کابل ناتهـ، Kabulnath

 
 
 
 
 

با بزرگان وطن آشنا شوید

 
نائب سالار عبدالرحیم خان!
 
تتبع و نگارش :  عبدالکریم صافی
 
 

نائب سالار عبدالرحیم خان!

نائب سالار عبدالرحیم خان فرزند عبدالقادر خان  نواده نور خان بابا ی صافی در اواسط سلطنت امیر عبدالرحمان خان مصادف به سال 1274 ه ش در قریه علی خیل روستای محمد راقی مرکز  فعلی ولایت کاپیسا تولد گردید.

 

 

عبدالرحیم خان در ایام جوانی تیر اندازی ، نیزه زنی ، اسپ سواری ، شکار ، شنا و فنون عسکری را از پیر مردان و جوانان ذادگاهش آموخت .موصوف از همان اوایل نو جوانی فردی بود دارای صحت و سلامت جسمی ، ادارۀ قوی ، اخلاق عالی و علاقمند به فراگیری مهارت های نظامی ، که انکشاف این خصایل در وجودش سر انجام او را فرد نظامی و صاحب مهارت در امور اداره و رهبری بار آ ورد.

امیر حبیب الله خان سراج الملته والدین بر آن شد که از بزرگ زاده گان افغانستان   دسته بنام سروس و دسته بنام پروانه انتخاب شود تا محافظان حضور امیر را تشکیل دهد.

دراین وقت عبدالرحیم خان بعد از سپری نمودن دوره آموزش ابتدایی ، تعلمات بعدی را در رشته عسکری دوره حبیب الله خان ( دوره سراجیه ) فرا گرفته و به مسلک عسکری پیوسته بود . موصوف برای دسته سروران حضور امیرکه تعداد شان به بیست نفر میرسید شخص مناسب بود .

عبدالرحیم خان مدت سه سال معیاد خدمت را در دسته سروران حضور امیر در کمال صداقت و رشادت بپایان رسانیده و بار بار مورد نوازش امیر قرار گرفت.

محترم محقق عبدالحکیم صافی در اثر ارزشمندش (نائب سالار عبدالرحیم خان در آئینه تاریخ معاصر کشور ) رتبه عسکری سروس را برید من ذکر نموده است.

بعد از آنکه عبدالرحیم خان دوره سروسی را به انجام رسانید ، امیر حبیب الله خان موصوف را جهت اعمار و تر میم سرک کابل – جلال آباد  یعنی از پل هاشم  خيل الی گندمک موظف نمود.موصوف با تبارز لیاقت و انجام خدامات صادقانه

اعمار سرک مذکور را بپایه اکمال رسانیده و به کابل مراجعت نموده و به پاس خدمات شایسته به رتبه کرنیلی ارتقا و به فرقه عسکری هرات توضیف گردید. عبدالرحیم خان مدت ده سال در فرقه عسکری هرات مصروف خدمت بود.

در هنگامیکه عبدالرحیم خان درفرقه عسکری هرات بود ، امیر حبیب الله خان در شکارگاه که گوش به شهادت رسید.

محترم عبدالمالک ساپی کنری در اثر معروفش ( دساپیانو پیژند گلوی)چنین مینویسد که (در 21 فبروری 1919 م امیر حبیب الله خان در شکارگاه کله گوش لغمان بقتل رسید و شهزاده امان الله خان به اسرع وقت قدرت را در کابل بدست گرفت. در 25 فبروری 1919 عبدالرحیم خان پیام تبریکیه لشکریان هرات را به 1  ابتکار خویش به امان الله خان فرستاد . سردار محمد هاشم خان در این وقت قو ماندان عسکری هرات بود. موصوف از این اقدام جسورانه عبدالرحیم خان آگاه شده و به گرفتاری او اقدام نمود. مگر عبدالرحیم خان با تدبیر و جرئت فوق العاده توانست هم خود را نجات دهد و هم امنیت را در آنجا برقرار نموده و پشتبانی خویش را از امان الله خان اعلام کرد. امان الله خان که از این اقدام عبدالرحیم خان آگاه شد و از خدمات او قدر دانی بعمل آورده و موصوف را برتبه غند مشری ترفع داد . و در پهلوی آن وظیفه حفاظت سرحدات هرات را نیز برایش سپرد.

گرچه امان الله خان بعد از اعدام مستوفی الممالک محمد حسین خان ( شوهر همشیره عبدالرحیم خان و پدر مرحوم استاد خلیل الله خلیلی ) به خانواده و نزدیکان او چندان اعتماد نداشت ولی از خدامات صادقانه عبدالرحیم خان بخصوص در حفاظت از سر حدات ولایت هرات تقدیر بعمل آورده و برایش در جوار شهر هرات قطعه زمین وباغی بخشید.

عبدالرحیم خان در مدت وظیغه اش در هرات در برابر تمایلات تجاوز کارانه روس ها وایرانی ها عکس العمل تبارز میداد که گاهگاهی منجر به وقوع برخورد های کوچک و بزرگ در طول سرحدات میگردید .

موجودیت عبدالرحیم خان  در راس اداره حفاظت سرحدات برای روسها درد سر بود. لذا آنها به شاه امان الله خان شکایت نموده و تبدیلی او را از هرات خواستگار گردیدند. جهت حفظ روابط دولتین موصوف به کابل خواسته شد اما از خدمت او در هرات مخصوصآ در رابطه به هراست از سرحدات قدر دانی بعمل آمد. متعاقبآ عبدالرحیم خان در قوای عسکری مزار شریف به حیث قوماندان توپخانه مقرر گردید.

مرحوم استاد خلیلی در اثر معروفش (قهرمان کوهستان ) چنین مینویسد) نسبت نفوس دولت شوروی انتظار میرفت که عبدالرحیم خان را مورد محاکمه و باز پرس قرار دهند. اما کار گونه دیگری شد. مرحوم محمد ولی خان بدخشی که در آنوقت متصدی امور خارجه و حربیه بود گفت : تاکی هر چه دولت روس بخواهد ما انجام دهیم . برای تامین نزاکت های سیاسی عبدالرحیم خان ظاهرآ بعنوان برگد توپخانه بفرقه مزار شریف تبدیل شده و در خفیه کار های سرحدی آنجا را مراقبت نماید.

در سا 1305 ه ش عبدالرحیم خان از کابل به مزار شریف رفته وظیفه جدیدش را اشغال نمود . دو سال و چند ماه گذشته بود که اوضاع وطن دگر گون شده و در سرا سر کشور مردم بر خلاف حکومت مرکزی قیام نمودند. امان الله خان خود را در برابر قیام مردم ضعیف یافت ، هدایت داد یک قطعه عسکری از مزار شریف به کابل ارسال شود . مرحوم استاد خلیلی که خود شاهد عینی این همه جریانات بود و محترم محقق عبدالحکیم صافی در مولفات خویش چنین می نگارند: ( قوماندان فرقه مزارشریف عبدالرحیم خان را در راس یک قطعه عسکری به کابل فرستاد . بیست لک افغانی و چهار عراده توپ و مقداری اسلحه به نامبرده سپرده شد که به کابل برساند.موصوف در عرض راه بود که همراهان حبیبالله خان کلکانی جبیل 2 السراج را در محاصره گرفته بودند و خود آماده هجموم به پایتخت بود .

عبدالرحیم خان بخاطر آنکه با طرف داران حبیب الله خان روبرو نشده و امانتی را که برایش سپرده بودند به مرجعش برساند مسیر حرکت خویش را تغیر داده با وجود شدت برف و دشواری راه  سرک دره غوربند و چاریکار را گذشته  به راه گردنه حاجی گک خود را به کابل رسانده مبلغ ذکر شده ، تو پها و اسلحه را بکمال امانت داری و صداقت به دولت شاه امان الله خان تسلیم نمود..

سید مهدی فرخ نویسنده  و دپلومات ایرانی نیز تغیر دادن مسیر حرکت و رسیدن نائب سالار عبدالرحیم خان را به کابل تاید می نماید.

با وجود این فدا کاری بعد از چند روز امان الله خان را ظنین ساختند و قطعه عسکری عبدالرحیم خان را به قطعات کوچک متفرق نمودند.

مرحوم استاد خلیلی در مورد موقف عبدالرحیم خان در این هنگام چنین مینویسد : [با وجود آنکه برادران ، وابستگان و یکتعداد اقوام عبدالرحیم خان به حبیب الله کلکانی پیوسته بودند اما عبدالرحیم خان به میثاق عسکری پا بند مانده بعد از استعفای شاه امان الله خان به مرحوم سردار عنایت الله خان ( پادشاه سه روزه کابل)پیوست ولی بزودی عنایت الله خان نیز استعفا نمود.]

 در این وقت عبدالرحیم خان در تپه مرنجان خود را محصور نگهداشته بود.

سر انجام به وساطت سران کوهستان و کوهدامن از احصار برآمد ه وبه  سواری اسپ به ارگ شاهی رفت . افسران مزاری نیز باوی بودند. در قصر گلخانه به حضور حبیب الله خان کلکانی معرفی شد . تالار قصر را وزارای سابق و جدید و اعضای خانواده سلطنتی و غیره اشراف کابل و کوهدامن فرا گرفته بود.

امیر حبیب الله کلکانی بعد از تعارف پرسید: چرا از بامیان نزد من نیامدی که همه برادران و اقوامت با من بود . عبدالرحیم خان گفت : من افسر امان الله خان بودم مرد در امانت خیانت نمیکند .

امیر حبیب الله خان گفت که بیا که از سخنانت بوی مردی و مردانگی می آید . عبدالرحیم خان کلاه عسکری رااز سر خود برداشته عرقچین سفید پوشیده گفت : شرط مردی نیست که با آن کلاه با دیگری بعیت کنم . چون مردم افغانستان  امیر صاحب را به پادشاهی قبول کره اند من نیز فردی از مردم وطن می باشم.

امیر حبیب اله خان به سرو رویش بوسه زد و چنان دلداده کلمات و حرکات و شمایل مردانه اش گردید که امر داد فورآ او را دو رتبه ترفع بدهد و گفت : در عسکر امان الله خان برگد بودی در عسکر خادم دین نائب سالار می باشی.) عبدالرحیم خان بعد از ارتقا به رتبه نائب سالاری به اثر خواهش خودش از طریق مزار و میمنه عازم هرات گردید . مزار شریف و میمنه بدون جنگ و خونریزی به عبدالرحیم خان تسلیم شدند..موصوف بتاریخ 13 اپریل 1929 از میمنه به طرف هرات حرکت کرد. در بالا مرغاب نائب سالار محد غوث خان مانع پیشرفت عبدالرحیم خان گردید . بعد از دوازده ساعت جنگ شدید محمد غوث خان شکست خورده به روسیه شوروی پناه برد. نائب سالار عبدالرحیم خان فاتحانه وارد شهر هرات گردید و از طرف مردم هرات به گرمی استقبال گردید.نائب سالار 3  عبدالرحیم خان بعد از ورود به شهر هرات بلا فاصله اقداماتی را جهت تنظیم امور ملکی و نظامی ولایت هرات رویدست گرفته و بغرض رهبری سالم امور، مجلس مشوره بزرگان هرات را تاسیس نمود.  نائب سالار عبدالرحیم خان مردم را مخاطب قرار داده گفت:

 (اداره امورهرات به خداوند متعال و به خود مردم هرات مربوط است .دیگر آن دوره گذشته که مامورین از کابل بیآیند و آنها حاکم باشند  و شما محکوم . شما همین امروز از بزرگان هرات چهل عضو انتخاب کنید که آنها ادره هرات را تشکیل کنند. تمام امور هرات به همین مجلس مربوط است الا محکمه شرعیه که توسط یکی از علمای شما اداره میشود . من به حراست سرحدات کشور آنهم به صفت یک فرد سپاهی حیثیت دیگری نخواهم داشت.)

مجلس در نخستین جلسه خود  نائب سالار عبدالرحیم خان را به حیث والی و رییس افتخاری مجلس تعیین نمود و جناب عبدالله خان مجددی به حیث رییس دایمی مجلس منتخب گردید.

کلیه امور ولایت هرات به اساس فیصله همین مجلس و امضای شخص نائب سالار اجرات میشد.

پروفیسور داکتر ولادیمر بویکو در کتاب راز های سر به مهر تاریخ دپلوماسی افغانستان زیر عنوان جمهوری هرات و عبدالرحیم خان نائب سالار چنین مینویسد ( جنرال عبدالرحیم خان از همان روزهای نخست ، اتکا به افکار عمومی کرد. مجلس هرات را که خود ایجاد و رهبری میکرد به عنوان نماد قدرت مردمی می پنداشت . مجلس هرات متشکل از چهل هشت عضو بود . عضویت دو نماینده از باشنده گان مرزی هزاره ها و جمشیدی ها ، رنگ وبوی دیموکراسی به مجلس داده بود.

عبدالر حیم خان این مجلس را مجلس عیان نام داد و بر آ ن بود که چنین ساختار سیاسی بخاطر بوجود آوردن حاکمیت مردم در همه ولایات افغانستان رایج شود. موصوف به نماینده گی از مردم هرات نامۀ عنوانی امیر حبیب الله حان کلکانی فرستاده و خوستار آن گردید تا مجلس سراسری افغانی را در کابل فرا بخوانند تا مردم افغانستان حکومت آینده خویش را انتخاب نمایند.بنا بر برخی منابع تاید ناشده امیر حبیب الله خان بجواب عبدالرحیم خان وعده سپرده بود که پس از پیروزی بر نادر خان ، افغانستان را کشور جمهوری دارای مجلس ملی اعلام نماید.)

محترم پروفیسور حسن کاکر جمهوری خواهی نائب سالار عبدالرحیم خان را تائید نموده می نگارد که عبدارحیم خان در هرات ،  شکل جمهوری طراز خلافتی (اسلامی)را ایجاد نموده بود. 

نائب سالار عبدارحیم خان با درنظر داشت وضع نا به هنجار کشور با دقت متوجه سرحدات کشور بوده و آماده مقابله با هر گونه تجاوز همسایه ها بود.

محترم مسعود پوهنیار ازقول مرحوم سید محمد قاسم رشتیا در این مورد چنین مینویسد .(بعد از استعفای اعلحضرت امان الله خان از مقام سلطنت افغانستان با ملاحظه وضع نا بسامان کشور دولت ایران بلافاصه سوقیات نظامی را به استقامت سر حدات افغانستان پرداخته پانزده هزار عسکر مجهز ایران بسوی هرات به

4  حرکت افتاد. اما این مرتبه نیز بخت با آنها یاری نکرد. زیرا شخصیکه از طرف امیر حبیب اله خان کلکانی به ولایت هرات تعیین شده بود نه تنها به حیث یک فرد وطنپرست افغان اولتر از همه حفظ نوامیس ملی و صیانت مرزیهای کشور را از دست برد بیگانگان وظیفه ملی و ایمانی خود میدانست. بلکه خودش یک سپاهی کهنه کاری بود که میتوانست با هر عمل تجوز کارانه به شدت جواب بگوید) یکی از خدمات شایسته نائب ساار عبدالرحیم خان در هرات تعیین خط سرحدی فخری بود.

در مسیر تاریح افغانستان و بخصوص در دوره زمامداری امیر شیر علی خان ، امیر عبدالرحمان خان و امیر حبیب الله خان مسله تعیین مرز و خط سرحدی میان دو کشور همسایه ایران و افغانستان یکی از معضلات مهم بود . برای حل این معضله هر دو کشور موافقه نمودند که حاکمیت این موضوع به دولت ترکیه سپرده شود. ترکیه هم این تقاضا را لبیک گفته ویک هیت را تحت ریاست جنرال فخر ادین التای موظف نمود.

نائب سالار عبدالرحیم خان قبل از رسیدن هیت ترکی تمام سرحدات را بسواری اسپ، شتر و با پای پیاده از نظر گذشتانده و اسناد لازم را مبنی بر مالکیت افغانستان بر ارضی متنازع فیها که قناعت هیت ترکی را فراهم کرده بتواند جمع آوری و آماده نمود.

احمد توکلی یک نویسنده ایرانی در باره نتایج حکمیت فوق الذکر با تبارز احساسات ایرانی خویش چنین تذکر داده بود.

(در نتیجه این حکمیت در حدود 160 فرسخ از خاک ایران به افغانستان واگذاری گردید و یقینآ تمام موفقیت های نظامی و سوق الجشی  را که مورد توجه یک جنرال افغان قرار میگیرددر اختیار دولت افغانستان گذاشته شد. نائب سالار عبدالرحیم خان به حیث یک فرزند صادق و خدمت کار وطن وظیفه ملی و ایمانی خویش را به وجه احسن انجام داده و ارضی از دست رفته افغانستان را به شمول نمک سار هرات بدست آورد.

نائب  سالار عبدالرحیم خان در سال 1313 ه ش از جانب حکومت سردار محمد هاشم خان به مرکز خواسته شده و بحیث وزیر فواید عامه و بعدآ بحیث معاون صدارت مقرر گردید.

به ارتباط طرز تفکر واجرات نائب سالار عبدارحبم خان زمانیکه معاون صدر اعظم بود در شماره 487 هفته  نامه امید چنین نوشته شده بود.( جنگ جهانی جریان داشت قوای متحدین تقاضاهای فاتحانه داشته و همه ممالک جهان را مکلف به تعمیل آن میداشتند . یکی از تقاضا های قوای متحدین این بود که دیپلوماتهای واتباع جرمنی به ایشان تسلیم داده شود.

به ارتباط موضوع مجلس وزارا دایر شده  وصدراظم وقت سردار محمد هاشم خان پشنهاد را که تصویب مجلس وزارا هم قبلآ در آن تحریر گردیده بود ، به مجلس اراعه کرده و بصورت بسیار خلص تذکر دادکه قوای متحدین تسلیم دهی دپلماتها  و اتبا جرمنی را از افغانستان تقاضا نموده اند و هم برای جلو گیری از تجاوزات شوروی به دو غند از قوای نظامی انگلیس ضرورت است. 5  همه وزارا یکی بعدی دیگر طبق معمول همان زمان در پای تعصویب امظا نمودند

تا اینکه نوبت به معاون صدارت نائب سالار عبدالرحیم خان رسید ، موصوف تصویب مجلس را با دقت مطالعه کرد . در تصویب دو مطلب تحریر بود.       دپلوماتها و اتباه جرمنی به قوای متحد تسیم داده شوند.     

2-    برای جلو گیری از تجاوزات شوروی دو غند قوای نظامی انگلیس در داخل کشور جابجا گردد.

نائب سالار صدراعظم را مخاطب قرار داده گفت ) والا حضرت صدر اعظم صاحب ، تصویب این دو مطلب از صلاحیت این مجلس بالا تر است .)صدر اعظم با لهجه قسمآ بر آشفته گفت: ( نائب سالار صاحب بالاتر از این مجلس هم مقامی وجود دارد ؟)نائب سالار جواب داد : ( بلی، بالا تر از این مجلس ملت افغانستان است که باید تصمیم بگیرد که آیا مغایر همه عنعنات ملی و افغانی ، دیپلوماتها و اتبا جرمنی را به دشمنان تسلیم میدهند یا خیر. و همچنان اگر ما امروز قوای نظامی انگلیس را در وطن خویش اجازه بدهیم ، چه کسی خارج شدن قوای مذکور را از وطن ما تظمین کرده میتواند و جر بحث فروان میان نائب سالار و صدر اعظم ، دیگر عضای کابینه را نیز به مسولیت  های ملی و تاریخی شان متوجه ساخته و همه از نظریات نائب سالار پشتیانی نمودند . صدر اعظم مجبورآ قبول کرد که لویه جرگه دایر و هردو مطلب به آن پشنهاد شود.

نائب سالار عبدالرحیم خان قبل از دایر شدن لویه جرگه و در جریان جلسات لویه جرگه با سران اقوام و وکلای لویه جرگه در تماس شده و همه را به مسولیت های شان متوجه ساخت .در لویه جرگه دایر شده از نظریات نائب سالار پشتبانی تام صورت گرفت.

نظریات مردم سالاری ، وطن خواهی ، مردم دوستی ، عدالت پسندی و بخصوص جمهوری خواهی نائب سالار عبدالرحیم خان با رژیم خود کامه ، زورگو بی عدالت و ظالمانه سردار محمد هاشم خان سازگار نبود و اکثرآ در مجلس کابینه بین صدر اعظم و نایب ساار عبدالرحیم خان  جروبحث صورت میگرفت.

چناچه وقتیکه اهالی دره های مرد آفرین کنر مجبور به قیام مسلحانه علیه حکومت سردار محمد هاشم خان گردیدند ، صدر اعظم محمد هاشم خان موضوع را در مجلس کابینه یاد آوری نموده و از بمباردمان و عملیات شدید عسکری بالای مردم بی دفاع ولایت کنر سخن گفت. نائب سالار عبدالرحیم خان مخالفت نموده گفت: (بمباردمان وکشتار مردم راه حل این قضیه نیست) صدر اعظم پرسید .( نائب سالار صاحب پس راه حل چه است .) عبدالرحیم خان چنین جواب داد.(مفاهمه، مذاکره ، تعیین نمودن اشخاص عادل و صادق در راس ادارات دولتی آن محل و ازهمه مهم تر باید معلوم شود که چرا مردم مجبور به چنین عمل شده اند و مشکل شان چیست؟.)نائب سالار چنین ادامه داد.(افغانستان به مثل یک فامیل بزرگ و شما در راس آن حیثیت پدر را دارید . اگر در یک فامیل یکی از اولاد هایش بی راه شود ، آیا پدر به قتل او اقدام میکند.؟وظیفه شما است که آنها را نصیحت کنید ،

6 اعتراض شانرا بشنوید و مشکل شانرا حل کنید. ما اسلحه و مهمات جنگی را از پول همین مردم خریداری نموده ایم تا در دفاع از وطن مورد استفاده قرار گیرد نه اینکه اولاد وطن توسط آن کشته شود.) مجلس کابینه بدون کدام نتیجه وفیصله به پایان رسید. شام همان روز والی کابل نائب سالار عبدالرحیم خان را به بهانه مجلس عاجل کابینه به داخل ارگ شاهی برده و زندانی ساخت.

آن مرد مبارز ، وطندوست و خدمتگار صادق وطن را بدون کدام جرم و بدون کدام محاکمه مدت دو نیم سال در بند نگهداشت.

نائب سالار عبدالرحیم خان در آغاز صدارت سپهسالار شاه محمود خان از زندان رها گردید. اما به نسبت مریضی که در زندان به آن مبتلآشده بود ضعیف و نا توان گردیده بود.

به قول استاد خلیلی در آخرین روز های زنده گانی نائب سالار ، اعلحضرت محمد ظاهر شاه شحصآ به عیادت وی رفته و از حالت او اظهار تاسف نمود.

 نائب سالار عبدارحیم خان در سال 1334 ه ش به رحمت حق پیوست . جنرال فخرالدین التای رییس هیت ترکی گفته بود .( در سنگری که عبدالرحیم باشد شکست راه ندارد.)

موسیو هاکن شرق شناس و دانشمند فرانسوی در نامه شخصی عنوانی عبدالرحیم خان چنین نوشته است :(تنها دیدن سیمایی مردانه و همت بلند تو از قهرمانی ملت افغان ترجمانی میکند.)  

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل ۱۱۵           سال شـشم       حوت  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       مارچ  2010