کابل ناتهـ، Kabulnath

































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 

مزارات کابل

خواجه صفـــا

 
 
 
محمد ابراهیم خلیل
 
 

‏  این مقام عالی و زیبا و این محل نظر فریب و نزهت افزا که در وسط کوه شیــــردروازه به ارتفاع تقریبأ 260-270 متر از سطح کابل واقع است مدفن یکی از بزرگوارانیست که به همین اسم (خواجه صفا) شهرت دارد.

 

در کتب راجع به احوال شان چیزی به نظر نگارنده نخورده و کتبیهء هم ندارد مختصر تذکاری که در تزک شهنشاه بزرگ مغل اعلیحضرت ظهیرالدین محمد بابر پادشاه تحت و قانع 908 راجع به این حصص کابل میباشد و آنهم نامی از خواجه صفا نمیبرد چنین است در جانب جنوبی قلعه و شرقی شهر کابل یک کول 1 کلانی افتاده گرداگرد او یک میل شرعی نزدیک میشود و از شهر کابل به کابل سه چشمه، خورد برآمده دوی از آن در نواحی گکنه 2 است برسر، یک چشمه خواجه شمو نام مزاری است و در چشمه دیگر قدمگاه خواجه خضر است، این دو گشتگاه مردم کابل است، یک چشمه دیگر روبروی خواجه عبدالصمد است3 خواجه روشنائی میگویند، از شهر کابل یک بینی گاهی جدا شده آمده عقابین میگویند ازینها جدا شده یک کوه خوردی افتاده ارگ کابل بالای این کوه است. قلعه طرف شمال ارگ است. این ارگ غریب مرتفع و خوش هوا جای واقع شده این کوه کلان 4 به سه اولانگ دیگر سینه سنگ، سونک 5 قورغان و چالاک باشد مشرف است، تمام اینها زیریابند، اولانگها در محل سبزی بسیار خوب مینماید در بهار باد شمال هرگز کم نیست، باد پروان میگویند، در ارگ به طرف شمال او خانه ها دریچه دارد بسیار خوش هواست، ملا محمد طاهر معمانی در تعریف ارگ کابل یک بیت به اسم بدیع الزمان میرزا بسته می خواند بیت:

 

‏بخور در ارگ کابل می، بگردان کـــــــــاسه پی در پی

‏که هم کوه است و هم دریا و هم شهر است و هم صحرا

 

زاید برین چیزی نیافته ام، تاجاییکه افواهات است و مردم شهر عزیزما حکایه می نمایند به سه روایت است:

۱- جمعی عقیده دارند که خواجه صفا و خواجه وفا که حالا به (خواجه روشنایی کسب شهرت نموده) و تخمینا دوصد متر از مدفن خواجه صفا پایین ترو به دامنه کوه یک گنبد خورد سنگ پوش و میان گنبد قبری بدون لوح است و چشمهء آب جاری هم دارد از جمله افواج صحابه (رض) میباشند که حین فتح کابل به شهادت رسیده اند.

٢- ‏بعضی میگویند خواجه صفا خاک روب، و خواجه روشنایی چراغدار همان افواج اسلامی بوده اند.

۳- عدهء خبر میدهند که هردو ذوات پسران حضرت شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری پیر هرات (رح) و اعمام حضرات عاشقان و عار فان که پسران حضرت جابر بن شیخ اند میباشند و اینها همه غیر مستند بوده بیشتر جنبهء افسانوی و فولکلوریک دارد .

 

‏این مقام دلکش و زیبا در سابق نیز عمارات مختصری داشته، اما عمارت نظرربا و عالی و سرک های مار پیچ آن که بمد از طی، هشت دوره نائل باصل عمارت میگردد در عهد امیرحبیب الله خان شهید تعمیر شده و تاریخش را ذوق مندان به ملاحظه ء کثرت ارغوان آن موضع (ارغوان اینجا ۱۳٢۳ هـ ق) یافته اند و تاریخ تعمیرش در سنگی که به اول مرحله به نظر بیننده میخورد و از طرز خط مبرهن میگردد به قلم خطاط معروف آن وقت میرزا محمد یعقوب خان مرحوم تحریر و نقل شده بدین عبارتست «هذا بقعه موسوم به خواجه صفا نظرگاهیست با نزهت و صفا و نظاره است خوش آب و هوا، در زمان سلف چنانچه شاید در ابادی و تعمیر آن پرداخته چند حجره ء که از سنگ و گل ساخته بودند آنهم مخالف اسلوب هندسی بوده به واسطه ء امتداد زمان رو به خرابی و ویرانی آورده بود. از آنجا که همت والانهمت شهریار عدالت قرین اعلیحضرت سراج الملله والدین امیر حبیب الله خان درانی بارکزائی محمد زائی همواره مصروف آبأدانی ملک و ملت افغانستان خاصه آبادی بقاع خیر بوده میباشد، در آبادی این بقعه امر فرمودند، به موجب امر جلیل القدر اعلیحضرت همایونی ‏بتاریخ ۳ ‏ماه ربیع الاول سنه ۱۳٢۳ ‏هجری اغازبنا در ۱۷ ماه شوال المکرم سنه ۱۳٢۳موصوفه اتمام ان شده این سطور بطریق یادگار درین سنگ زینت ارتسام یافت».

 

‏این عمارت حاوی بر چهار مرتبه و بطول ۱۷ قدم میباشد از طرف علیا به حصه ء شمال مرتبهء ‏اول یک اطاق کلان جانب شرق دارای یک ارسی دروازه و دوکلکین و طرف شمال یک دوازهء درآمد، و نه اطاق خورد یک یک دروازه ای موجود و تماما مکمل و آباد است، و در حصه ء آخر آن مسجدی میباشد. در مرتبهء دوم آن بطرف حصه ء آخرحضیر این مرد با شهرت است، که بطور اطاقی آباد و دروازه هم دارد و با اتصال آن جای رهایش باغبان و مجاورین آن بنا یافته است. در مرتبهء سوم مذکور محل چشمه اب انست که دائمأ بقدر پنج سانتی متر و در اوائل به اندازهء پانزده سانتی متر جریان دارد ، مرتبهء چهارمش تنها گلکاری و اشجار است لیکن به هر چهار مرتبهء مذکور بطور صفه سمطح همواری وجود دارد که پیش روی آنها به کتاره چوبی آراسته است، سه مرتبه علیائی یکی بدیگر به واسطهء زینه راه دارند اما مرتبهء چهأرمین بجز راهیکه سرک ادخال به آن منتهی میشود، و ار همین طرف هرچهار مرتبه یکی به دیگری وصل میگردند و راه عمومی هرچهار مرتبه است، دیگر راه و زینه ندارد . این مقام دلپذیر از یکطرف به آب و هوای صاف و شسته وفضای وسیع و فراخ و از طرف دیگر به زیادت اشجار ارغوان که همین حصه و اطرافش ارغوان زار انبوه این کوه بلند گفته میشود خیلی جالب انظار و کشندهء دلهای اهالی بطرف خود است، علاوه بر اشجار ارغوان که از سالیان دراز غرس شده و صووت طبیعی را به خود گرفته در خود این محل اشجار دیگری به کثرت وجود دارد که از جمله درختان بادام میباشد و در وقت شکوفه ء خود چندان جلب انظار میکند که مردمان کابل ابدأ خودداری نمیتوانند تا روز یکدفعه طی این ارتفاع را نکنند بمسافهء دوصد قدم بالاتر کبوترخانه نیز از خشت پخته تعمیر یافته که به متصل آن اطاق گدام دانه ء کبوتران نیز آباد شده و در سابق کبوتران زیاد در آن اشیان داشته و گدام دانه از دانه پر میبود و یومیه به مصرف آنها میرسید و حالا کبوتر خانه و اطاق دانهء شان، برجای، ولی کبوتر و دانه در آن وجود ندارد .

 

‏میله ء خواجه صفا همه سال از آغاز برج حمل الی برج جوزا دوام دارد ، و چایخانه ها حصه به حصه از دامنه، خواجه صفا الی حد خواجه روشنایی و فروتر از آن برپا بوده و دکانها و انواع نمایشات ملی و بازیچه های اطفال موجب مسرت تماشاچیان و تفریح کنندگان را فراهم مینماید، علاوه بر همه ‏چیزیکه بیشرتر سبب هجوم مردم به آمدن اینجا میگردد وسعت نمایش آن است که تقریبأ تا حدود دروازه کروهی اطراف شهر را به ناظرین نشان میدهد که در موسم بهار زمین آن از سبزه چون صحن بهشت بفرش زمردین آراسته و درختانش از برگ و بار چون حوران چنان بقبای استبرق پیراسته است، فریب شام که وقت تنویر چراغهای شهر اسراست ازین مقام رفیع روشنی چراغهای برق، شهر کابل را بصورت یک آسمان پر ستاره در نگاه ناظرین جلوه میدهد. خصوصأ درین چندسال که فراز کوه هم برق برده شده و بنده در ضمن مقالهء از رئیس شاروالی آقای غلام محمد خان فـــــرهاد که با ریاست شاروال در ریاست برق هم دخالت داشتند تقاضا کردم که درینجا نیز برق آورده شود. و به مجرد نشر همان نوشته بلا معطل دوازده چراغ درینجا برده شد، خاص برای استفاده ازین منظره، بدیع اکثرأ که از هوای فرح بخشا و تماشای اراضی سرسبز و شاداب تحت نظاره اینجا مستفیض شدند. ادای نماز شام را در مسجد شریف آن نموده سپس فرودآمد نظاره نظر فریب شهرنورانی و مزین به چراغهای خود را از مغتنمات دانسته شادان و تازه دماغ آهسته آهسته به طرف خانه خود روان میش٦

 

۱- مراد از چمن جبه کهنه است که تا بینی حصار امتداد داشته.

٢- مراد از چمن جبه کهنه است که تا بینی حصار امتداد داشته.

۳- مقصد از مزار حضرت عاشقان و عارفان (رح) است زیرا اکثر محققین اسم حضرت عارفان را عبدالصمد و از عاشقان را عبدالسلام دانسته اند. در آئین اکبری که عبدالصمد به خواجه روشنایی تذکار یافته نیز مدلل این خبراست.

٤- اولانگ چمن است.

۵- سونک، سمونک، قورغان، چالات، مراد از چمن ده خداداد و چمن وزیر آباد خواهد بود.

٦- اتفاقأ از دو سه نفر اهالی پنجشیر شنیده ام که دربین دو آب پنجشیر که بطرف درهء پنجشیر و درهء خاواک میرود زیارتی بنام خواجه صفــــا موجود است و سنگی هم دارد که در آن این دوبیت از تحریر سنگ به حافظه شان مانده بود:

 

در میان دو آب خواجه صفـــــا                       منزل و جای او بعرش خداست

گرد بـــــرگرد خواجـه مردانند                       چـــــون بـــلا را ولی بگردانند

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل  98           سال پنجم          جوزا / ســـــرطان   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی          جون 2009