کابل ناتهـ، Kabulnath



























































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 
تئوری های توطئه و اثرات آن بر جامعه
 
 
 

داکتر ولی آریا
 کارشناس امور سیاسی مقیم لندن

 

تئوری توطئه یعنی چه و چه تبعاتی میتواند برای یک کشور و افکار عمومی آن داشته باشد. افغانستان که یکی از کشور های آسیب دیده از این پدیده است چه تدابیری میتواند اتخاذ کند؟

 

بخش عمده ای از تاریخ بشریت را داستان افرادی تشکیل می دهد که همواره در تکاپوی پیدا کردن پاسخ اند. ولی هنگامیکه آن پاسخ ها بدست نمی آیند، تئوری ها و فرضیه های ساخته و پرداخته میشوند که هدف شان پر کرد ن خلاء غیر قابل تحملی است که در اثر عدم آگاهی پدید آمده است.

 

هر یک از ما درمقاطعی این احساس را داشته ایم که در اطراف دور و نزدیک ما اتفاقاتی دارد روی می دهد که عمدا کسی از آنها چیزی به ما نمی گوید. قدامت این باور که نیرو های ناشناخته در پشت پرده برای ما تصمیم می گیرند به اندازه عمر بشریت است.

 

"تئوری توطئه" عبارتی است که در اصل برای توضیح بیطرفانه هر نوع ادعای توطئه بکار می رفت. ولی در حال حاضر تنها در مورد آن تئوری ها مورد استفاده قرار می گیرد که رویداد های جاری و تاریخی را به دسیسه های سری توطئه گران نیرومند از قبیل یک تیم مخفی یا حکومت سایه نسبت می دهند تا به نیروی های اجتماعی و ساختار های انسانی. بنابراین در این مورد،  واژه "تئوری" کاربرد غیر رسمی داشته و بیشتر به مفهوم "گمانه زنی" بکار می رود تا به مفهوم علمی کلمه.

 نمونه های جهانی

توطئه حملات یازدهم سپتامبر بدون تردید بوسیله یک تعداد توطئه گران بطور دقیق برنامه ریزی و اجرا گردید. ولی آیا این افراد عبارت بودند از اسامه بن لادن و همکاران عمدتا سعودی اش که هواپیما هارا ربودند یا آقای جورج بوش رئیس جمهوری سابق امریکا و همکارانش از قبیل دیک چینی ، دونالد رامزفیلد، و پال ولفوویتز؟ اگر دولت آقای بوش مستقیما در این توطئه دخیل نبود، آیا ازاین موضوع آگاهی قبلی داشت؟ اگر به دست داشتن مستقیم یا غیر مستقیم دولت آمریکا درا ین رویداد بدون شواهد و ادله مستدل، مستند، و متقن باور داشته باشیم، این بعنوان تئوری توطئه تعبیر خواهد شد.

 

بعین ترتیب میتوان تئوری های توطئه زیاد ی را از قبیل این ا دعا که پا گذاشتن انسان روی مهتاب واقعیت نداشته و این توطئه امریکایی ها بود بعنوان بخشی از رقابت های علمی، تکنولوژیکی و تسلیهاتی زمان جنگ سرد، مشاهده کرد. چگونکی مرگ پرنسس دایانا و ترور جان اف کنیدی دومورد عمده دیگراست که راجع به آن ابراز نظر های توطئه پندارانه زیادی شده است.

 نمونه های شایع در افغانستان

  افغانستان در زمره کشور های قرار می گیرد که توطئه پندار شمرده می شوند. در این کشور ها بخصوص در منطقه جنوب آسیا و خاور میانه که همواره قدرت های بزرگ تر در آنجا نقش داشته اند برای بسیاری از رویداد های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی ، بخشی از مردم و مطبوعات و رسانه ها تئوری های مختلف توطئه را مطرح می کنند. این امر معمولا ناشی از عدم توانایی در دست یافتن به پاسخ  های مستند و قانع کننده است و گاهی هم می تواند تعمدی و خصمانه باشد. چند نمونه بارز ازاین قرار اند:

 نیروهای غربی عمدا ناامنی و بی ثباتی را در کشور ایجاد می کنند و به طالبان و نیروی های شورشی کمک می کنند تا ادامه حضور نظامی شانرا در آنجا توجیه کنند. در صورتیکه شواهد و قرائن حاکی از آنند که ناامنی در افغانستان معلول ناتوانی حکومت و جامعه بین المللی است.

 

نمونه عمده دیگر این است که شکاف عمیق و رو به گسترشی میان امریکا و بریتانیا در افغانستان وجود دارد واین دو قدرت در بعضی موارد با یکدیگر درگیر نیز شده اند. درصورتیکه شواهد و قرائن دال بر این اند که این دو قدرت در سطح ا ستراتیژیک متحدین بسیار جدی بوده و تا کنون هیچ موردی از درگیری که توسط منابع مستقل تایید شده باشد مشاهده نشده است. اختلاف نظر در سطح تاکتیکی را نباید به سطوح بالاتر تعمیم داد.

 

ایران، پاکستان و بریتانیا مثلثی را بر ضد امریکا تشکیل داده اند. این تئوری توطئه را نیز میتوان در چارچوب مورد بالا ارزیابی کرد. شکی نیست که میان پاکستان و بریتانیا منافع مشترکی وجود دارد، ولی با درنظر داشت منافع مشترک و سطح روابط میان امریکا و بریتانیا و تنش های موجود میان غرب  و ایران، وجود چنین مثلثی تا اندازه زیادی غیر منطقی و گمراه کننده به نظر می رسد.

 

فرهنگ یکی دیگر از عرصه های است که در کشور های منطقه منجمله افغانستان تئوری های توطئه توانایی مانوور بیشتری داشته اند. بطور مثال میتوان به این ادعا اشاره کرد که نمایش فیلم الف توسط کانال تلویزیونی ب یا کاربرد واژه ایکس بجای کلمه ایگریک طرحی است برنامه ریزی شده و دقیق بوسیله این یا آن قدرت خارجی که هدف آن تهاجم فرهنگی بر افغانستان است. درحالیکه اگر این موارد ریشه یابی گردند به این نتیجه میتوان رسید که آنها ناشی از یک انقلاب فرهنگی است که ازمیان قشرجوان تشنه علم و فرهنگ کشور برخاسته است، هرچند که میتوان استدلال کرد که نمایش بعضی از فیلم ها یا سریال ها متناسب با واقعیت و نیازهای جامعه افغانستان نبوده که این بحثی کاملا جدااست.

 اثرات منفی بر جامعه

نگریستن به تحولات و رویداد ها از روزنه تئوری های توطئه می تواند به یکی از بزرگترین بیماری های اجتماعی تبدیل گردد. جامعه ای که زیاد بدبین باشد تا حدی که حتی بخشی از کارشناسان، صاحب نظران و رسانه های آن نیز آگاهانه یا غیر آگاهانه به گسترش هر چه بیشتر آن دامن بزنند افراد آن میتوانند سردرگم و افسرده گشته و دربسا موارد نتوانند حتی در حوزه زندگی شخصی خود تصمیم مناسب ، واقعبینانه و درست بگیرند. شیوع بی حد و حصر تئوری های توطئه میتواند جامعه را به مرحله بکشاند که سیاستمداران، دولتمردان، و صاحب نظران قربانی پندارهای غیر واقعی خود گشته ودر نتیجه گفتار و کردار شان نیز غیر عقلایی گردد. مثلا، یکی از مقوله های مهم در عرصه سیاست بین الملل این است که "دشمن دشمن شما دوست شمااست". اگر کسی بطور غلط باور داشته باشد که کشور الف مخالف کشور ب است و احساس می کند که یکی از این دو کشور موقف خصمانه ای دارد، اقدام می کند به برقراری روابط دوستانه تر با دیگری. این بدین معنا است که تصمیم غیر عقلایی است و می تواند برای منافع کشور زیان بار باشد.

 راه حل چیست؟

مطبوعات و رسانه های افغانستان را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: بخش بسیار کوچکی که حرفه ای عمل می کنند، بخشی که درحال حرفه ای شدن اند، بخش غیر حرفه ای که از سطح پایین سواد و مهارت های ژورنالیستی رنج می برند، و بخش چهارم عبارت از آن دسته از رسانه هااست که جانبدارانه عمل می کنند و موقف و اجندای سیاسی شان ایجاب  می کند که به تئوری های توطئه بیشتر دامن بزنند. دسته اخیر نیز می تواند به دوگروه باسواد و کم سواد تقسیم گردد.

 

یک از راه های موثر انجام یک ارزیابی دقیق و همه جانبه از نیاز های رسانه ای کشور است تا بر اساس آن بتوان یک برنامه عمل جامعی راتدوین کرد که بخشی از آن بعنوان اولین قدم عمده میتواند براه اندازی یک شبکه تلویزیونی مستقل 24 ساعته خبری برای افغانستان باشد.

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 106           سال پنجم        میزان/ عقرب   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       اکتوبر 2009