کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

           نصیرمهرین
                         
صد و ده‌سال پس از مرگ
                                                            
امیر عبدالرحمان خان
                                             
 (متن فشرده)

 
 

 اول اکتبر2011، صد ودهسال ازمرگ امیرعبدالرحمان خان سپری می شود.

پیرامون امیرعبدالرحمان خان مقالات و آثاربسیاری نوشته شده است. به احتمال زیاد که درمقایسه با بقیه شاهان و امرای سلسله های سدوزایی ومحمد زایی،بیشترین نوشته ها در بارۀ او، ویژه گیهای زمامداری و رویداد های حکومت 21ساله اش انتشاریافته اند. پنداشته می شود که این موضوع اهمیت خویش را ازرویداد های مهم سیاسی، نظامی  آن زمان، نیازهای استعماربریتانیه، وپیروزی های می گیرد، که نصیب حکومت مطلقۀ او شد. برخی ازآن رویداد های تاریخی، عبارت اند از:

-  تمایل نسبی درامارت امیر شیرعلی خان برای تأمین ارتباط با روسیه تزاری. تمایلی که به رغم کرنشها وآمادگیها برای همنکاری با هند بریتانیه،جلوه از استقلال جویی داشت.

- عدم تحمل چنان تمایل وتشبث هند بریتانیه به هجوم نظامی به منظورازمیان برداشتن شیرعلی خان.

- توهم شیرعلی خان در زمینۀ دریافت کمک از روسیه تزاری وبی اطلاعی او از رقابت ها ورفاقت های دولت های استعماری .

- ضغف و ناپایداری ، و عدم استفاده از امکاناتی که  می توانست او را در مقاومت کمک نماید.

- مواجه شدن مهاجمین با مقاومت مردمی که امیرشان راه فرار در پیش گرفت وخلآ رهبری را هم ایجاد نموده بود. و درنتیجه پیدایش نگرانی وبحران.

-  حضور یافتن سردارعبدالرحمان خان د ر صحنه، اطمینان مهاجمین ازاو. زیرا نه تنها مهاجمین را ازمهلکۀ عظیمی که در انتظار آنها نشسته بود ،نجات داد بلکه روش  اوتضمینی برای  حضورحاکمیت استعمار بریتاتیه در افغانستان شد.

 

در نتیجه، دو منظور با هم گره خورده تحقق یافتند.

 منظورنخست، آرزوهای حکومت بریتانیه درموردافغانستان بود.آرزوی استقرار حکومتی که منافع هند بریتانیه را پاسخگو باشد. با رقبای بریتانیه از در سازش وارد نشود. مخالفین داخلی آن کشوررا قلع وقمع کند. برای سرکوب ها وتحقق آن نیاز ها، قوی باشد.

منظور دومی، آرزوهای دیرینۀ قدرت طلبانه سردارعبدالرحمان بود.سردار که درکنار پدر و کاکا ی خویش نیزجنگهای قدرت طلبانه و ویرانگرانۀ بیشماری را دیده بود،هیچوقت از دسترسی به قدرت وحکومت برمردم افغانستان انصراف نمی جست.هجوم نیرویاستعماری به افغانستان ومشکلاتی که با آن روبرو شدند، زمینه های مساعدی را برای وی آماده نمود.

بدون تردید امیرعبدالرحمان، با تکیه برتجارب اسلاف ، دریافت مکنونات وآرزوهای هند بریتانیه، دریافت سهم ونقش آنها درتحکیم قدرت مطلقۀ وی، برداشت ها و سیاست های آماده یی داشت. مانند امیر دوست محمد خان دریافته بود که اگر می خواهد به قدرت برسد و درقدرت بماند، لازم است که جانب آرزوهای هند را رعایت کند. و او قدرت می خواست. پس آن همه نیازها را بایست لبیک  می گفت که گفت.

امیر درین زمینه با کمک های هند بسنده نکرد. درپهلوی ایجاد دستگاهی که خشونت بارترین عملکردهای توحش آمیز ورعب انگیزرا مطالبه می نمود،  ازسلاح وابزارموجود معنوی درجامعه اش نیز بهره جست. ازاحساسات متأثرازدین ومذهب، قوم وقبیله بهره گرفت.

 وبا آن ابزار امنیت آفرید. امنیتی که هند بریتانیه را خشنود نمود، دست قشربه امتیاز رسیده را باز گذاشت واکثریت مردم را در خاموشگاه قبرستان راند.

 

بدون ملاحظۀ این خطوط محوری درحاکمیت مطلقۀ امیرعبدالرحمان،هرنوع بحث دیگری که مبتنی باشد برانتخاب گوشه های ازتشبثات او به جای نتواند رسید. بدون آن توجه به منظور امیر وبریتانیه، یعنی منظور انصراف از استقلال و توسل به مطلقیت شرم آمیز، سعی در جهت بررسی های اقتصادی و یا امنیت زمانۀ او یا از بی اطلاعی وساده نگری  بر می خیزد ویا از دلبستگی به نمونۀ ساختار او در زمانۀ کنو نی .

 

هنگامی که از دلبستگی به ساختارهای عبدالرحمان خانی سخن می گوییم، ناگفته پیدا تواند بود که جامعۀ ما هنوزهم با وجود آن که 110 سال ازمرگ عبدالرحمان سپری شد است،به ذهنیت مغایر با مطلقیت، نیازهای داخلی وبیرونی آن نرسیده است. این ذهنیت نشان میدهد که با وجود مرگ نماد خشونت باروزیانمند حکومت مطلقه برای افغانستان، روح آن هنوز در بدن راه جویی ها به ویژه راه جویی های حکومتگرانه جای دارد.

مشاهدۀ این همه نابسامانی ، فقدان توانمندی داخلی،تا آنجا که جامعه حد اقل امکانی برای روی پای خود ایستاده شدن خود را ندارد، با یک نظرغمخوارانه وتعمق بیشتر،حالی می نماید که جامعۀ ما در زمینۀ آشنایی با راه گسست از شیوۀعبدالرحمان خانی دچار بیشترین مشکل بوده است. این مشکل زمانی بیشتردرک می شود که برخی ازمدعیان آزادگی، تحول، خرد ورزی ، تعدد گرایی سیاسی ومخالف استبداد را روز تا روز بیشتردر منجلاب تمایلات قدرت طلبانه میابیم.

 دیدن نابسامی های موجود درکشورما آن هم پس از 110سال از مرگ امیر عبدالرحمان، آشکارمیسازد که آن هم جوشی قدرت طلبی داخلی وتمنیات بیرونی دارندۀ چه عواقب مصیبت زایی اند.

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل    ۱۵۱   سال        هفتم              سنبله       ۱۳٩٠  خورشیدی               اول سپتمبر ٢٠۱۱