کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از قفس تا قاف
و
در اینجا هرچی زندان است...

دو اثر شعری

 

 

 

شناسنامه:

اسم کتاب: از قفس تا قاف

شاعر: سید فاروق فارانی

سال چاپ: ١٣۸٣ ژانويهء 2005

منظومهء از قفس تا قاف استاد فارانی شامل سروده هایست که عمدأ در شب و روز ظلمت و ظلمانی سروده شده و از درد و رنج و ناهنجاری های اجتماعی حکایت ها دارد.

شاعر منظومه را با این واژه گان دلنشین برای خواننده گان تقدیم داشته است:

«به آنانی که از حیوانیت تبارگرایی رسته اند و در راه عدالت اجتماعی به پیش میروند. به آنانی که با خون پاکشان، منظومهء جاودانی مقاومت را سروده اند. و به آن یلانی که از پشت خنجر خوردند و ادامهء خود و آرمان خود را به خورشید سپردند.»

 

نام کتاب: در اینجا هرچی زندان است...

شاعر: سید فاروق فارانی

سال چاپ: بهار ١٣۸٤ خورشيدی

شمارگان: 500 جلد

ناشر: بنگاه ویرایش شاهماهه، هالیند

 

در اهدأ نامهء این مجموعه شعری می خوانیم:
« اهدأ به مادرم بی بی مستوره که زمانی، نعش پدرش جنرال سید حسن شیون، آن سردار آزادی را از زندان تحویل گرفت و بعدها در پشت دروازه ها ی زندانهای صدارت و پلچرخی، همراه هزاران مادر دیگر در انتظار لباسهای خون آلود فرزندانش نشست.... به آن اسطورهء نجابت، رنج، تحمل و وفاداری به عقیده اش. و اهدأ به هزاران مادری که بسیاری از آنها حتی به لباس های خون آلود نیز دست نیافتند.»

مجموعهء شعری در اینجا هرچی زندان است... چندین عنوان سروده های شاعر والااندیش جناب فاروق فارانی را در قالب های پیشین و پسین و با محتویات گوناگون اجتماعی  بازتاب یافته است.

مجموعه از ویرایش و چاپ عالی برخوردار است و زحمت بنگاه شاهماهه را به خوبی می نمایاند.

گفتنی است که در مورد دواثر بالا در ماه های پیشین از سوی صاحبنظران گفتنیها و داوریهایی صورت گرفته است. استاد گرامی داکتر لطیف ناظمی در سایت رادیوی صدای آلمان به فارسی در مورد شان حرف های با ارزش داشته است و مهم تر اینکه بخش عمده آنها به شکل PDF  در برخی از سایت های انترنیت نیز میسر است.

 

جناب دوکتور اکرم عثمان در سایت فـــــــــــــــردا درین زمینه نوشته اند:

 

"دو سه هفته پيش در وبسايت کابل ناتهـ  نوشتهء بيحد دلنشين، لطيف و انسانيی از فاروق فارانی در باب برخورد ناشايست اکثريت جامعهء ما با برادران هندو و سکهـ  ما خواندم که خبراز وجدان  حساس، شريف و شجاع او ميداد و از آن گاه به بعد گفته می توانم که او را نيک می شناسم و شيفتهء آثار و افکارش می باشم.

  در همين راستا مدتی پيش تحفه های ديگری از فاروق فارانی بنامهای « در اينجا هر چی زندان است» و از «قفس تا قاف»  دريافت داشتم که دنيا های ديگر پندار و کردار اين آفرينشگر بلند نظر را ميرساند.

 منظومهء بلند « از قفس تا قاف» با مايه های عميق فلسفی و عرفانی سروده شده و آميزه ای از خردورزی غرب و اشراق شرق می باشد.

با اين منظومه خواننده، سيمرغ و ار گوشه هايی از هفت آسمان منطق الطير عطار نيشاپوری را در می نوردد و درميابد که فاروق فارانی آدمی تک بُعدی نيست و به مسايل بسيار عميق توجه کرده است.

 باری در اين باب مطالبی خوانده بودم که آنرا به حساب همدلی به شاعر بيدار دل ما تحفه ميکنم:

 

" سفر، رفت و بازگشت است. نه تنها سير در مکان، بلکه سير در زمان. پس از پويش ها بازميگرديم به همان نقطهء که از آن عزيمت کرده ايم.

هر نقطه هم عزيمت گاه است و هم بازگشت می باشد زيرا سير اصلی در خود است و به هرجا که برويم از خود نميتوان جدا شد. سير بيرونی، سير درون را بر می انگيزد و اين سير رها شدن در خود است، غوطه زدن در خود و کشف اقليم ناشناختهء درون."

  و کتاب دوم «در اينجا هر چی زندان است» از جانبی از سرگذشت و ديگاه های سياسی شاعر خبر ميدهد  از جانب ديگر کليت مفهوم اسارت جسم و جان را برميکشد. "

 

***********

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٣١                          سال دوم                               جولای ٢٠٠٦