کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
 
نگاهی بردو کتاب
 « استبداد شناسی نادر شاه »

و
« سوگند ها در تاریخ معاصر افغانستان »
 
احسان لمر
 
 

 جناب نصیر مهرینپژوهشگر، محقق و نویسندهء توانای کشورمحنت گذاشتهدورساله جدید شانرا به این شاگرد دبستان تاریخ ارسال نمودند که با استفاده از فرصت از ایشان اظهار سپاس و تشکر مینمایم.

 چاپ اول اين رساله که 119 صفحه را احتوا ميکند در 1000 جلد از طرف بنگاه انتشارات ميوند در سال 1389 خورشيدی در کابل صورت گرفته است.

 وقتی ما تاریخ آغازقرن بیستم میلادی کشوررا بررسی میکنیم به دوحرکت مترقی و ارتجاعی، روشنگرانه و ماقبل قرون وسطائی، سپید و سیاه برمیخوریم. رهروان مکتب سید جمال الدین افغان همچو مشروطه خواهان اولوهمچنان محمود طرزی، هادی داوی،سردارنرنجن داس،محی الدین انیس،محمدولیخان دروازی،فامیل چرخی ودیگرمشروطه خواهان دوم دریک جهت، و بالمقابل برای حفظ منافع استعمار خانواده ای مصاحبان، اعتماد الدوله،عدهء از روحانیون اجیر و سیاهاندیش و اپورتونیستهاییدلقکدربارهااز جانب دیگر قرار داشتند. درین نبرد حق و باطل برای کوتا مدتی( ده سال)پیروزی و درخشش نوررامیبینیم البته عدم تجربه، اشتباهات جبران ناپذیرشاه، خیانت صریح مامورین عالی رتبهدولتی، سنگ افگنیهادر مسیر راه توسطجواسیس بیگانه باعثناکامی نهضت گردید. انگلیسهابحریفان اروپائی شان که از شاه وملکه ی پیشتاز افغان استقبال عالی نموده بودند، چنین وانمود ساختندکه ملت افغان ذاتاً عقبگراوحشی و ضد تمدن، ضد پیشرفت و ترقی میباشند. در خفا دهقان بچه نهایت سادهدل ولی مردانهصفت و پابند بعهد و پیمان را توسط ملا های کهدر سرراهش سبز میشد یا روحانیون وابسطه به استعمار تحریک نمودند و حتی " پریهای سفید پوش "( نرسها) سفارت بیطرف بریتانیهجراحات او را تداوی نموده و موقتاً بسلطنترسانیدنش. اینپروژه را امروز میدانیمکه بریتانیهانتقامقربانیان شانرادر سه جنگ افغان و انگلیس از ما گرفتند، عقب نگهداشتنو منزوی ساختن افغانستان کاری بود عمدی توسط آنها، چنانچه وزیردفاع فعلی شان لیامفاکس در یک مصاحبهتازهء خود علنا به افغانستانتوهین کرده وکشورما را عقب ماندهءقرن سیزدهمخطاب کرده است، و این عقب ماندگی قرن سیزدهم راهم آنها عمداً بر ما تحمیل نمودند.

 

 

دریافت عللوعواملاین همه بد بختی و سیاه روزی مردم ما را در مطلقیت و استبداد نادر شاه ، برادران و خانوادهء شان، جلو گیری از مشارکت مردمدر قدرت سیاسی کشور، و قتلو امحای نخبه گانو مطرحترین شخصیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور توسط این فامیل میدانیم که از خانوادهء شهید پرورچرخی و محمد ولیخان دروازی، عبدالرحمنلودین و محی الدین انیستا هزاران هزار زندانی سیاسی دیگر، ازغبار، محمودی ، مولانا خسته و رسول پشتون تا عبدالملک عبدالرحیمزی، اسمعیل بلخی و میوندوال و مرستیال ودیگر و دیگراگر نام ببریم مثنوی نه من کاغذ خواهد شد.

 نویسنده ای کتاب در مقدمه چه زیبا مینویسد : " درینجا صرف وجدانهای بیدارخواهند بود که به قضاوتدادگرانهبنشینند، و حتی استبداد اندیشان ناروشنفکر حوزه سیاست و فرهنگ نیز اگر تحجر افکار وجزمیت اندیشه های شان مانع ازرسیدن به قضاوت سالم گردند، حداقل خواهند دید که با توجه به زمانه ی حاکمیتنادر شاه، هیچ دلیل موجهی را نمی توان سراغ گرفت که ستمگاری هایاو را برائتدهد" و اما گاهی عده ایوابسطه و نمکخوار دربار به" حضور اندک اشتباه " اعتراف میکنند.

 نویسنده دربخش نخست" محمد نادر شاه نماد خدعه و نیرنگ " را معرفی مینماید، او خرابی میانه ی شاه امان الله و نادرخان را "پیرامون اصلاحات و شخصیتهای کهوظایف مهم دولتی را عهده داربودند، مخصوصاً افراد غیر از خانواده و قبیله ی مربوط خانواده شاهی در امور دولت " میداند و این واقعیتمسلمی است که با رگرگ وجود خود در دوره سلطنت اینخانواده آنرااحساس نمودیم در اولین روزهای غضب قدرت سردار محمد عزیز خان ( پدر داود خان و نعیم خان ) و برادرشاه محصلین افغانی دوره امانیه در خارج کشور را، فرزندان « دمبک و دولک » میدانست و علاقه نداشتند که فرزندان ملت درس بخوانند، بعداًاگر مانعفرزندان دمبکو دولکنتوانستند که شوند در سراغ غلام بودند.

 نادرخان و برادران درهند درمکاتب نظامی انگلیسها تربیت شده تا روزی درکشور نقشی به سود آنها بازی نمایند. چنانچه این نقش برجسته را بازی نمودند و عملکرد آنها باعث فنای امروزی کشورگردید . نادر خان بسیار به ساده گی حکم مرگ و امحای خلق را صادر مینمود،چگونگی شهادت غلام نبیخان چرخی ، افسرانی که علیه انگلیسها جنگیده و مقاومت نموده بودند چون جنرال پنین بیگ خان،محمد ولیخان دروازی،غلام جیلانیخان چرخی،تاج محمد خان بلوچ و دها تن دیگرشاهد ادعای مااست.

دوستداران خانواده نادرخان لطفاً توجه نمایند، اهالی دهمزنگ، نوآباد ده افغانان، سرک اول کارته چهار و اطراف زیارت سخی و گذرگاه وکارته چهارکابل دردوران صداراعظم صاحب کبیرسردارمحمد هاشم خان،صدها زاغ را دیده بودند که خوراکی را از بام محبس به منقار گرفته و پروازمیکردند و موضوعبگوش دولت هم رسید، و اما چهاردهه بعد که به امر محمد داود خان محبس پلچرخی اعمارشد مهندسین وزارت فوائدعامه درزیر آهنپوشهای محبس دهمزنگ اسکلیتهای مرده انسانها را دیده بودند( یک تن از آن انجنیران درفرانسه در شهر ما تشریف دارند) .آیادر منقار زاغها گوشتزندانیان سیاسی بود یا چیز دیگر؟( به افغانستان در مسیر تاریخجلد دوم هم مراجعه نمائید).

 هواداران دوره ی آنها را دورطلائی میدانند، چون نقطه ذوبان طلا(1064) درجه ی سانتی گراد حرات است برای ایجاد دورهء طلائی ملت افغان در گوره های زندان ارگ، قلعهء موتی و سرای بادام و دهمزنگدر حرارت دهشت و استبداد نادرخان وبرادرش هاشم خان سوختند تا دورهء طلائی آنها ساخته شود.همان است که اسکلیتهای شان باقی مانده است. اگر مشاطه گران زر و زور بخواهند، حافظه تاریخ را پاک سازند کاریست نا ممکن.

دستورقتل عبدالرحمن لودین هم مانند غلام نبی خان چرخی تاج محمد بلوچ و دیگران از هدایات عاجلنادر خان است،نادرخان " دستور مرگ انسانی را داد که چون گل نو شگفته یی بود". لودین فرزند مبارز فرازانهو دانشمند، نهایت وطنپرست و رنجدیده شادروان کاکا سیداحمد لودین میباشد که مناصفه ی عمرش یعنی 32 سال از مجموع72سال را در زندان سیاسی بخاطر مبارزه علیه ظلم ، استبداد، بیعدالتی، جهل، بیسوادی و در فقر نگهداشتن عمدی مردم سپری نمود.

 در کتاب از " تزویر،مکر، حیله و نیرنگ های هنر مندانه و دپلوماتیکنادر خان " پرده برداشته مینویسد" یکی ازمظاهر نظام نادرخان مانند همهدروغگویان سیاسی و حکام توطعه گراین بودکه نخست کسانیراکه مخالف تشخیص میداد بقتل میرسانید و پس از آن اعلامیه های توجیهی ودروغ آمیزی منتشر میکرد" ما و شما خوب بیاد داریم که35 سال قبل برادرزاده و داماد نادر خان عین روش را بر میوندوال عملی نمود.

 درین دوره مجرم سیاسی یکفرد نمی بود به همین ترتیب همه اعضای" خانواده های اعدام شدگان و زندانیانی که مقهور خاندان سلطنتی بودند، به سرنوشتی دچارمیشدند که یا بمیرند و یا اگر زنده میماننداز درسو تحصیل و تعلیمبدور باشند " محرومساختن فرزندان و فامیلزندانیان سیاسی انتقامدیگر خاندان نادر خان از محکومیناست تادر آینده هم از ایشان سری بلند نشود.

 بخش دوم کتاب اختصاصدارد به « عبدالرحمن لودین نمادی از فدائیان روشنفکر » بعد از معرفی مختصراو، قسمی که همه گان اطلاع دارند نادرشاه بعداز صرف غذادر ارگ با وی به نگهبان امر کرد او را ببرند و بکشندو بعد جسد بیجان او را بر خری انداختهبه خانه اش دادند. روز نامهء دولتیاصلاحپساز کشته شدناو نوشتکه "نظر به خیانتکاری کهاز عبدالرحمن رئیس بلدیه، بر ضد مفاد و مصالحجامعهقولاً، کتباً (؟)و عملاً در اغتشاش موجوداشرار قریهکلکان و کهدامن بظهورپیوست مشارالیه محکوم به اعدام گردیده تفصیلات خیانت او بهشماره آینده به اطلاع خواهیم رسانید. انشالله تعالی" البتهتا امروز روزنامه ای اصلاحبقولخود با سوگند " انشالله تعالی" عمل نکرده است. وزیر داخله ای رژیم محمد گل مهمند در منبر مسجد چوب فروشی بوتلشرابی رابمردمنشان داد که از خانه لودینیافته بود،سندی را که حسن شرق از منزل مولوی سیف الرحمن یافته بودمشابه بوتل شرابی است که مهمند از منزللودین بدست آورده و این نشانه آنست که در طول نیم قرن سرکوبیهایخانوادهنادرخان مشابهو یک رنگ بوده، تظاهر و عوام فریبی شان هم مشابه است. اعدام عاجل لودینرا همه ادعا هاتوجیهینمیتواند بکندزیرا نادرشاه و برادرش هاشم خان خون میخواستند و خون میریختند. اینهمه " حکایت ازبیم دولت و دولتمداران از مردمو بی اطمینانی آنهااز اوضاع سیاسی حاکمبر جامعه دارد، زیرا تشکیل دولت نادری به آن شیوه ی بسیارعقبگرایانهو زعامت خودنادرشاه برخلاف خواست مردم وبمدد دشمنان خارجی عنعنوی انها بوده است ...وجود چنین ترس است که نادر شاه نمیتوانست شخصیتی چون عبدالرحمن لودین را حتی برای لحظه یی نیز تحمل کند".

 در عنوان «بازی لودینبا دم شیر » اشتباهلودینرا در همکاری با رژیم نادر شاهبررسی نموده مینویسدکه " درجه ی اعتماد،عبور از مرزنوکری به غلامی (به تعبیر مرحوم عبدالرحمن پژواک) نیز برای آن دولت و نماد قهار و خود رای آن بسنده نبوده است." مرزنوکری به غلامی را محمد ظاهرشاه در مصاحبهبا بی بی سی هم تائید میکند.

 «کارکرد قلمی لودین» و« سهم و موضعگیری لودین درمباحثات »عناوین بعدی است که درآن به شخصیت علمی و فصاحت کلام و بالاخرموضع گیری اصولی اوپی میبریم .هرگز لودین از قماش اپورتونیستها و محافظه کاران نبود، در نظام امانی اشخاصی چون احمد علی لودین، فیض محمد ذکریا و شیراحمد شیرزاد و... وجود داشتند که مار آستین رژیم بودهآنها محرک حامی و کمک کنندهحبیب الله کلکانی شدند و تکفیر امان الله خان را تائید نمودند و دهقان بچه ِ ساده رامجبورساختند زن درباری بگیرد ومقابلش با دایره میرقصیدند،همان اشخاص دررژیم بعدی با اشغال دو باره ی مقامهایبزگ حبیب اللهرا دزد و باغی و یاغی دانستند. ولی حساب عبدالرحمن لودین یا پدرش کاکا سید احمد همچو مولوی واسع اخوند زاده،باباعبدالعزیز،غبار،محمودی ودیگران با اینها جدااست.لودین با داشتن پست مهم دولتی بمقابل شاه امان الله ایستاد میشدابراز نظر میکرد و نظراتاشتباه آمیز او را رد میکرد.

 عنوانی « درعسرت لودین »و سرانجام مرامنامهحزب استقلال وتجدد منتشره سنبله 1307 شمسی روزنامه امان افغان بحیث اولین حزب مدرن و علنی سیاسی را به عنوان حسن ختام رساله ی حاضر افزوده اند.

 

رساله نهایت دلچسپ وعبرت انگیز دیگر شان « سوگندها در تاریخ افغانستان معاصر» است .چاپ دوم اين رساله112 صفحهرا احتوا ميکند کهدر 1000 جلددرعین مطبعهدر سال 1387 خورشيدی در کابل منتشر شده است. از سوگند و قسمهای عامی تا شاه و درباریان مینویسد. درینرساله برای اولین بابه فوتوی صفحه ای قرآن مجید بر میخوریم که نادرشاه به حبیب الله کلکانی امضانمود و بقول تاریخ نادر خان و چهار برادرش در هفت صفحه ی قرآننوشتند که اشارتاً و دلالتاً حبیب الله را نمیکشیم.حبیب الله اعدام شد ولی قرآن امضا شده امروز سند رو سیاهی نادریان است. قسم وکلای شورا، سوگند افسران سلطنتی در حفاظت رژیم و بلاخره قسم در دفاع از جمهوریداود خان توسطافسران اردو، و تعهد قرآنیروسای تنظیمی جهادی درمکه معظمه هم درین مجموعه تذکار رفته و قسمهای و موافقات رهبران تنظیمی در دوران چپاول،غارت و ویرانی کابل هم یاد آوری شده است. در پایان میخوانیم :" عطف به سوگنددرین چار چوبها یعنی در چار چوب اسلام سیاسی ( که بشکل مصلحتیو در تابعیت از منافعمینگرد، و مقدساتیکه مردم بدان صادقانه مینگرند،شاید به درستی به بحث های پیشنهادی درین زمینه در جامعه ره ببرد".

 نشر این دو رساله ی ارزشمند را به مهرین صاحب تبریک گفته صحت کامل و عمر دراز با تالیفات و پژوهشهای فروان ، برای شان از خداوند کریم آرزومندیم.

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱٢۵         سال شـــشم               اســـــد ۱۳۸٩  خورشیدی         اگست ٢٠۱٠