کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 

 

۲

 

 

 

۳

 

 

 

۴

 
 

   

نصیر مهرین

    

 
سفر کوتاهی با والی علی احمد خان
( شخصی که دوبار اعلان امارت نمود)

 

 قسمت پنجم
در مراسم فاتحه و سوگواری

کاتب هنگام شرح جریان فاتحه در جلال آباد، از آنانی نام می برد که به تلاوت قرآن مجید مشغول بودند. در میان آنها نام لوی ناب خوشدل خان پدرعلی احمد خان جلب توجه می نماید. در واقع پدر و پسر، هنگام مسافرت های خوشگذرانه، در کنار حبیب الله خان بودند. شاید تردیدی برجای نماند که علی احمد خان هنگام تلاوت قرآن مجید، روزی را به یاد آورده باشد که امیر حبیب الله او را در دربار عام دشنام پدر داده بود. روایت اش را ازقلم غبار میخوانیم:
"شاه روزی بر شاه آغاسی ملکی علی احمد خان متغیر گردید و او را در دربار عامی دشنام پدر داد. شاه آغاسی مجبور بود که در جواب بگوید:« امیر صاحب درست میفرمائید» (۱۸)

علی احمدخان و کاربرد حیل در مراسم بیعت گیری
این موضوع را میدانیم که پس از مرگ و یا قتل شاه، سلطان وامیری، افرادی که پیشدستی نموده و جدیت به کار می برده اند، تا به جانشین مورد نظر خویش بیعت کنند و از دیگران هم بیعت بگیرند، وظیفۀ پرخطر و دشواری داشته اند. به ویژه هنگامی که مخالفان داعیۀ قدرت پیروز شده اند. بعضی اوقات چنان خطر را با باختن سرخویش خریده اند.
کسانی هم پای احتیاط ومحافظه کاری و یا بهره گیری از تجربۀ تاریخی و زیرکی های خویش را درمیان آورده، رهنما قرارداده که "هم سیب به دست آید وهم یار نرنجد."
اگر پدری وفات یافته ویا کشته شده است، اشخاص آشنا با صفات بالا به مضمونی که در بیت های پایان حضور دارد، توجه داشته اند:
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد وصد حیف که آن رفت.
ویا:
شاهی به میان آمد و شاهی زمیان رفت
صد شکر که‌ این‌ آمد و صد حیف که آن رفت

اگر چندین مدعی جانشینی مطرح بوده اند، میزان پذیرش واحتمال خطر برای آنها بیشتربوده است.
پس از قتل امیرحبیب الله خان که سردار نصرالله خان در جلال آباد و سردارامان الله خان در کابل اعلان امارت کردند، در پهلوی مستوفی الممالک محمد حسین خان، علی احمد خان یکی از آن چهره ها و فعالانی بود که به چنین مهم پرمخاطره اشتغال داشت.
کاتب در این زمینه می نویسد:
" امیرنصرالله خان بعد از ازدحام خدام جانب سراج العمارت خرامیده و داخل عمارت بزرگ واقع مغرب قصرمیمنت حصر که برای عام ساخته وپرداخته شده است، گردیده، بر تخت اعلیحضرت شهید و زیر نعلینچۀ مخمل نشسته، شهزاده عنایت الله خان معین السلطنه، در گوشۀ شمال مغربی بارگاه به مقابل او جای گزید و دیگران عموماً با علی احمد خان ایشک آقاسی ملکی به طرف راست وچپ به روی منظر وصحت ساحت بنشستند و امر فاتحه خوانی و بیعت کردن به روی کار آمده، علی احمد خان اعداد حاضر آمدگان را دسته دسته به حضور تقدیم نموده وسلامی داده وعلیکی از امیر شنیده، به عرض همی رسانید و معرفی همی کرد که این جماعه از کدام فلان خیل وقبیله اند و از راه قرائت فاتحه وعقد بیعت حاضر آمده اند و امیر نصرالله خان در پاسخ اظهار او . . . همی گفت: بیعت اینان را قبول کردیم . . ."(۱۹)
اما چاشنی کارنامۀ علی احمد خان در این است که هر یک از جمعیت را با نام های قومی وقبیله یی برای نصرالله خان معرفی می نمود. مثلاً نام می گرفت که "مهمند، شنوار، وخوگیانی و درۀ نوری وکنری و اسماری وکامه ای وچپرهاری وغیره. . . . جوق جوق، داخل و خارج میکرد.
امابعضی اهالی دربار از ازدحام عام وکثرت جمعیت قبایل که علی احمد خان معرفی قومی وقبیله یی می نمود، در تعجب و حیرت فرو می رفتند. زیرا که دیدند:
سه چهار دسته که از مردم حاضر آمده قرار داده و به درب بار ایستاده کرده است، برسبیل دور وتسلسل دستۀ چهارم را که از حضور برمیگرداند، همان دستۀ اول را که تقدیم کرده و بازگردانیده است، داخل بارنموده، نام قوم وقبیله ای را برایشان می نهد واظهار حسن خدمت وابراز درایت وکفایت میکند . . ."(۲۰)
پس تنی چند، "از بار بیرون شدند که ببینند در این زودی، این قدر مردم بسیار از مسافات بعیده چگونه حاضر گردیده اند؟ وچون نیک نظر کردند که به جز مردم دیهات قریه های جلال آباد که از بهسود وسرخرود باشند، کسی از قبایل وطوایفی که علی احمد خان نام می برد، هنوز آگاه نشده، وحاضر نیامده است. پس خیلی به چستی وچالاکی علی احمد خان تحسین وآفرین نموده به خود گفتند که در دربار پادشاه، بایست چنین اشخاص چالاک وحیله باز بود که کار را با خدیعت وحیلت از پیش برده، جلب خاطر ومیل باطن وظاهر پادشاه را جانب خود کرده رضایتش را حاصل کرد.(۲۱)
می نگریم که علی احمد خان، در ضمن جانفشانی برای امیر نصرالله خان، در واقع مردم فریبی و امیر فریبی را هم به کاربرده است.
یکبار دیگر نیز حیله به کاربرد. این حیله و در اصطلاح عامیانه"نیرنگ بازی" را هنگامی در خدمت گرفت که در مشرقی اعلان پادشاهی نموده بود. هیأتی از کابل نزد او به جلال آباد رفت، پیام داد که به حبیب الله "خادم . . ." بیعت کنید. زیرا امارت او پیشتر در کابل اعلان شده است. اما علی احمد خان یا امیر در مشرقی، در خلال اگر و مگرها، تاریخ اعلان امارت وبیعت گیری خویش را در جلال آباد، پیشتر از روزی برد که حبیب الله را درکابل کمر امارت بسته بودند(۲۲)
ادامه دارد
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۲۲           سال  چهــــــــــــــــــاردهم                میزان/عقرب ۱۳۹۷          هجری  خورشیدی    شانزدهم اکتوبر    ۲۰۱۸