کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
گفتمان  " نیروی هوشمند" - smart power - 
در رهیافت سیاست خارجی ایالات متحده امریکا

داکتر سید موسی صمیمی مکن هایم: اگست سال ۲۰۱۲
 
 

 

چکیده: همزمان با دیگر گو نی های ساختاری "جهانی شدن" که درآن نقش ایالات متحده امریکا بصورت نسبی و لی روز افزون کاهش می یاید، وزارت خارجه آنکشور تلاش دارد تا از طریق تدابیر سیاسی، اقتصادی، دپلو مانیک و امنیتی سیاست خارجی خویش را با شرایط جدید انطباق دهد.

۱.                            طرح مسئله

هیلری کلینتن، وزیر خارجه امریکا در نوشته‌ای تحت عنوان "هنرنیروی هوشمند" – The Art of Smart Power  که بتاریخ ۸ جولای سال ۲۰۱۲ در «نیو ستیتمن» New Stateman، جریده مهم امریکایی انتشار یافته است، نکات نظر خویش را دررابطه با چالش های سیاست خارجی کشورش  اظهار مینماید.(۱) درین نوشته نخست این رهیافت ارائه گردیده و پس از آن تحت بررسی انتقادی قرار میگیرد.

۲.                             رهیافت "نیروی هوشمند"

به نظر کلینتن در مسیر تاریخ، ظهور قدرت های تازه در جهان - طوریکه در بازی "برد وباخت" معمول هست - به ضرر بازیگران کلیدی ساختارهای قبلی انجامیده است. ازین نگاه پس جای شگفتی نیست، طوریکه کلینتن میگوید که "ظهور کشور هایی مانند هند، چین و برازیل پرسش هایی را در مورد آینده نظام جهانی خلق مینمایند که ایالا ت متحده امریکا، بریتانیای کبیر و متحدین با همکاری همدیگر شکل داده اند و از آن پاسداری نموده اند." در نتیجه نزد وزیر خارجه امریکا این پرسش خلق میشود که در صورت همایش و دیدار یک قدرت جاافتاده، مانند ایالات متحده امریکا ویک کشور نو ظهور، مانند چین، آیا این دو قدرت میتوانند که پاسخ های تاره به پرسش های دیرینه ارائه دارند یا خیر؟

به نظر کلینتن، نیرو های تازه نفس در صحنه بین المللی اکنون نظر به گذشته ها نقش مهمتری را بازی مینمایند. ولی، او مینیویسد: "ما امروز در سال ۱۹۱۲ قرار نداریم؛ یعنی دورانی که نا سازگاری ها بین بریتانیای رو بزوال و آلمان نو ظهور، زمینه ای منازعه جهانی را آماده میساخت". ولی اینک، به نظر خانم کلینتن در سال ۲۰۱۲ ایالات متحده امریکای نیرو مند تلاش مینماید تا با همکاری قدرت های تازه و کشور های متحد، نظام جهان را با خواست های روز آراسته گرداند، تا درنتیجه از منازعات بین المللی خودداری بعمل آمده و رفاه جهانی ترویج یابد. خانم کلینتن باین نظر است که قدرت های بزرگ امروز باهم در صلح بسر برده و کدام نظام تمامیت گرا جهان را تهدید نمی نماید؛ نظامی مانند دوران جنگ جهانی دوم ویا در سال های جنگ سرد.

به نظر خانم کلینتن جهان امروز – در تفاوت با گذشته ها - با این چا لش ها مواجه دیده میشود:

Ø                             بحران مالی

Ø                             تغییر اقلیم

Ø                             گسترش نیروی هسته یی

Ø                             تروریزم ماورای مرزها

Ø                             تفاوت روز افزون عایدات

از طرف دیگربه نظر کلینتن چندین دگرگونی در جهان امروز بروز نموده اند که ازاینقرار اند:

Ø                               نقش اقشار گسترده ناشی از انکشاف فن آوری و سیاسی در تاثیر گذاری بر رویداد ها

Ø                               نقش بازیگران تازه از کشور های نوظهورو همچنان

Ø                               بازیگران موسسات غیر دولتی و کار تل ها

باینترتیب روند تاثیر گذاری بر شکل گیری حوا دث پیچیده تر گردیده ودرنتجه در راستای چگونگی ایتلاف های جدید نیاز بیشتر به رهیافت های در خور زمان دیده میشود.

وزیر خارجه امریکا باین نظر است که "بازی برد وباخت" بین المللی نباید الزاماً به باخت یکی از بازیگران منتهی گردد. درین راه باید ارزیابی نمود که در کدام بخش ها میتوان با هم گام های مشترک برداشت و پیوند ها را عمیق تر ساخت. درین شیوه کار به نظر خانم کلینتن باید به یک سری از اصول و اساسات پابند باقی ماند:

Ø                               آزادی های بنیادی و حقوق جهان شمول بشر

Ø                               نظام اقصادی بازار آزاد منصفانه و شفاف و در اخیر

Ø                               احترام به تمامیت ارضی همدیگر

خانم کلینتن میافزید که در ظرف سه سال گذشته اولویت های سیاست حکومت بارک اوباما در محور همکاری با بنیاد های منطقوی استوار بوده است. درینجا میتوان بطور نمونه از نشست"سران کشور های شرق اسیا"، "جامعه عرب" و "اتحادیه افریقا" نام برد. مراد ازهمکاری این است که هرچه بیشتر نیرو های نوظهوردر چارچوب های مشخص جلب گردند. مطابق به میزان این همکاری میتوان به ثبات سیاسی و منطقوی نقش سازنده بازی نمود.

این ستراتژی که توام با قدرت های نوظهور و بنیاد های منظقوی بردورنمای حوادث از تاتثیر گذاری برخودار می باشد، بیانگر این "درس عبرت تاریخی" است که تلاش های زیادی را باید برای رهبری و حل مسایل بغرنج متقبل شد. به نظر خانم کلینتن در ین راه امروز بسنده نیست که تنها وتنها باید توانمند بود. افزون بر آن قدر ت های بزرگ امروز باید هوشمند، زرنگ و قانع کننده عرض اندام نمایند. در نتیجه در تداوم نقش رهبری ایالات متحده ه امریکا این کفایت و توانایی مهم خوانده میشود که چطور میتوان مردمان مختلف و ملت های گوناگون را در جهت حل مسایل مشترک بسیج کرد و آن هارا با ارزش ها وآرمان ها شریک ساخت. برای رسیدن باین هدف، وزیر خارجه امریکا باین نظر است که امریکا باید ابزار کارآیی سیاست خارجی خویش را گسترش داده، تمام متحدان خویش را درین روند ادغام نموده و دراخیر به شکل بنیادی شیوه برخورد و "داد وگرفت" خویش را تغییر دهد. این رهیافت را خانم کلینتن " نیروی هوشمند" میخواند.

۳.                             ارزیابی انتقادی رهیافت "نیروی هوشمند" - smart power approach 

طرح مفهومی "نیروی هوشمند" در واقع بازتاب سیاست خارجی اداره بارک اوباما هست که از زبان هیلری کلینتن بمثابه معمار روابط خارجی ایا لات متحده امریکا اکنون پس از سه سال حکومتداری حزب دموکرات آنکشور افاده و ارائه میشود. ازین نگاه، این رهیافت در عین زمان بیانگر چرخش بنیادی سیاست خارجی امریکا نظر به عمل کردهای زمان جورج دبلیو بوش، رییس جمهور سابق امریکا و عضو حزب جمهوری خواه می باشد که در پیوند نزدیک با تصورات "حلقه محافظه کاران جدید" - new conservative circle- پیاده گردیده است.

Ø                               بتاسی از تصورات "حلقه محافظه کاران جدید"، جورج بوش و مشاورین امنیتی وی باین باور بودند که پیروزی امریکا در "جنگ سرد" علیه "کمونزم جهانی" منجر به یک قطبی شدن جهان گردیده است. در نتیجه گویا امریکا بمثابه "کشوری با امکانات نامحدود" میتواند خواست های ستراتیژیک و امنیتی خویش را به سطح جهانی با "تک روی های سیاسی و نظامی"پیاده نماید. "اشغال نظامی عراق" در سال ۲۰۰۳ نمونه بارزی ازین "تک روی" یگانه ابر قدرت همان زمان تلقی میگردد.

Ø                               با انتخاب بارک اوباما بحیث رییس جمهور امریکا، حکومت وی از بدو امر تلاش نمود تا بر همکاری های بین المللی صحه گذاشته و از "تک روی های" زمان جورج بوش فاصله گیرد. باین ترتیب وزارت خارجه امریکا نخست در راستای جلب اعتماد دوباره کشورهای دوست در اروپا گام های موثر برداشت. بارک اوباما در عین زمان با سفر های توام با ایراد "نظرات سیاسی همزیستی" سعی نمود که در "فضای شفاف سیاسی" پیام آور "همکاری های عمیق" با کشور های نوظهور مانند چین و هندوستان و همچنان بنیاد های منطقوی مانند "جامعه عرب" و"جامعه کشور های جنوب شرق آسیا" تبارز نماید.

Ø                               این چرخش سیاست خارجی امریکا ناشی از "حسن نیت" شخص شماره یک امریکا ویا "قصد جمعی" حزب دموکرات آنکشور نبوده، بلکه بازتاب "برداشت واقع گرایانه " – realistic assessment  نظام حاکم در آنکشور میباشد. تک روی های جورج بوش در سیاست خارجی منجر به افزایش سرسام آور هزینه های جنگی و "کسربودجه ملی" در آنکشور گردیده بود که تا هنوز هم اداره اوباما پس از سه سال سیاست "بودجوی معتدل" هنوز هم از آن رهایی حاصل نکرده است.

 هزینه جنگی امریکا در سال ۲۰۱۱ به ۷۵۶ ملیارد دالر امریکایی بالغ میگردید. باساس این رقم سهم امریکا در همین سال درحدود ۴۳ در صد کل هزینه جنگی جهان و ۷۵ در صد هزینه جنگی پیمان ناتو را احتوا مینمود. (۲) در حلقه کارشناسان مالی این رقم حتی برای ایالات متحده امریکا بمثابه کشوری با زیادترین محصول ناخالص اجتماعی - GDP  نگران کننده تلقی میگردد. دولت ایالات متحده امریکا با رتبه "ای ای ای " - (AAA)- برای اوراق قرضه از بالا ترین سطح اعتبار بر خوردار بود. ولی در سال گذشته بنیاد "اعتبار سنج" امریکایی موسوم به «ستندارد اند پورز» - Standard and Poor‘s اعتبار اوراق قرضه دراز مدت دولت مرکزی امریکا را یک مرتبه از سطح قبلی آن پایین تر – به «مثبت ای ای » ( AA plus ) تنزیل داد. (۳) همزمان به آن کنگره امریکا طرح افزایش سقف قرضه های آنکشور را تصویب کرد و باساس آن چارچوب قرضه را از ۱۴ تریلیون (۱۴ هزار ملیارد) و سه صد ملیارد دالر به میزان دو تریلیون (دوهزار ملیارد) و چهارصد ملیارد دالر بلند برد. باین ترتیب دولت مرکزی امریکا قرض دار ترین کشور جهان محسوب میشود. این حجم قرضه از اعتبار جهانی امریکا و دالر بمثابه "واحد تادیاتی جهانی"کاسته و در اخیر بر اقتصاد آنکشور و روابط آنکشور با جهان تاثیرات ناگوار بجا میگذارد.

Ø                               تاثیرات فشار کسر بودجه مالی امریکا را حتی با صراحت تمام در "دکترین ناتو" که در نشست سران عضو این کشور در شیکاگو( در ماه می همین سال ) مطرح شد، نیز مشاهده مینماییم. سران ناتو خواستند تا با پذیرش طرح "دفاع هوشمند" - smart defence - فشارهزینه های سر سام آورامور دفاعی (جنگی) را با تدابیر "مشترک اوپراتیفی و تسلیحاتی" کمتر سازند.(۴ )

Ø                               خانم کلینتن دکترین "نیروی هوشمند" خویش را با پیروی از سه اصل پیوند میزند: آزادی و صیانت حقوق بشر، نظام بازار آزاد وتمامیت ارضی کشور ها. این سه اصل در واقع در گفتمان سیاسی با رهروان راه آزادی و "جهانی شمردن حقوق بشر" فقط در سطح نظری افاده گردیده، درعملکرد سیاست خارجی امریکا با محدودیت های چشمگیر و در شرایط خاص مورد بحث قرار میگیرند. چنانچه امریکا نه در گذشته های دور بلکه در همین اواخر تا زمان فرو ریزی رژیم های اقتدارگرا درتونس و مصر از کرسی نشینان آنکشور، زین العابدین بن علی وحسنی مبارک پشتیبانی نمود. بلکه همین حالا در قبال سیاست های عملی خویش در مورد عربستان سعودی - و بحرین - و سوریه در قید تضاد بین "سه اصل نظری" و "سیاست های عملی"مواجه دیده میشود؛ سیاستی که توام با صیانت حقوق بشر بر مبارزه علیه نظام " اقتدارگرای سیکولار" بشاراسد در سوریه صحه میگذارد، چگونه میتواند سرکو بی جنبش آزادی خواهی در عربستان صعودی و بحرین را علیه "تمامیت گرایان دینی" توجیه نماید؟. تجارب تاریخی بیانگر این نکته  اند که اصول "آزادی و حقوق بشر" برای ایالات متحده امریکا تنها زمانی مصداق پیدا مینمایند، که این اصول بمثابه شاخص های همکاری با نظام ها و سازمان های منطقوی در خدمت اهداف ستراتیژیک غرب و در همسویی با آن متصور باشند. این سیاست – بازهم به شهادت تاریخ – با کوتاه بینی وعدم فراست دراز مدت توام بوده و چیزی بیشتر از یک "اعتراف لفظی" را افاده نمی نماید.

Ø                               اینکه خانم کلینتن در تیوری "نیروی هوشمند" از نیاز همکاری بیشتر ومثمر با کشور های نوظهور پیرامونی تذکر میدهد، این نکته به نوبه خویش ایجاب تامل بیشتری را مینماید: نخست اینکه "جهانی شدن غرب مدار" قسما توانا یی های کلا سیک خویش، بویژه در بخش اقتصاد را از دست داده است. اصل نظری نیو لیبرالیزم بمثابه زیر بنای نظری "جهانی شدن کلاسیک" به بن بست کشانیده شده است. بحران مالی و قرضه های دولتی حاکم، بویژه در "حوزه یورو" در اروپا بهترین الگوی آن خوانده شده میتواند. (۵) در عین زمان سهم کشور های نوظهور پیرامونی در تولیدات نا خالص اجتماعی در سطح جهانی رو بافزیش دیده میشود. (۶) با درک همین واقعیت که همزمان با کاهش نقش اقتصادی کشور های خود مدار کلاسیک صورت میگیرد، رهیافت خانم کلینتن از "واقع بینی سیاسی" بر خوردار دیده میشود. درین جا تلاش میگردد که از طریق کشاندن کشور های نوظهور پیرامونی در حلقه "کشور های خاصه" بر بحران حاکم غلبه نمود. در نتیجه این تیوری در آخرین تحلیل اعتراف به دگر گونی "جهانی شدن غرب مدار" تحت قیادت امریکا بسوی "جهانی شدن پسا امریکآ" با نقش روز افزون کشور های پیرامونی تلقی میگردد.

 

۴.                              رویکرد ها

 

(۱) http://www.newstatesman.com/politics/politics/۲۰۱۲/۰۷/hillary-clinton-art-smart-power

(۲)

http://www.sipri.org/media/pressreleases/۱۷-april-۲۰۱۲-world-military-spending-levels-out-after-۱۳-years-of-increases-says-sipri

وهمچنان: http://www.nato.int/nato_static/assets/pdf/pdf_۲۰۱۲_۰۴/۲۰۱۲۰۴۱۳_PR_CP_۲۰۱۲_۰۴۷.pdf

(۳) http://www.n.tv.de/wirtschaft/china-ditiert-sparvorgaben-article۳۹۹۰۴۶۶.html

(۴) در مورد جزییات این موضوع مراجعه شود به: سید موسی صمیمی، "نشست سران ناتو، پیمان اتلانتیک شمالی در شیکاگو" در:

http://www.goftaman.com/daten/fa/index.htm

(۵) در مورد جزییات این موضوع مراجعه شود به: سید موسی صمیمی: نشست سران کشور های عضو گروه بیست در مکسیکو:

http://www.goftaman.com/daten/fa/inde

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۷۵،          سال    هشتم،       سنبله   ۱۳۹۱ هجری خورشیدی                    ۰۱ سپتمبر      ۲۰۱۲ عیسوی