کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
نویسنده و  وجدان 
خوب است که  رادکوملادیچ  محاکمه شود

گوکل چند کَکٌر
 
 

 در وطن خوب ولی درد دار وبیمار، در وطن عزیز و فراموش ناشدنی ما، مردمان در وقت صحبت اکثر اوقات از وجدان گپ می‌زنند.  می‌گویند وجدان را باید به‌کار برد. فلانی اقا ویا خانم دارای وجدان خوب است. این موضوع بسیار اهمیت دارد.

 

وجدان بمثل قاضی عادل است. اگر یک قاضی در قضاوت خود ترازوی انصاف و عدالت را در دست داشته باشد، بسیار خوب میان خوب و بد ، میان عمل زشت و عمل پسندیده تفاوت را می‌بیند.

وجدان خوب هم سنجش می‌کند که کار بد وخوب کدام ها می‌باشند. اما مهم این است که شخص دارای ترازوی انصاف با کدام اندازه ها یا معیار ها خوب و بد را اندازه می‌کند. درکشورها قانون اساسی  تهیه نموده اند. اگر دعوا و مشکلی است بوسیلۀ قانون سنجیده می‌شود. کسی که قانون را رعایت می‌کند و هیچ وقت ان را فراموش نمی‌کند؛ حتی اگر زیر فشار بیاید، میگویند که والله در رعایت قانون  و انصاف شخص خیلی با وجدان است.

 

   یک وسیلۀ دیگرهم برای سنجش وجدان است. آن حقوق بشر است.  اگر کرامت انسانی، آزادی های که در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر در نظر گرفته شده است، در نظر وعمل رعایت شود، وجدان شخص رعایت کننده آشکار میگردد. و اگر حقوق نقض شده است، متخلفین محکوم می‌شوند. درین ارتباط  خوب یادم میاید که بعد ازشنیدن  خبر وقایع نقض حقوق بشر بی‌وقفه در وطن گرامی ‌ما، خبرهای  یوگو سلاویای  سابق مرا مشغول نموده‌‌‌ بود. هرروزو وشب خیل مردم گریان و سرگردان ونالان را در تلویزون ها مشاهده می‌نمودم که ازیک جای به جای دیگر می‌رفتند. وآن هم اکثر به این  خاطر بود که یک تعداد مردم صرب در یوگسلاویا، خود را برترو بهتر پنداشته بودند. و درتمام وقت و تاریخ هم زور وقدرت داشتند.

همینکه اقلیت ها کوشش نمودند تا حق خود را کمایی‌کنند و شروع کردند که سرنوشت خود را تعیین کنند، صرب ها شروع کردند به قتل وقتال. نسل کشی ها شروع شد. غارت چپاول وتجاوز به جان ومال و ناموس اقلیت های شروع گردید که هیچ مدافع نداشتند. صرب هایی که تبعیض طلب ، زور گو وخود خواه بودند، می‌خواستند اقلیت ها از آنها جدا نشده وغلامی‌ و نوکری آنها را قبول نمایند. بلی نسل کشی بود .

چند نفر با این اعمال  بسیار مشهور شدند. از جملۀ مشهور ترین آنها یک فرد بیرحم به اسم رادکو ملادیچ قوماندان تبعسض طلب وبرتری خواه، ظالم وخونریز بود. زنها ومردها، اطفل بیگناه وبیکس را بسیار کشت. قبرهای دسته جمعی ایجاد نمود. تا جایی که  دنیا اعتراض کرد. مداخله شد و جلو  نسل کشی گرفته شد. آن وقت سال ۱٩٩۵ ترسایی بود. در وقتی که کشورهای غرب  مد اخله کردند ویوگوسلاویا را با تانگ و توپ ملامت کردند، راهی برای نجات بوسنی ها و دیگر اقلیت ها پیدا شد که از شر تبعیض ازاد گردند. 

 

   من اکثر درین فکر بودم که چرا در افغانستان چنین کاری نشد. در آن وقت که خانه های مردمان بی‌دفاع تاراج می‌شد. مردمان مهاجر می‌شدند. دارایی های شان غصب می‌شد. دلهای آنها وانسان های با وجدان خون می‌شد . خوب گرچه چنین اقدمی‌نشد، ایا یک روز خواهد شد که آن نقض کننده های حقوق انسان‌‌ را محاکمه کنند. کسانی را که ضد کرامت انسانها اقدام کردند، محاکمه کنند.

 

  نویسندۀ با وجدان با این خواهش وتمنا همنوایی می‌کند.

  من که خبر توقیف دارکو ملادیچ را شنیدم خوش شدم. اینطور انسانها باید محکمه شوند. باید هرکاری که کرده است، شناخته شود. قوایی را که این شخص رهبری  میکرد، به زنها، به خانه ها به دارایی ها ، به سرزمین  مردمان دیگر که کیش وآیین ، دین ومذهب دیگر داشتند، تجاوز کرده بودند. همچو اشخاص باید محکمه شوند.

  ملادیچ را غربی ها هم می‌خواستند که بگیرند ومحکمه کنند. دولت چند سال بعدی صربستان که خواهش  عضویت در اتحادیه اروپا را نمود، دید که پیشرط مانده اند، تا این  اشخاص را به  لاهه بفرستند. واین کار مشکل نبود.

   یقین دارم که هر تعداد اشخاصی که در نقض حقوق  بشر حصه دارند، محکمه شوند، ترازوی عدالت به جای خود می‌نشیند.

 

    تمنا می‌نمایم که مردمان وطن ما  اعمال ناروای ملادیچ را درک نمایند. عاقبت او را ببینند. نویسندگان محترم ما  هرچه تبعیض،  تفرقه، بی عدالتی، را می‌بینند، محکوم کنند. برای وطن ما که عضویت  در اتحادیۀ اروپا امکان ندارد، برای نویسندۀ با وجدان امکان آن است که قلم بگیرد وستم ها وتبعیض ها را در محکمۀ وجدان محاکمه کند. در افغانستان مان چی‌گذشت و چی‌گونه گذشت و حالا چی می‌گذرد!!!!

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱٤۵    سال        هفتم               جـــــوزا       ۱۳۸٩  خورشیدی                   اول جون ٢٠۱۱