کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
 
طرزی و سراج الاخبار
 
تألیف بشیر سخاورز
 
 

طرزى وادبيات

 

طرزی بيشتر از همه چيز به ادبيات و سياست تمايل و حتا ميتوان گفت كه عشق داشت. او از آغاز جوانی به نوشتن آثار ادبی و ترجمه پرداخت و در ضمن آن آثاری را كه مي توانست بار آموزش به مردم افغانستان داشته باشند٬  از ديگر زبان ها به زبان فارسی برگرداند. به طور نمونه سياحت در هشتاد روز و يا جنگ روس و جاپان به علتی ترجمه شده بودند تا مردم افغانستان بداند كه مي توان در مدت كمی دور زمين را گشت و يا كشور آسيايی چون جاپان قادر است تا امپراتوری روس را شكست بدهد٬ پس نا ممكن نيست كه افغان ها با توسل به مدرنيزه٬ بتوانند به اهداف خود نايل آيند؛ زنجير استعمار انگليس را بشكنند و كشور شان را به مدارج ترقی برسانند.

سراج الاخبار از همان پيدايش، ادبيات منطقه و جهان را منعکس ساخته است. در صفحۀ هفتم، شمارۀ دوم، سال اول برابر با 31 ميزان 1290 خورشيدی، با توجه به ادبيات جهان، "ترجمۀ شعر يکی از ظريف طبعان آلمانی" چاپ شده است و در عين حال در همين شماره٬ در آگهی آمده است که "فاجعه های پاريس"، اثر نويسندۀ فرانسوی، کاديه مونته پين، به زبان فارسی توسط محمود طرزی برگردانده شده و علاقمندان ميتوانند اين کتاب را از مطبعه بدست آورند.

طرزی علاوه بر ترجمۀ آثار مختلف ادبی و چاپ شان در سراج الاخبار، به ترجمۀ چند کتاب رمان و يک کتاب تحقيقی دست زد. هدف او از اين کار ها آشنا کردنِ مردم با ادبيات جهان و در ضمن بالا بردنِ سطح آگاهی شان از پيشرف های دنيا بود. آثاری که طرزی به فارسی ترجمه کرده است، از اين قرار اند:

1.                  تلخيص حقوق بين الدول٬ ترجمه از تركی٬ سال 1897 ميلادی. اين كتاب از تركی به فارسی ترجمه و به دربار امير عبد الرحمان خان فرستاده شد. اين كتاب تا هنوز چاپ نشده است و بعد از عبد الرحمان خان كسی آن را نديده.

2.                  مطالعهٴ صحيه٬ ترجمه از زبان تركی. اين كتاب نخست به زبان يونانی نوشته شده و بعد به تركی توسط يك ترك ترجمه شد. طرزی آنرا به فارسی برگردانده. نسخهٴ قلمی چاپ نشده.

3.                   رسالهٴ اغذيه٬ نسخهٴ قلمی٬ سال 1907 ميلادی

4.                  فاجعه های پاريس٬ ترجمهٴ ناول٬ اثر كاديه مونته پين٬ 1912 ميلادی.

5.                   سياحت دورادور كرهٴ زمين در هشتاد روز٬ ترجمهٴ رمان٬ اثر ژول ورن٬ كابل٬ 1912 ميلادی.

6.                   سياحت دور جو هوا٬ ترجمهٴ رمان٬ اثر ژول ورن٬ كابل٬ 1913 ميلادی.

7.                   بيست هزار فرسخ سياحت زير بحر٬ ٬ ترجمهٴ رمان اثر ژول ورن٬ كابل٬ 1914 ميلادی.

8.                   جزيرهٴ پنهان٬ ٬ ترجمهٴ رمان٬ اثر ژول ورن٬ كابل٬ 1914 ميلادی.

9.                  تأريخ محاربات روس و جاپان٬ ترجمه از تركی٬ كابل سال 1918 ميلادی.

 

صفحه ای در سراج الاخبار به ادبيات اختصاص داده شده و اولين مقالۀ طرزی با عنوانِ "شام غريبان" با شعری از حافظ آغاز می شود:

نماز شام غريبان چو گريه آغازم

به مويه های غريبانه نغمه پردازم

 

مقالات ادبی طرزی تلفيقی از علم و ادب است و نمی توان گفت که او به ويژه خواسته که در موضوع ادبيات بنگارد. به استثنأ چند مقاله که يکی آن "شعر چيست" عنوان دارد٬ اين مقالات تنها در مورد ادبيات نيستند و به موارد مختلف ميپردازند٬ به طور نمونه مقاله ای در مورد بهار٬ مادر و يا خزان.  شايد طرزی با همين کار های ابتدايی روشِ مقاله نويسی  را ايجاد کرده باشد، زيرا که بعضی از مقالات ادبی سراج الاخبار در سطح ابتدايی اند. هدف من از اين مقايسه نشان دادنِ اين موضوع است که مقالاتِ طرزی بی عيب نيستند، اما اين مقايسۀ من يک عيب دارد و آن بررسی مقالات آن روز طرزی با معيار های امروزی است، در حاليکه شايد مقالات طرزی در زمانش از بهترين مقالات ادبی محسوب می شدند و يک نکتۀ شاخص اين مقالات عدم پيروی از ادبيات منشيانه است که به زعم من اين ادبيات در موضوع ضعيف، اما در ساختار پر از کلمات فاخر ادبی بود.

طرزی تنها کسی نيست که به نوشتن مقالات ادبی اشتغال داشته، در واقع سهم او به مقايسۀ مولوی عبدالرب که شخص با سوادی بوده، کمتر است.

يکی از مقالات خوب ادبی سراج الاخبار در موضوع "شعر و موسيقی" است و چنين آغاز می يابد: "شعر و موسيقی دو همشيره (خواهر) توأميست که مادرشان عشق است."  اين مقاله نشان ميدهد كه طرزی نه تنها به موسيقی علاقمند بوده بلكه از موسيقی درونی شعر خوب آگاهی داشته است.

طرزی بی گمان زبان ساده٬ بی پيرايه و منطقی که بتواند توسط عوام قابل درک باشد، به کار می برد. اما در عين حال توانايی آن را داشته که به غامض ترين موضوعات بپردازد و آنها را از طلسم پيچيد گی بيرون آورد و برای مردم ساده سازد. او شعر سبك هندی را در ازتحرک باز ماند، سبک هندی رادر سراج الاخبار انعکاس نداد و موضوع شعر را از تغزل به شعر اجتماعی دگرگون کرد. او نثر را هم ساده ساخت و در ضمن ادبيات داستانی اروپا رامعرفی و آنها را با افسانه های کشور مقاسيه کرد و به نويسندگان فهماند که داستان با افسانه تفاوت زياد دارد. او نوشت که افسانه های ما يک روال را دنبال می کنند: "بود و نبود يک بابه خارکن بود... خدا مراد او را داد و خدا مراد ما را هم بدهد." اين افسانه ها در يک چهارچوب معين تنظيم می شدند و تقريباً همۀ شان از نقطه نظر ساختار مشابه بودند در حاليکه داستان های مدرن تفاوت زياد با افسانه ها دارند.

طرزی در سراج الاخبار، شعر و داستان افغانستان را تغيير می دهد. او را می  توان نخستين نويسنده ای ناميد که داستان را جانشين افسانه ساخت و شعر محتوا را در افغانستان معرفی کرد. عدۀ از نويسندگان ما که محتوايی شدن شعر دری افغانستان را ناشی از تأثير نيما يوشيج ، شاعر ايران می نامند، اشتباه می کنند؛ زيرا که شعر ما چندين سال پيش از نيما محتوايی شده بود. او در مورد زبان هم پيشنهاد هايی داشت٬ به طور نمونه او تفاوت در زبان گفتاری و زبان نوشتاری را از جمله ضعف زبان فارسی به شمار می آورد و مي گفت كه در زبان های اروپايی فرق بين گفتار و نوشتار بسيار كم است٬ در حاليكه زبان گفتاری و نوشتاری فارسی تفاوت زياد دارد. او مي گفت كه بايد اين فرق از بين برده شود. اين پيشنهاد واضح می سازد كه طرزی از تحول زبان انگليسی به خوبی آگاهی داشته و مي دانسته كه پيش از چاوسر و شكسپير زبان انگليسی در حالت سيلان بود٬ دستور در آن مراعات نمی شد و زبان گفتار از زبان نوشتار فرق زيادی داشت. اين دو شاعر  انگليس در واقع خدمت بزرگی برای زبان انجام دادند و قواعد و دساتير زبانی را معرفی كردند.

اگر بخواهيم دگر گونی شعر و داستان افغانستان در صد سال آخر را بررسی کنيم و سهم نويسندگان سراج الاخبار به خصوص محمود طرزی را ناديده بگيريم، بررسی ما خلأ و عيب بزرگی خواهد داشت.

طرزی سراج الاخبار را برای حضور محتوای نوين  به كار برد و شاعران را وادشت به مضامينی بپردازند كه محيط ملكوتی شعر تا پيش از آن٬ چنين اجازه را به كسی نمی داد. او شاعر بزرگ زمانش مستغنی را چنان دگرگون  کرد که روزی مستغنی بر منبر پند و اندرز ايستاد و شعر های گذشتۀ خودش را نفيه كرد. در صفحۀ ٬14 شمارۀ دوم٬ سال دوم برابر با 20 ميزان 1291 خورشيدی، شعری از مستغنی تحت تأثير شعر طرزی "وقت شعر و شاعری بگذشت و رفت" می خوانيم:

 

نی شعر سرا باش و نه ربط سخن آموز

جهدی کن و از بهر وطن علم و فن آموز

نی موی ميانی و نه چاه ذقن گوی      

علمی که بکار آيدت، ای جان من آموز

چوگان ز تفنگی کن و گويی ز گلوله

نی زلف چو چوگان و نه گويی ذقن آموز

کاهل مشو و بی هنر از خانه نشينی

چون ريل پی علم و هنر تاختن آموز

 

ادامه دارد.....

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱٢۷        سال شـــشم              سنبله ۱۳۸٩  خورشیدی         سپتمبر ٢٠۱٠