کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اهداء به ايشور داس که ميگويد:

"الحمدلله هندوي افغانستان استم"

 

 

 

 

نيرنگهاي گناه در بيگناهي رنگها

 

 

صبورالله سياه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

(بخش چهارم)

 

هندوها در سايهء طالبان؟

 

گزارشگر بينام Deutsche Presse-Agentur (dpa - GmbH) روز 24 مي 2001 با سرنامهء "هندوهاي افغان ميگويند آنها از طالبان علامهء فارقه براي خويش نخواسته اند "، چند پارهء بسيار تازه و "گيرا" را پيش چشم خواننده گذاشت و شگفتي آورد.

 

آنچه دلچسپ و گرفت گزارش dpa را بيشتر ميساخت، سخنان کاملاً دگرگونه از زبان هندوها، سکهـ ها و حتا رهبري طالبان بود.

 

شايد کسي به اين نکته که کانون dpa به گفتهء گردانندگانش، فروشگاه عمده و پرچون گزارشها به هر خريداري از هر دياري است، کاري نداشته باشد؛ ولي هر کس حق دارد پس از خواندن پاراگرافهاي شک برانگيز زيرين بگويد: هر "خواندني" نميتواند "باورکردني" هم باشد!

 

"اعضاي مجتمع هندوان در افغانستان گفتند که آنها از حکومت اسلامي طالبان براي خود علامهء فارقه جهت شناخته شدن را تقاضا نکرده اند.

 

مقامات طالبان ادعا کرده بودند که تصميم "پوشاندن علامهء فارقه زرد بر هندوها از خواست مجتمع خود شان برخاسته است. هندوهايي که همچهرهء مسلمانان عادي افغان اند، از سوي پوليس مذهبي آزار ميديدند.

 

امر داس، پيشواي روحاني نيايشگران و رهبر سياسي مجتمع هندوها در جلال آباد به dpa گفت: شب گذشته از کابل آمدم. همدياران هندو را هم آنجا ديدم. کسي از طالبان اينچنين نشانه (علامهء فارقه) نخواسته است.

 

نامبرده افزود: هنگامي که طالبان بنيادگراي اسلامي در 1996 بر جلال آباد چيره شدند، دستگاه "معروف و منکر" گفت: مردان غيرمسلمان کلاه داشته باشند و زنان حجاب؛ که پذيرفتي بود. اما مطالبهء بعدي آنها که کلاه بايد سرخ باشد يا هندوها نشانهء بازشناسايي ديگري داشته باشند، رد شد.

 

فرمان تازه (نوار زرد) را نيز نخواهيم پذيرفت؛ اگر بر ما فشار آورده شود، کشور را رها خواهيم کرد. البته ترجيح ميدهيم در افغانستان زندگي کنيم، زيرا خانهء ما همينجاست.

 

اگر هندوها وادار به ترک افغانستان شوند، آنها از هندوستان خواهند خواست تا در فراهم ساختن ويزه کمک کند. با اين حال، از آن کشور نخواهند خواست براي انتقام گرفتن از طالبان، کردار مشابهي را در برابر باشندگان مسلمان هند پياده سازند.

 

علامهء فارقه نه تنها به آبرو بلکه به "بزنس" ما نيز آسيب ميرساند. ما بيشتر مردم تجارت_پيشه استيم، و در نقش آدمهاي نشاني شده، مشتريهاي مان را از دست ميدهيم.

 

داس پنجاه و دو ساله به ستايش طالبان نيز پرداخت: "زندگي تا کنون خوب بود. آنها [طالبان] از 1979 يا سال تباهي مردم افغانستان به خاطر يورش ارتش شوروي پيشين تا امروز بهترين حکومت بوده است."

 

او به پاسخ اينکه فرمان منع عبادت افراد غيرمسلمان در محلات عامه را چگونه ميبيند، گفت: اين دستور مايهء نگراني هندوها نيست، زيرا آنها به نيايشگاههايي که بخشي از محلات عامه نيستند، به عبادت ميپردازند.

 

وي در پايان، ويرانسازي مسجد بابري به دست بنيادگرايان هندو در 1992 را محکوم کرد و گفت: مسلمانان هند برادرهاي ما استند.

 

لال جين هندوي پاکستاني در همان نيايشگاه از تبصره بر کردار طالبان شانه خالي کرد و چنين پاسخ داد: "اين موضوع دروني خود افغانهاست."

 

عاشق کمار دستيار شصت ساله امر داس گفت: هندوها احکام صادره از سوي طالبان را رعايت کرده بودند، اما از شنيدن فرمان علامهء فارقه اندوهگين شدند. ما دکانهاي مان را در وقت نماز ميبنديم. بيرون از خانه، زنهاي ما چادر و مردهاي ما کلاه به سر ميداشته باشند. آنها در موضوع فرمان علامهء فارقه حتا با ما مشوره هم نکردند.

 

کمار نگراني ديگري هم داشت: اگر يک مسلمان علامهء فارقهء هندو را با خود داشته باشد و دست به جنايت يا بدکرداري ديگري بزند، مجتمع هندوها ملامت شناخته خواهند شد.

 

سنجي کمار فروشندهء 22 ساله نيز گفت که طالبان ديدگاه هندوها را ناديده گرفته و در اين مورد با آنها مشوره نکرده اند.

 

در کنار هندوها، سکهـ هاي داراي ريشهء هندي نيز در افغانستان زندگي ميکنند. البته، آنها با داشتن ريش و دستار [ويژه] و دستبند فلزي به فرمان آيين خود شان، از مسلمانان بازشناخته ميشوند.

 

گورن سنگهـ، پيشواي مجتمع سکهـ هاي جلال آباد، به فرمان علامهء فارقه اعتراض نداشت. او گفت: اين آبروريزي ندارد و حتا به سود هندوها خواهد بود. آنها با داشتن يک پارچه گک زرد از چنگ امر بالعروف و نهي عن المنکر آزاد خواهند شد.

 

روي فرمان پيشگفته تنها به هندوهاي افغان است، و به هندوها و عيسويهاي مهمان (بازديد کننده از افغانستان) کاري ندارد.

 

پيش از چيره شدن کمونيستها بر افغانستان در 1978، کمابيش چهل هزار هندو در اين کشور ميزيستند. در دهه هاي جنگي که به نام اسلام پيش برده ميشد، شمار بالا به دوهزار کاهش يافت."

 

چند پرسش ناخوشايند

 

پشت پرده را خداوند بهتر ميداند. آنچه از سوي dpa روي پرده افگنده شده، باور کردنش دشوار است. تا جايي که نگارنده (سياه سنگ) پرس و جو کرده است، امرداس، عاشق کمار (آشوک کمار؟)، سنجي کمار و شايد گورن سنگهـ، ولو نامهاي مستعار باشند، با نشانيهايي که در اين گزارش به آنها داده شده، با جهان بيرون از dpa همخواني ندارند.

 

دست اندرکاران و پژوهشگراني چون ايشورداس (گردانندهء سايت کابل ناتهـ) نيز پذيرفتن رهبر مذهبي و پيشواي نيايشگاه جلال آباد، دستيار شصت ساله آن رهبر و گويندگان سخنان پيشگفته در سال 2001 با اين سنجه ها را چندان همخوان با واقعيت نميدانند.

 

گذشته از آن گفتاوردها، پاراگراف زيرين نيز به چند نشانهء بزرگ پرسشي مي ارزد:

 

"مقامات طالبان ادعا کرده بودند که تصميم "پوشاندن علامهء فارقه زرد بر هندوها از خواست مجتمع خود شان برخاسته است. هندوهايي که همچهرهء مسلمانان عادي افغان اند، از سوي پوليس مذهبي آزار ميديدند."

 

آيا طالبان چنين گفته باشند؟ اگر آري، چرا اين "ادعا" در رسانه هاي ديگر جهان بازتاب نيافت؟ چرا dpa از گوينده يا گويندگان آن نام نبرده است؟ چرا حتا نام گزارشگري که اين "ادعا" را از زبان طالبان شنيده است، ياد نميشود؟

 

با آنکه پنج سال ميگذرد، و هنوز خوشبينانه اميدوارم گزارش dpa راست باشد، به ياد مي آورم که همه رسانه هاي ديگر از زبان بلند پايگان طالبان نوشته بودند: "اين دستور ريشه در انديشهء طالبان دارد". به اينگونه ديده ميشود که خواست يا خواهش مجتمع هندو و مسلماني نميتواند در ميان باشد.

 

مشت نمونهء بسيار، در گزارشي با سرنامهء "طالبان اقليتهاي مذهبي را انگشت نما ميسازند" به قلم بانو Pamela Constable ميخوانيم: "محمد ولي گردانندهء دستگاه نيرومند پليس مذهبي طالبان گفت که حکم پيشگفته به ادامهء فتوا يا دستور مذهبي از سوي علماي اسلامي صادر گرديد و از راديو صداي شريعت طالبان پخش شد.

 

خبرگزاري باختر طالبان از زبان مولوي ولي گفت: در فتواي صادره از سوي علما آمده است: مردمان غيرمسلمان اين کشور بايد علامهء فارقه مانند يک پارچه تکهء چسپيده روي جيب داشته باشند تا از ديگران بازشناخته شوند. هدف از اين اقدام جلوگيري از آزار ديدن شهروندان غير مسلمان است.

 

مسعود خليلي نمايندهء حکومت برکنار شدهء افغانستان (پس از چيره شدن طالبان بر کابل) در دهلي نو گفت: فرمان تازهء طالبان نمايانگر تحمل ناپذيري آنها هنگام برخورد با اديان ديگر ميباشد. اين فرمان خيلي واپسگرايانه و غيراسلامي است." (Washington Post FS, New Delhi, May 23, 2001)

 

سخن از مسعود خليلي آمد و بد نخواهد بود، پس از چهار شمارهء زيرين، از مسعود ديگري نيز ياد شود.

 

چهار نکته از چهار نقطه

 

1) "منور حسن پيشواي جماعت اسلامي پاکستان يگانه کسي بود که در پشتيباني از فرمان علامهء فارقه ايستاد و گفت: "اين کار طالبان بايد در سطح جهاني ستوده شود. آنها بايد شايستهء هرگونه ستايش شناخته شوند؛ زيرا تاءمين حمايت اقليتهاي مذهبي حتمي است. اقدام طالبان از اين ديدگاه در مطابقت با اصل فوق قرار دارد." (CNN, Kandahar, May 22, 2001)

 

2) "رميندر سنگهـ جسل سخنگوي وزارت خارجه هند گفت: ما مطلقاً اندوهزده شده ايم. اين فرمان آشکارا تبعيض در برابر اقليتها است و بار ديگر واپسگرايي و بينش ناپذيرفتني طالبان را به نمايش ميگذارد." (New York Times, Kandahar, May 22, 2001)

 

3) "حاکميت طالبان گزارشهاي تطبيق علامهء فارقه و سختگيريها بر مراسم فرهنگي هندوان در افغانستان را نادرست خواند. محمد شاهين سخنگوي سفارت [افغانستان در پاکستان] در برابر گزارشهايي که در رسانه هاي هند آمده بود، اظهار حيرت کرد و گفت: نه کدام مکتوب رسمي و نه گزارش خبري صادر شده از کابل از چنين فرماني ياد ميکند." (The Hindu, Islamabad, May 22, 2001)

 

4) "راج کمار هندويي از قندهار گفت: نميتوانم بدانم اينهمه سر و صدا در بارهء چيست. پوليس مذهبي طالبان را ميشناسم. آنها هرگز از من نخواسته اند ريش بگذارم؛ کدام دشواري ديگري هم با من نداشته اند. زنان ما مانند زنهاي مسلمان چادر به سر دارند. سالهاست رسم ما همينگونه بوده است." (New York Times, Kandahar, May 22, 2001)

 

مسعود خليلي و انور مسعود

 

آنچه در پي مي آيد، داراي copy right است و در کنارش اين چند سطر به چشم ميخورد: "نوشتهء [انگليسي] کنوني ميتواند در روزنامه ها يا مجله ها چاپ گردد، يا در انترنت نمايش داده شود، به شرط آنکه ويراستاري نگردد، و نام نويسنده، سازمان و نشاني وبسايت آن بيايند."

 

از آنجايي که بيشتر از %95 درونمايهء اين نوشته با سرنامهء "طالبان و هندوهاي افغان" تکرار گزارشهاي رسانه هاي ديگر است، به پنج در صد ناهمگون پرداخته ميشود و آنهم با احتياط فراوان هنگام برگردان فارسي و نشانه گذاري تا copy right زير پا نگردد:

 

"طالبان و هندوهاي افغان"

 

واشنگتن دي سي: گزارش داده ميشود که محمد ولي وزير پوليس مذهبي طالبان به Associated Press ("هندوها بايد علامهء فارقه داشته باشند". 22 مي) گفته است: شايد از هندوهاي باشندهء افغانستان خواسته شود که بر لباسها شان نشانهء شناسايي داشته باشند تا از مسلمانها تفکيک گردند، و از زنان هندو خواسته خواهد شد تا چهره هاي خود را بپوشانند.

 

طالبان افغانستان از ين پيشنهاد دفاع کردند. "مقام بلندپايهء وزارت اطلاعات طالبان ملا عبدالحنان همت به Afghan Islamic Press گفت که هدف اين حکم محافطت هندوها و ساير اقليتها از تقاضاهاي پوليس مذهبي در راه تطبيق احکام مسلماني است. (Reuters, May 23)

 

و آيا تصادف محض است که اين موضوع درست زماني بر سر زبانها مي افتد که Mitchell Report توجه را به ريکارد حقوق بشر اسراييلي در فلسطين فراميخواند؟ و چرا موضوع علامهء فارقه روي لايسنس موترها که يهودها را امتياز ميدهد و فلسطينيها را از آن محروم ميکند، به عين شيوه تقبيح نميشود؟

 

نيروهاي ضدطالبان نيز شک برانگيز استند. وزارت امور خارجه [هند] (Times of India) "هنگام محکوم ساختن رژيم طالبان در افغانستان به اتهام وادار ساختن هندوهاي باشندهء اين کشور به پوشيدن لباس زرد، دور کردن دستار [هندي] از سر و مراعات کردن اصول شريعت، کار ابلهانه يي کرد؛ زيرا آشکار گرديد که منبع گزارشهاي اوليه مسعود خليلي است. نامبرده سفير ضد طالبان افغانستان در دهلي نو و همان کسي است که ماه فبروري نيز به طالبان اتهامهاي مشابه بسته بود." (عنوان: "طالبان و هندوهاي افغان"/ نام نويسنده: انور مسعود / نام سازمان: The Wisdom Fund / نشاني سايت: www.twf.org)

 

چند پرسش ناخوشايند ديگر ...

 

آيا آقاي مسعود خليلي، به خاطر ضديت با طالبان حتا در فبروري 2001، يعني چهار ماه پيش از نخستين گزارش راستين علامهء فارقه به مقامات دولتي هند گفته بود که طالبان هندوهاي افغان را به پوشيدن جامه هاي زرد وادار ساخته اند، و گويا سکهـ هاي افغان را واداشته اند تا دستار از سر بردارند و مانند مسلمانان پابند اصول شريعت اسلامي باشند؟

 

اينکه اصل حکم علامهء فارقه نه تنها براي پيروان آيين ويژه، بلکه براي هر گروهي ولو انگشت شمار، از ريشه نادرست است، چون و چرا ندارد، چه از سوي طالبان و عمر بن عبدالعزيز باشد و چه از سوي نازيهاي هتلري و پارسايان صليبي؛ خواه چهار ماه پيش و خواه چهار ماه پس، ولي سفير يک حکومت برکنار شده در نقش گراميترين مهمان، ولو پسر استاد خليل الله خليلي، چرا براي جلب توجه ميزبان سخني بگويد که باور کردنش اينقدر دشوار باشد؟

 

و من چقدر دلم ميخواهد نوشتهء "طالبان و هندوهاي افغان" به قلم انور مسعود، تهدابگزار سازمان اسلامي The Wisdom Fund نيز مانند گزارش "هندوهاي افغان ميگويند آنها از طالبان علامهء فارقه براي خويش نخواسته اند" از سوي Deutsche Presse-Agentur (dpa - GmbH) پا در هوا باشد؛ زيرا کمترين نارسايي راست نگفتن اين است که سودش نخواسته به دامن دشمن ميريزد و زيانش ندانسته به گريبان گوينده.

 

دنباله دارد.

 

[][]

کانادا، 22 مي 2006

 

اشاره ها

 

1) در شمارهء آينده بخش پاياني "نيرنگهاي گناه در بيگناهي رنگها" را خواهيد خواند.

2) براي رو آوردن به بخشهاي گذشته، اينجا را کليک کنيد:

نيرنگهاي گناه در بيگناهي رنگها - 1

نيرنگهاي گناه در بيگناهي رنگها - 2

نيرنگهاي گناه در بيگناهي رنگها - 3

 

 

***********

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٣١                          سال دوم                               جولای ٢٠٠٦