کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالار عزیزپور

 

کارنامه ی ستودنی احسان سلام
 در گستره ی طنز معاصر

 

 

 

کارنامه ی شماری ازنویسنده گان ما به ویژه در دهه ی پسین با وجود برخی ازکاستی هاو نا بهنجاری ها ستودنی می نماید؛ چرا که این دسته از نویسنده کان  ما نه در جرگه ی عتیقه نویسانند ونه در دسته ی سیاه مشق نویسان . اینان در شمارگزینه و گزیده نویسانند و امید فردای هنر نویسنده گی ما .

 

بدون گزافه، احسان سلام، طنز پرداز معاصر مان یکی از  امید های فردای ما می باشند .که بیشترینه تلاشش را در هنر طنز پردازی متمرکز کرده اند که حاصل اش را در دو گزینه دفتری از طنز« درد دل قلم و فردا جلسه داریم» می توان یافت .

 

هرچند نوشتن در روزگار مابه تعبیرپسا مدرنیست ها،  خود کفاترین شکل زبان است؛ خود کفاترین شکلی که متن امروز ما را می سازد. و دیگر از این به بعد نه تنها مجموعه ای از نشانه هاو آثاری که بر جا مانده و قابل خواندن اند، متن می باشند، حتا  گونه های از فرم هایی فکری وحسی ، فلسفی ، دینی وادبی و... که به نوشته در میایند نه تنها متن اند ، بلکه انواع متن هارا می سازند .  و برای آنکه متن ، متن امروزی باشد، بایستی کماکان کنش زا و واکنش برانگیز  باشد و خوانا باشد و استقلال داشته باشد . به باور محمد شاه فرهود نویسنده و شاعر فرزانه ما، متن منفجره باشد و گرنه در میان سنگ نوشته هایی از متن های کتیبه ی رنگ می بازد  و جز به درد موزیم ها به درد انسان معاصر نمی خورد .

 

در پهلوی این هانوشتن برای ما دیگر امر اجتماعی نیست و  عمل کردن هم نیست .به ویژه در روزگاری که سوای لذات حسی و غریزوی هر عملی خندیدنی می نماید . به خصوص در کشور هایی همگون کشور ما که بیشترین گرفتاری اش فقر غذایی و نبود امنیت و نبود نظام و دستگاهی که به سازمان دهی جامعه بپردازد ،می باشد . شاید پرداختن به فرهنگ  به ویژه پرداختن به طنز در نزد بسیاری از کسان ، خود طنز مضاعف باشد. از همان رو بیشترینه کسان آن را جدی نمی گیرندو به امر تفنن محول می کنند .

 

چه می توان کرد که نویسنده را جز پرداختن به هنر نویسنده گی گریزی نیست ! و راه حل این همه مصایب و آفات را جز از طریق نوشتن و روشنگری میسر نمی داند.از همین رو هیچگاه در پناه سر نیزه و رونق زرو حیله تذویر پناه نمی بردو هنر خطر کردن را که نوشتن است ،شمع راهش می سازد  .

 

هر چند به ظاهر آماج طنز های سلام بیشتر سیاسی می نماید ؛اما در واقع چنین نیستند . بلکه رنگین کمانی از جلوه ها وآماج اجتماعی و تازیانه های ادبی واخلاقی را به همراه دارد که باز خوانی شماری از این طنز های آمده دراین دفترها خود گواهی گفته ی ما می باشد. به گونه ی که در این دفتر ها می خوانیم  :[ اقتداردولتی: وزیری هنگام خوردن ناهارلقمه ی چربی در گلویش گیر کرد .نوشیدنی حاضرنبود، خواستند آب بیاورند، یکی از همکارانش صدا زد: ـ اول از مشاورصاحب اجازه بگیرید .]1

 [ ا ختلاف تاریخی :    

آموزگاری در وقت امتحان از شاگردش پرسید؟

ـ از لحاظ تاریخی فرق میان اسپ سوار وتانک سوار چیست؟ شاگرد که دهن حافظه اش از تعجب باز مانده بود، خود را نباخت وبی درنگ جواب داد :

ـ معلم صاحب. اسپ سواربه کسی گفته می شود که از سمت شرق وارد خاک شد و تانک سوارکسی راگویند که از دروازه شمال قدم به کشور گذاشت .]2

 [ شخصی بعد از گذشت سال ها، دوست گمشده اش را یافت. بعد ازپرس و پال تاریخی وریختن چند قطره اشک شادی از وی پرسید:« خوب ، نگفتی چه کار می کنی ،هنر ومسلکت چیست؟»

دوستش گفت:« نویسنده ام»

پرسید:« تاحال چیزی فروخته ای؟»

گفت: « بلی، خانه ،فرش،ظرف، کمپیوترو کتاب هایم ر ا ] 3

2

[عذر خواهی

بدین وسیله از تمام وطن پرستان، حزب سازان، شکم سالاران، کروزین سواران، چوکی مداران، سخن پرانان ، اندیشه چرانان ودالر زده گان فریبستان، صمیمانه تقاضا می کنم، تا برای سوار شدن برشتر قدرت ،و دواندن مرکب سیاست و رساندن بز فریب کاری به دایره حلال انتخابات، از سر کل بنده دست بر دار شوند و مرا بیشتر از این پیش تاریخ و خلق خدا شرمنده و بد نام نسازند....]4

 

احسان سلام که با نگاهی مدرن به طنز می پردازد به اضافه ی استفاده بسیار گسترده از قالب های ادب سنتی و چاشنی از ترکیبات عامیانه ؛ پرداخت های طنزش  شاخصه های دیگر می یابند که بابسیاری از طنز نویسان ما دگر گونه ومتمایزمی نماید .

 

 

.از همین رو

به گونه ی بسیار فشرده و خلاصه هنر طنز پردازی سلام را می توان به طور مشخص و به ترتیب زیر یاد آ ور شد .

 ـ در جا نزدن در داربست ایدیولوژی ها. ـ استفاده  گسترده ازانواع قالب ها ی روایتی .

ـ استفاده بسیار ظریف از ترکیبات عامیانه .

ـ روان و روح جستجوگر و انتقادی .

ـ آفرینش و ترکیب زبان خاصی از طنز .

ـ التقاط و به آمیخته گی زبان سنتی با زبان مدرن درقالب طنز .

 

 

پایان سخن این که اگر این سخن پسا مدرنیست را بپذیریم که ادبیات به حقیقت نمی پردازد.پس آماج انتقاد های سلام چه چیزی را نشانه می گیرد .بخصوص در جای که حقیقتی در میان نباشد! آماج انتقاد های سلام نه تنها به مصایب و مفاسد اجتماعی نظر دارد وآن را به سخره می گیرد  بلکه به روان پاره گی انسان معاصر نیز نظر دارد . روان پاره گی  که  در عین زمان صفات متضاد وناهمگونی را به انسان می بخشد .واین در حالی است که خالق این   طنزها از تازیانه   آن همچنان در امان نمی ماند .
 ناگفته نباید گذاشت که  مانده گاری و گرانسنگی این طنز هادر نفس همین نکته ها پیدا و پنهان است .چراکه عصر مارا عصر بحران روایت متن خوانده اند و گذر ازاین بحران جزاز طریق به پرسش کشیدن روایت خورد وبزرگ ممکن و میسر نیست و احسان سلام در تازیانه های روایتی  و انتقاد های اجتماعی خویش شانه به شانه چنین نگرش ها حرکت می کند و از آن فاصله نمی گیرد .

 

 از همین رو، راز توفیق احسان سلام را در جایگاهی نویسنده معاصر و نویسنده ی  که درگیر پاسخ های جامعه و زمان خود می باشد، درنگاه معاصرآن همراه با بن مایه های طنزو  زبان مبتکرانه آن می توان یافت .

 

 

رویکردها :

  1. یکـ ـ درد دل قلم. صفحه بیست وهفت.

  2. دوـدرد دل قلم. صفحه بیست ونو.

  3. سه ـفرداجلسه داریم.  پست جلد.

  4. چهارـفردا جلسه داریم. صفحه سی و یک .

 

***********

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤۱                       سال دوم                           دسمبر/جنوری ٢٠٠٦/۲۰۰۷