کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
از این شاهزاده ما

دکتر و. خاکستر
 
 



۱)
این شاهزاده بی مثال را ما , استیضاح کردند و اسفا. همین مصطفی ظاهر خود ما را. این خانه ای ملت هم, اسباب عجب ها گشته است. شاهزاده آدمی هست از لون دگر و دریافتنی. درس خوانده ای غرب است و پدرش " شاهزاده نادر" کنیت از بابای ملت دارد و آدمی هست با ظرفیت بسیار و همو هیچگاهی میل به سیاست نکرد و اما " سیتار " را به نیکویی مینوازد و سالهاست تاکسی می راند و درویشانه زنده گی میکند. و شاهزاده راست میگوید که: " کسی یا قاشق طلایی به دهن او نان نکرده است" و چه جای اکراه. شاه و خانواده ای او, هر چند با مستمری شاه ایران و سعودی روزگار به سر کردندو اما در فقر زیستند.
۲)
شاهزاده گفت و با افتخار که برای هزینه ای تحصیلی, مجبور به غرس سه تا چهار میلیون نهال گشته و آبله ها بر کف دستانش نشانده است. گزافه نگفته است. برای آموختن باید خون دل خورد.
۳)
این شهزداه ای ما, نیکو مشربانه, چهار میلیون نهال غرس کرده است و هر چند از سر اجبار. کار چنین شاهانه, سزاوار ستایش است. اما بیا ببینیم چگونه؟
اگر برای نشاندن هر نهال, 15 دقیقه را معیار بگیریم میشود ۶۰۰۰۰۰۰۰ دقیقه و این شصت میلیون دقیقه میشود یک میلیون ساعت یا که چهل یکهزار و شصدو شصت و شش روز. پس این شهزاده بلند قامت ما, "چهل یکهزار و شصدو شصت و شش روز" را شبانه روز به بهبود طبعیت پرداخته است. زهی سعادت .
۴)
و اما صاف و ساده بگویم که این شاهزاده دروغ میگوید

 

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل     ۱۸۶،          سال    هشتم،      دلو /حوب     ۱۳۹۱ هجری خورشیدی           ۱۶ فبوری      ۲۰۱۳ عیسایی