتنها در افغانستان  همه علاقمندان موسیقی دوست میدارند ؛ بلکه فرهاد دریا ی کنونی، هنرمند محبوب  و آشنا یی در کشور های همزبان و همسایه ی ما نیز میباشد.  

 

واما آنچه بیشتر در یا  و کارهای هنری او را با دیگران متمایز میسازد، کوشش پیگیراو، رشد و تکامل متداوم  و  ابتکارات و نوآوری های پیاپی و بی پایان  اوست.  او همانگونه که پیگیر و خسته گی ناپذیر در رشد شخصیت و کار های ارزشمند هنری خود کوشیده است ؛ به همانسان هربار با ابتکار و نوآوری تازه ای به میدان آمده است. به باور منتقدان و کارشناسان هنری کشور ما، دریای امروز بهتر از دیروز و دریای امسال بسیار بالنده تر و هنرمند تر از دریای سال پار بوده است.

از ترانه های ماندگار او با ارکستر باران  تا آلبوم های جاودانه ی  " سلام افغانستان "،  ـــ  "  هه  "،  " یاهو "...  و  ترانه ی جاودان    "  اتن  یا   کلید  "    که همه تازه گی داشته   و بکر و بیمانند اند  ؛  به روشنی همه از بالنده گی و تکامل هنر فرهاد دریا گواهی میدهند  و از پخته گی و شکوه روزافزون وی.

آثار ارزشمند هنری فرهاد دریا همچنانکه ناب و نو  بوده  و ارایه و پرداخت نو دارند، دارای محتوا  و پیغام  نو نیز بوده اند. او به همان اندازه که به ارایه و پرداخت ترانه های خود توجه دارد، بهمان پیمانه و حتا بیشتر از آن به متن و محتوای آنها نیز اهمیت قایل است. بسیاری ترانه های دریا تنها لذت آور  و شادی بخش نبوده ؛ بلکه دگرگون کننده است و هریک به گونه یی و به قدری بار مسوولیت وطنی، اجتماعی، انسانی و یا اخلاقی را هم بدوش میکشند.

او در بسیاری  ترانه هایش یا در برابر بیدادگری به پرخاش برخاسته، داد میخواهد  ؛  یا ناگفته یی را بازگفته، حقیقتی را برملا میسازد  و یا مخاطبانش را به صلحخواهی، عدالت طلبی و سازنده گی ترغیب و تشویق مینماید.  او خواسته ها و نیازهای مردم را از لای ترانه های زیبایش، با زبان بسیار روشن و با  صمیمیت خاص خودش، به بیان میآورد. زبان اکثر ترانه های دریا زبان مردم است : 

 

(   بیش ازین دگر مرا مزن

    میزنی بزن ؛ سخن بزن

    یک کلید خانه پیش تو

    یک کلید خانه پیش من  )

یا :

 (  هه !  بده یک خشت  تازه

   هه !  بده یک خشت دیگر

   گل بیاور،  گل بیاور

   خانه را سازیم از سر )

ویا :

 (  موژ کرلی په عشق کی لاسونه

   جوروو دخپل کور دیوالونه  )

و....

بی تردید که ترانه های جاودانه ی دریا همانند ترانه ی  "  اتن  یا  کلید  "  به یاری شاعران و تصنیف سازان قدرمندی شکل گرفته اند ؛ اما جای شک نیست که همه ی آنها از نیت بلند و اراده   ی والای خودش نیز مایه گرفته است.

 

شخصیت پسندیده ی فرهاد دریا  :

دلیل روشن دیگری که فرهاد دریا را چشم و چراغ همه گردانیده و به او اینهمه برتری بخشیده است، شخصیت والا و پسندیده ی اوست. او مردیست پاک و پاکیزه ــ پاک از تعلقات قومی، گروهی، زبانی و مذهبی و پاکیزه از انواع بیماریهای اجتماعی و شخصی که ما را به مصایب بزرگی مبتلا کرده است.

فرهاد دریا به همه تعلق داشته وهرگاه با همین پاکیزه گی در تکمیل رسالت هنری اش ادامه دهد، میتواند به سمبول وحدت ملی میان افغانها مبدل گردد.

او همانگونه که خود باربار گفته است ؛ عشق بزرگش بامردم بودن و درمیان مردم بودن است. چنانکه سالهاست با طرح و اجرای برنامه های ارزشمند هنری ــ فرهنگی  چون برنامه ی   "کوچه "   یا   "  زنده گی زیباست  "  و یا  دهها برنامه ی هنری دیگر در خدمت مردم  است و در خدمت  تحقق صلح و حقوق بشری درکشور.

 


هر سه قطعه عکس بالا، از سایت بی بی سی به فارسی گرفته شده اند

 

درست متکی بر همین اقدامات صلحجویانه و انسانی  فرهاد دریاست که از سوی  سازمان ملل متحد،  سفیر صلح خوانده شده و به اینگونه  برایش ارج گذاشته شده است که ماهم به آن میبالیم.

علاوه براین فرهاد دریا یی  را که ما تاکنون میشناسیم شخصیتی است با مناعت نفس، متواضع، مردمی، خوش برخورد و خوشخوی.  اوهرگز خودش را بالاتر از دیگران نپنداشته، از تکبر و غرور منفی  فرسنگها فاصله دارد. او نه هوسباز است و نه  خوشگذ ران.

فرهاد در یا  یکی از معدود هنرمندان کشور ماست که با زبان شیوای فارسی آشنایی بسیار خوب داشته  و توانا یی کافی برای تحلیل و بررسی مسایل هنری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را دارا میباشد. 

واما در پایان، در حالیکه من برای دریای مست و خروشان ملت ما، خروش و بالنده گی   بیشتر آرزو مینمایم  ؛  دلم میخواهد فرهاد دریا  بیشتر ازین به رشد و تکامل هنر والا  و شخصیت پسندیده ی خویش بپردازد  تا  فرهاد دریای فردا  بطور حتم  هنرمند جاودانه  و  مورد احترام تمام نسلهای ما باشد.

و چه خوب است بخاطر قدر دانی از کارهای ارزشمند هنری و صلحجویانه ی فرهاد دریا سینماگران و مستند سازان بزرگ ما،  همین زمان از زنده گی او فیلمها بسازند و کانون ها  و موسسات حفاظت از هنر و هنرمند، بکوشند تا با اقدامات مشخصی در جاودانه شدن نام  فرهاد دریا  سهم داشته باشند ؛  تاباشد که فردا تاریخ هنر کشور ما  در باره ی آنان قضاوت تلخ  نداشته باشد.

پایان

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳۳        سال شـــشم            قوس ۱۳۸٩  خورشیدی         دسمبر ٢٠۱٠