کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
بحران افغانستان و چشمانداز‌های جدید


هادی میران
 
 

رخدادهای سیاسی در افغانستان شتاب بیشتر گرفته است و ظاهرن در مسیر مخالف با قراردادهای متعارف حرکت می کند. هرچند که فهم و تفسیر بازیهای سیاسی بدون دسترسی به اطلاعات دست اول دشوار می نماید اما نشانه های را که رفتار بازیگران در بستر بازیهای سیاسی به نمایش می گذارد، سرنوشت آشفته و روزهای تلخی را فراروی مردم افغانستان ترسیم می نماید. هنوز یک سال و نیمی به  ۲۰۱۴ خروج نیروهای بین المللی از افغانستان باقی مانده است اما نگرانی های فزاینده ی از همین حالا وارد شریانهای زندگی مردم گردیده است که بازتاب آن در حوزه سیاست و تعاملات سیاسی نیز منجر به صف آرایی های جدید گردیده است. در حال حاظر بازیگران سیاست، از سه بستر متضاو و متفاوت در پی کنترول بر اوضاع سیاسی هستند و هرکدام تلاش می ورزند که دیوار مقاومت رقیب را فرو بریزد و از میدان جنگ و رقابت وارد دهلیز قدرت شوند.

طالبان، تیم آقای کرزی و جبهه ملی در واقع فرایند تکاملی جنگ و جدال تمام نیروهای متخاصم می باشد که اکنون در یک صف آرایی جدید قرار گرفته اند. این صف آرایی بدون تردید مسیر تحولات بعدی و در نهایت سرنوشت افغانستان پس از ۲۰۱۴ را نیز تعریف و تعیین خواهد کرد. هرچند که حوادث سیاسی در افغانستان در پیوند ارگانیک با حوادث بین المللی و منطقه قابل تامل می باشد اما آنچه که در این حوزه جغرافیایی اتفاق می افتد، بیشتر بازتاب تنش ها و تضادهای تاریخی درون قومی در این منطقه می باشد که مسیر تحولات و رخدادهای سیاسی را نیز تعیین می نماید. ریشه های بحران افغانستان قبل از آنکه در آبشخوره های بحران های بین المللی و تضادهای منطقه ئی تعذیه گردند، در گرداب تنش ها و تضادهای داخلی سیرآب می گردند و پس از آن با تضادهای منطقه ئی و بازیهای بین المللی گره می خورند.

به نظر می رسد که صف آرایی های سیاسی به مرحله تعیین کننده رسیده است و کم کم آخرین گزینه ها و کارت های بازی به مصرف می رسند. اکنون که طالبان، تیم آقای کرزی و جبهه ملی بازیگران اصلی میدان نبرد اند، علاوه بر منافع متضاد سیاسی، تضادهای تاریخی و شکاف های اجتماعی را نیز به تماشا می گذارند. هرچند که خورده جریانهای دیگری نیز در میدان شمشیر می زنند اما در نهایت بازی، بیشتر از دو جبهه نبرد باقی نخواهد ماند. حوادث و رخدادهای ریز و درشتی که در ماه های اخیر به وقوع پیوسته اند اگر درکنار همدیگر قرار گیرند، به مجموعه ی از رفتارهای تعریف شده می مانند که با هدف روشن و نشانه گیری های مشخص تدوین گردیده اند. بطورمثال تحت فشار دادن رهبران جبهه ملی، نشر دایرته المعارف آریانا با درج فیصدی بلند از نفوس قوم حاکم و به دنبال آن نشر اهانت های حساسیت برانگیز علیه هزاره ها به نام اطلس اتنوگرافی اقوام غیر پشتون بخشی از این رفتارهای تعریف شده اند که مقدمه ی از یک پروژه کلان برای تعریف و تولید واقعیت های جدید تعبیر می گردد. با توجه به همین فرضیه نشانه های در تفکر و رفتار تیم آقای کرزی به نظر می رسند که در نهایت بازی، در کنار طالبان قرار خواهد گرفت و با کارتهای قومی وارد یک مرحله جدیدی از بازی های سیاسی خواهد گردد.
 .
واقعیت های جدید علاوه بر گستره سیاست شامل جغرافیای سیاسی نیز خواهد گردید که نشانه های آن در بازی ها و راهبردهای بین المللی قابل درک و دریافت می باشند. منطق حاکم بر تحولات و رخدادهای سیاسی در منطقه و همین گونه منطق حاکم بر بازیهای پیدا و پنهان سیاسی در افغانستان این فرضیه را تقویت می نمایند که تعریف مرزهای جغرافیای جدید برای منطقه یکی از گزینه های کنترول و محدود کردن بحران در دستگاه دیپلماسی قدرتهای بزرگ مورد تامل قرار دارد. در این زمینه از نمونه های تاریخی عصر امپراطوری بریتانیا گرفته تا جنگهای بالکان و بحران سودان در روزگار ما، نشانه های غیر قابل انکار اند که ایجاد مرزهای جدید جغرافیایی گزینه موثر برای کنترول بحران به کار رفته اند. اگر چنین نباشد، مهار طالبان برای ائتلاف بین المللی کار چندان دشواری نخواهد بود همانگونه نظام بر سر اقتدار و خطوط سنگرهای مستحکم آنها را به ساده گی فرو ریختند، جلوگیری از بازتولید آنها نیز کار دور از دسترس به نظر نمی رسد. خیلی ساده انگاری خواهد بود که اگر فرض شود ائتلاف بین المللی توان مهار کردن طالبان را ندارند.

با توجه به این واقعیت، از میان ده ها فرضیه، فرضیه تعریف مرزهای جدید جغرافیایی برای منطقه کم کم برجسته تر می گردد که افغانستان نیز شامل این جغرافیا خواهد بود. به نظر می رسد که مسیر بازیهای سیاسی در افغانستان در راستای همین فرضیه قابل تامل می باشد. باز تعریف مرزهای جغرافیایی در منطقه از یک سال بدینسو در حلقات سیاسی بین المللی نیز به عنوان یک گزینه مدیریت بحران مطرح بوده است. گفته می شود که این گزینه همسایه های شرقی و غربی افغانستان در بر می گیرد که در بحران افغانستان سهم برجسته دارند. هرچند که تا هنوز ماخذ و مستندات معتبری در این زمینه بیرون داده نشده است، اما با توجه به نشانه های که از لابلای بازی های متعارف و غیر متعارف سیاسی در منطقه قابل درک و دریافت می باشند، این گزینه را معتبر می نمایند.

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۷۲،          سال    هشتم،        سرطان/اسد   ۱۳۹۱ هجری خورشیدی                    ۱۶ جولای ۲۰۱۲ عیسوی