گنجينهء طلاتپه و نمايشگاه شهر به شهر؟

صبورالله سياه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

پنج ماه از بازپيدايي گنجينهء بيمانند طلاتپه در نهانخانهء زيرزميني ارگ كابل مي گذرد. غوغاي رويدادهاي سياسي افغانستان با همه چشمگير بودنها و شتابنده رفتنها شان از آغاز سپتمبر 2003 تا پايان جنوري 2004، نميتوانند از گسترش دامنه و آوازهء اين مژده بكاهند.

 

دارايي دست نخورده در زيرزميني ارگ، روز 25 اگست 2003، هنگامي که كارمندان حاكميت افغانستان در پنهانگاه پشت دروازهء بزرگ پولادين آنجا به ساختمان كانكريتي برخوردند، آشكار گرديد. آنها در آغاز گمان برده بودند كه نهانخانهء هفت قفلي ارگ تنها در برگيرندهء خشتهاي طلا يا دارايي بانك ملي كشور است.

[آهوی طلاتپه، یکی از آثار به دست آمده از گنجینه یی طلایی]

 

پرس و جو نشان داد كه از هفت تن كليدبان تنها يكي در شهر كابل مانده و ديگران يا آوارهء كشورهاي دوردست اند، يا زنده نيستند. ولي گزارش ديده شدن زرپاره هاي طلا تپه پس از آنكه كارشناسي از جرمني توانست قفلهاي بي كليد را بشكند، به رسانه ها داده شد. حامد كرزي و اشرف غني كه پس از سيزده سال آنسوي دروازه گام گذاشتند و با شگفتي دريافتند كه افزون بر خشتهاي طلا (به ارزش نود مليون دالر)، گنجينهء تماشايي طلا تپه نيز در كنار آن به چشم ميخورد، نخستين ديدار کنندگان اين گنجينه بودند.

 

ايالات متحده امريكا و فرانسه از همان دو هفتهء نخست سپتمبر 2003، در تلاش اند تا در راه برگزاري برنامهء نمايش بازيافته هاي طلا تپه يكي از ديگر پيشي گيرند و ميزبان و سازمانده اين نمايشگاه زرين باشند. نهادهاي National Geographic Society (NGS) در واشنگتن و Musee Guimet در پاريس پيشنهادهاي همگوني دارند . آنها ميگويند، يگانه هدف از نماياندن زرپاره هاي باختري، گردآوري پول براي مردم افغانستان است. به پندار آنها، با پولي كه از تماشاچيان جهاني به دست خواهد آمد، موزيم كابل نيز ميواند در دل پايتخت بازسازي گردد.

 

 

پيشنهاد كنندگان نمايشگاه (هنوز آماده نشده) مينويسند: "اگر مردم بدانند كه چگونه گروهي از باستانشناسان افغان و روس بيست و شش زمستان پيشتر از امروز به داشته هاي پنهان در گورستانهاي مردگان خانوادهء كوشان بزرگ دست يافتند و توانستند بيشتر از بيست و يكهزار و ششصد پارچه زيور، ابزار و آرايه طلاي دوهزار ساله را از زير زمين برون آرند، و شگفت انگيزتر اينكه چگونه گنجينهء ا ينچنين بيمانند در آشوب بيست و چند سال، به ويژه هژده سال پسين، آسيب ناپذير مانده، از هر گوشهء جهان به تماشاي آن خواهند آمد. از آنجايي كه افغانستان هنوز جايگاهي دور از سايهء تفنگ و برون از ترس بم و باروت ندارد، بهتر آن خواهد بود كه اين نمايشگاه به شيوهء گردنده در كشورهاي گوناگون برگزار گردد."

 

سخنگوي (NGS) گفت: "كارهايي بر بنياد همين انديشه را رويدست گرفته ايم. البته خيلي زود خواهد بود اگر درين آغاز از چند و چون آن سخن گوييم". آقاي Frederik Hierbert از دانشگاه پنسلوانيا و نمايندهء كانون باستانشناسي و انسان شناسي كه گردانندگي پروژهء ياد شده را به دوش دارد، و تازه از كابل برگشته است، از پيشنهاد نمايش آثار طلاتپه در شهرهاي امريكا و برخي از موزيمهاي بزرگ جهان ياد كرد. وي به پيوندهايي با موزيم انگلستان و موزيم آتن نيز اشاره كرد و افزود كه با آنها نيز از نمايش يادگارهاي طلا تپه در جريان بازيهاي المپيك 2004 سخن گفته است.

 

شگفت اين كه در روز رسيدن آقاي Hierbert به كابل، كارشناسان فرانسوي نيز با پيشنهاد همساني آمدند. آقاي Pierre Cambon نمايندهء Musee Guimet همان نقشه را از سوي خودش هموار كرد و گفت ميخواهد نخستين نمايشگاه آثار طلا تپه در پاريس باشد. سپس آقاي Hierbert، همبستگي و نزديك ساختن نمايشگاههاي آينده طلا تپه را پيشنهاد كرد كه پذيرفته نشد.

 

بايد گفت پيشنهاد راه اندازي نمايشگاه طلاي نمرود عراق در ايالات متحده نيز از سوي  كانون National  Geographic Society به گردانندگان كنوني عراق داده شده است.

 

[][]

ريجاينا (کانادا)

26 اپريل 2004

 

 

*********

بالا

دروازهً کابل

سال دوم          شمارهً ٢۵         مارچ/فبروری 2006