کابل ناتهـ، Kabulnath



































 

 

 

 

 

 

داکتر اکرم عثمان

 

 

 

ما و تبعیض نژادی

 

 

 

هفتهء گذشته مصادف بود به روزهای پرهیز از تبعیض نژادی.
در تداول برگزاری روزهای جهانی از سوی ملل متحد روز تلعین نژادگرایی از جایگاه پرارجی برخورداراست.


در کشور ما افغانستان با اینکه چنین روزی در رسمیات تجلیل می شود و مقامات دولتی در مذمت از آن سخنهای آبدار می گویند ولی واقعیت غیر از این است.

یک جامعهء قبیله ای که در آن پیروان چندین آیین و فرقهء مذهبی زندگی می کنند و گروه های قومی فراوانی در نظر وعمل باهم کلاویز و دست گریبان اند سخن راندن از نبود تبعیض و برتری طلبی چه اتنیکی، چه طایفه ای، چه زبانی، چه خونی و تباری مانند پوشاندن نور آفتاب با دو انگشت می باشد.


به پنداشت این قلم تمام دسته بندی های یاد شده در عمل سیاسی به چندگانگی و افتراق می انجامد و اتباع یک دولت را در درجات علیا و ادنی تقسیم می کند. بنابر آن نباید تبعیض و ستم های ناشی از آن را در رنگ های متفاوت پوست خلاصه کنیم.


اعمال استبداد در جامعهء سخت پسمانده و فاقد انتظامات مدرن افغانستان و برخورد چندگانه به مردم از سرچشمه های متعدد آب میخورد. از جمله تبعیض طبقاتی، تبعیض عشیره ای، تبعیض اعتقادی و دینی و غیره.

تخریب حیات و حرمت انسانی در سرزمین ما تا اعماق مناسبات اجتماعی ریشه دوانده است. احساس عدم امنیت اجتماعی در گذشته و حال بر زندگی اقشار آسیب پذیر سایه انداخته و آنها را در برابر انواع و اقسام گوناگون خشونت بی حفاظ و بی دفاع کرده است.


ما عمرها هموطنان مظلوم خویش را بنام های هندو، سکهـ، یهودی و چلو (چلی) و جت وغیره وغیره اذیت کرده و حقوق مسلم شانرا چه در انتخاب آزاد شغل، چه در استخدام در ادارات دولتی ضایع کرده ایم و حتی رفتار ناشایست نظام کاست را در مورد شان جاری کرده ایم.


با اینکه از عمر تدوین قوانین موضوعه در کشورما بیشتر از هفتاد و چند سال میگذرد مع الوصف اکثر آن آیین نامه ها در زندگی عملی مردم راه باز نکرده اند و در جوف دوسیه ها خوراک خاک و موشها شده اند. ما هنوز هم گرفتار مشکل عدم اجرای قوانین هستیم و تناسب بین خواستهای عمومی و قابلیت های قوانین مدون را نیافته ایم. اصول موضوعه در افغانستان فقط به درد زورمندان خورده اند. گفتی کشور به تنهایی به آنها تعلق دارد. ما باید در نوع نگاه خویش به هموطنان استبداد زده مان تجدید نظر کنیم و باور به حقانیت شان را نهادینه گردانیم.


بی باوری به حقوق ضعفا اساس بی عدالتی در جامعهء ماست. علل تاریخی بن بست های عدالتخواهی در میهن ما در نبود پیش زمینهء فرهنگ انسانی مبتنی بر رعایت اعلامیهء جهانی حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد بوده است.

در سنن اندیشهء سیاسی ماچیزی بنام انسان سالاری وجود ندارد. ما در لفظ اندیشهء تبعیض نژادی را محکوم کرده ایم ولی در عمل سوء رفتار با هموطنان متفاوت اندیش، در نهاد وجدان ما وجود دارد.


ما نه تنها در بین عقاید متفاوت همدیگر را قبول نداریم بلکه در داخل یک عقیده نامتفاوت هم همدیگر را تحمل نمی کنیم و همین روحیهء عدم تساهل و مدارا از تک تک ما آدمهایی تبعیض طلب و نژاد پرست درست کرده است و برای اثبات چنین ادعایی جنگ های سی سالهء اخیر بخصوص جنگهای داخلی و تنظیمی صدها برهان قاطع بدست ما میدهد.


نهادمند کردن وجدان انسانی مقدمهء رفع و انواع تبعیض از جمله تبعیض نژادی است، ما باید در این راه گامهایی استوارتر برداریم.

 

***********

بالا

دروازهً کابل

سال دوم          شمارهً ٢۵         مارچ/فبروری 2006